طلاق، اتفاقی بسیار ناگوار برای هر یک از زوجین و علی الخصوص کودکان میباشد. حادثه ای که میتواند سراسر زندگی کودک طلاق را تحت تاثیر قرار داده و بر سرنوشت و آینده آن اثرات منفی بگذارد. متاسفانه با افزایش چشمگیر این مسئله در جامعه امروزی، والدین باید اطلاعات خود را در زمینه تاثیر طلاق بر کودکان بالا برده و تا حد ممکن از آثار سوء آن بر فرزندان خود جلوگیری نمایند.
ناراحتی و عواقب روحی و روانی این اتفاق هرگز قابل انکار نیست اما جدایی والدین در بهترین سن کودک میتواند از وقایع پس از آن بکاهد. آنچه که از نظر همه روانشناسان و مشاوران خانواده مسلم است، بدترین سن بچه ها برای طلاق اساسا هرسنی قبل از بزرگسالی میباشد. اگر متاسفانه شما هم درگیر این مسئله غم انگیز شدهاید، بخاطر سلامت روحی فرزندان خود تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
مناسب ترین سن کودکان برای جدایی پدر و مادر در چه بازهای می باشد؟
طلاق در هر سن و هر زمانی که باشد، باز هم برای فرزندان بسیار ناراحت کننده و مخرب است. حتی اگر در بره های از زمان آنان از این اتفاق احساس خشنودی کنند. جدایی پدر و مادر و دور بودن بچه ها از یکی از آنان میتواند خلاءای در زندگیشان ایجاد کند که هرگز قابل جبران نباشد. اما بروز این مشکلات در زندگی فرزندان بر اساس سن متغیر میباشد هر چند که هرگز به صفر نمیرسد. در برخی از گروه های سنی این تاثیرات کمتر و گاهی بسیار بیشتر است اما به طور دقیق نمیتوان سن مناسب طلاق برای کودکان را بیان کرد. در ادامه بدترین سن بچه ها برای طلاق، بهترین سن و حساسترین سن ذکر شدهاست.
پیش از 3 سالگی، بهترین سن کودک برای طلاق
طی مطالعات روانشناسان، سن پیش از سه سالگی و به ویژه دوران نوزادی فرزند خانواده، بهترین سن کودک برای طلاق می باشد. از آنجا که بچه ها در این سن درک صحیحی از روابط و سطح احساسات ندارند، جدایی پدر و مادر میتواند کمترین عواقب را برای آنها به دنبال داشته باشد. البته یک باور غلط وجود دارد که میگویند حافظه از 3 سالگی شروع میشود و کودکان زیر سه سال چیزی را به خاطر نمیآورند. این کاملا غلط است. بنابراین سعی کنید جلوی فرزندان خود حتی کودکان دو ساله نیز دعوا نکنید. چرا که شاید آنها مفهومی از دعوا و جدال والدین را درک نکنند اما این خاطره در حافظه آنها ثبت میشود و چندین سال بعد مسئله را به یاد خواهند آورد.
جدایی پدر و مادر و دور شدن یکی از آنها از کودک میتواند مشکلاتی چون بیقراری، لکنت زبان، شب ادراری، ترس و … را برای او به وجود آورد. بنابراین سعی کنید در صورت بروز این اتفاق، یک زندگی آرام با شرایط ثابت و نیز محیطی محبت آمیز و ایمن را برای آنها فراهم کنید تا بچه ها بتوانند به زندگی جدید عادت کرده و خود را با آن وفق دهند.
سن 3 تا 5 سالگی کودکان برای طلاق
در این دوره، کودک به رشد بیشتری رسیده و درک بهتری از دعوا دارد. آنها در این زمان شدیدا به امنیت و حضور والدین در کنار خود متکی هستند بنابراین درگیری و نزاع بین پدر و مادر به شدت میتواند روی آنها تاثیر منفی بگذارد. این ممکن است دنیای کودکان را بسیار ترسناک کرده و موجب پرخاشگری و اضطراب آنها شود. همچنین در انتهای این دوره ممکن است کودک فکر کند که دلیل این درگیریها، حضور او در خانه میباشد. بنابراین سعی کنید در این سنین از زندگی کودک خود از دعوا و فریاد کشیدن جلوی آنها به شدت پرهیز کرده و بحثهای خود را در حضور آنان انجام ندهید. اگرچه تنش های والدین در این زمان میتواند خاطرات ناراحت کننده و ماندگاری برای کودک به جا بگذارد اما در صورت برقراری یک زندگی آرام و صمیمی، کودک میتواند دوباره به حالت قبلی خود بازگشته و همچنان احساس امنیت کند.
6 تا 12 سالگی، بدترین سن بچه ها برای طلاق
مسلما سختترین و بدترین سن طلاق برای کودکان در بازه شش تا دوازده سالگی میباشد. دلیل این اتفاق را هم میتوان افزایش سطح درک و احساسات بچه دانست. به طوری که روانشناسان معتقدند که احتمال آسیب های عاطفی در حدود سن 11 سالگی به اوج خود میرسند. فرزند شما در این دوره خاطرات یک زندگی خوب و متحد گذشته را به یاد میآورد. همچنین به حدی از بلوغ فکری رسیده است که احساسات پیچیدهتر و مقصر بودن افراد را نه به طور کامل اما تا حدودی درک کند.
فرزندان در این سن وابستگی عمیقی به والدین خود دارند و در عین حال فاقد استقلال هستند بنابراین از هم گسیختگی خانواده میتواند به فروپاشی درونی آنها منجر شود. همچنین میتواند بر سلامت عاطفی کودک تاثیرات منفی شدیدی اعم از افسردگی، خشونت، گوشه گیری، اضطراب و… داشته و یا در روابط او با دوستان و همکلاسی هایش اختلال به وجود آورد.
بچهها در این برهه از زندگی خود به حضور فعالانه و مهربانانه پدر و مادر خود به صورت همزمان نیاز دارند. از طرفی طلاق به خودی خود بدترین اتفاق نیست. بدترین و سختترین بخش، درگیری والدین است. بنابراین در این شرایط طلاق میتواند مفید میباشد. اگرچه آثار این اتفاق تا پایان عمر بر زندگی فرزندان طلاق مشهود است اما گاهی جدایی پدر و مادر میتواند خط پایانی برای دعوا و جر و بحثهای همیشگی بوده و آرامش را به زندگی کودک باز گرداند.
12 تا 18 سالگی، دوران نوجوانی و حساس ترین سن برای طلاق
فرزندان در سن نوجوانی به بلوغ میرسند. درک آنها از مسائل در این سن بسیار بیشتر میشود. آنان در این بازه سنی برخلاف دوران کودکی نه تنها خود را مقصر طلاق نمیدانند بلکه دلیل اصلی آن را عدم احساسات والدین دانسته و عشق و علاقه آنان را زیر سوال میبرند. اغلب نوجوانان در این دوران به استقلال هر چه بیشتر خود تمایل پیدا کرده و گاها دوست دارند بدون والدین خود زندگی کنند. نوجوانان معمولا خود محور هستند و زندگی با دوستان و سپری کردن اوقات فراغت در خارج از خانه را ترجیح میدهند بنابراین محیطی متشنج و ناآرام در منزل میتواند این حس آنان را هرچه بیشتر ترغیب نماید. حتی در برخی موارد نوجوانان، طلاق والدین را راه حل نهایی و یا راه نجاتی برای آزادی و استقلال بیشتر خود میدانند.
بچه ها در این سن با موضوع جدایی بهتر کنار آمده و مخالف کمتری از خود نشان میدهند اما صحبت منطقی با آنها میتواند کمک بزرگی کرده و آنان را با واقعیت های زندگی، بهتر روبرو کند. فرزندان در این دوره هنوز بچه هستند و به رشد کامل عقلی نرسیده اند بنابراین ممکن است طلاق را اتفاقی با تاثیر کوچک بر روی وضعیت اجتماعی خود بدانند. در صورت موافقت آنها انجام جلسات مشاوره میتواند شرایط را برایشان بهتر کند.
18 سالگی به بالا، فرزندان بالغ والدین مطلقه
وقتی صحبت از بدترین سن بچه ها برای طلاق به میان میآید، عدهای فرزندان بزرگسال را در نظر نمیگیرند. با این حال بهترین و بدترین سن بچه ها برای طلاق وجود دارد اما هرگز این اتفاق برای آنان بدون تاثیر نمیباشد حتی اگر آن فرزند مستقل شده باشد و دیگر در خانه والدین خود زندگی نکند. البته طبق آمار، طلاق در زمان بزرگسالی فرزندان کمتر رخ میدهد اما در صورت وقوع میتواند اثرات منفی بسیاری به دنبال داشتهباشد. به عنوان مثال فرزندان در این دوره بالغ هستند و میخواهند علت دقیق این جدایی را بدانند.
از طرفی والدین دوست دارند با فرزندان خود درد و دل کرده و با آنها هم صحبت شوند. این موضوع اختلافات را بیشتر میکند زیرا فرزندان وادار به انتخاب شده و ممکن است از یکی از والدین خود کینه به دل بگیرند. حتی در صورت وجود چند فرزند، دیده شده که هر کدام از بچه ها از پدر یا مادر طرفداری کردهاند که این میتواند روابط فرزندان با یکدیگر را نیز دچار مشکل کند. همچنین درخواست کمک های مالی و یا نقل مکان با فرزندان از دیگر چالش هایی هستند که زندگی فرزندان بالغ والدین مطلقه را تحت تاثیر قرار میدهند.
فرزندان بزرگسال پس از طلاق والدین ممکن است در اعتماد کردن به افراد دچار مشکل شده، کینه توز شوند، در زندگی خود احساس خیانت کنند و نیز پرخاشگر و عصبی شوند. بنابراین دوران بزرگسالی نه تنها بهترین سن بچه ها برای طلاق نیست، بلکه میتواند زندگی شخصی آنان را نیز به چالش بکشد.
سخن پایانی درباره بدترین سن بچه ها برای طلاق
طلاق در هر سنی برای فرزندان بسیار سخت است و میتواند تاثیرات مخربی بر روی زندگی آنها بگذارد. فراموش نکنید که فرزندان در هر دورهای از زندگی خود که باشند، باز هم به مراقبت و حمایت والدین نیاز دارند. از طرفی همانقدر که جدایی برای آنها یک کابوس بزرگ به حساب میآید، آشفتگی و محیط ناآرام منزل، میتواند به دوری آنان از خانه و خانواده منجر شده و عواقب جبران ناپذیری برایشان به دنبال داشته باشد.
پس هرگاه که فکر طلاق به ذهنتان خطور کرد، از خود بپرسید که آیا محیط خانه برای من و بچه هایم سالم است؟ آیا امکان آشتی وجود دارد؟ اگر پاسخ به این سوالات «نه» است، به یاد داشته باشید که بچهها انعطافپذیر هستند و گاهی اوقات بهترین راهحل جداییست هرچند که بسیار غم انگیز و ناراحت کننده باشد. اما توجه کنید که این وظیفه شماست که در بدترین سن بچه ها برای طلاق اقدام به انجام این کار نکنید.
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
آخرین دیدگاه