روزنامه هم میهن نوشت: لطفالله میثمی گفت: گونه افرادی مانند ثابتی شکنجه را انکار میکند با وجود اینکه رئیس مملکت که محمدرضا پهلوی بود در سال ۱۳۵۷ رسما در تلویزیون شاهنشاهی اعتراف میکند که من از این به بعد میخواهم مبتنی بر قانون اساسی و (حقوق بشر) رفتار کنم و در زندانها شکنجه نباشد.
.لطفالله میثمی گفت: من هیچوقت نگفتهام که دیدهام ثابتی بالا سر کسی بوده و خودش شکنجه میداده است. طبیعتا مقامش خیلی بالاتر از این بود که خودش دست به عمل بزند. اما کلا خط سرکوب و دستگیری را او در دست داشت
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- سعید محسن، یکی از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق هم میگفت که پرویز ثابتی با او صحبت کرده و گفته که «مگر تو مغز ما گچ است که شما را اعدام کنیم. اگر شما که مذهبی هستید اعدام کنیم به ازای هر کدام از شما ۲۰۰۰ تا چریک زاده میشود» این هم خاطرهای است که شنیدهام.
- من هیچوقت نگفتهام که دیدهام او بالا سر کسی بوده و خودش شکنجه میداده است. طبیعتا مقامش خیلی بالاتر از این بود که خودش دست به عمل بزند.
- وقتی من در حوالی سال ۵۴ نابینا شدم، او به سلول من در زندان اوین آمد و نیم ساعت با هم گفتوگو داشتیم. از جمله سوالهای او این بود که چرا «شما دست به این کارها زدید؟» من آن زمان درباره مخازن نفتی گفتم و به او گفتم:«من در آمریکا بودم و دولت فدرال درباره چاههای نفتی اصرار داشت که این چاهها به آب نمک نرسد و ریزش نکند و کنترل کاملی بر چاههای نفتی بهعنوان حفاظت مخازن این کشور داشت. من به ایران آمدم و دیدم که چنین رویهای وجود ندارد. انتقاد هم کردم اما کسی گوش نداد. فریاد زدم کسی نشنید؛ من تکنسین بودم و شما با کارهایتان مرا سیاسی کردید.» و او جوابی نداد. پس ما چنین گفتوگوی مفصلی داشتیم و برخوردی که من داشتم واقعی بوده است.
- ثابتی معاون اداره سوم بود و رئیساش تیمسار مقدم بود. این حرفش (که بازجو نبودم) میتواند درست باشد، اما کلا خط سرکوب و دستگیری را او در دست داشت و البته طراح ترور تیمور بختیار در عراق هم او بوده است.
- (عدم شکنجه از سوی ساواک) دروغ آشکار است. شکنجه بیداد میکرد. اصغر بدیعزادگان را روی تخت سیمی خواباندند و زیر لگن او اجاق برقی گذاشتند و تمام بدنش سوخت و با همین بدن سوخته او را آوردند اوین و حسینی او را نشان ما داد و ما در ساختمان یک اوین بودیم که اصغر پیش ما آورده شد. فاطمه امینی هم از زنان مجاهد خلق بود که بازداشت شده بود و تحت شکنجه شدید قرار گرفت و در مرداد ۵۴ به شهادت رسید. تعداد افرادی که شکنجه دیدند بسیار است و تعدادی هم مانند «فاطمه امینی» و «مصطفی سعید» زیر شکنجه به شهادت رسیدند. یکی از بازجوهای من به نام کمالی در شیراز هم افرادی را بازجویی کرده بود که خبر شهادت یکی از آنها زیر شکنجه منتشر شد.
- چگونه افرادی مانند ثابتی شکنجه را انکار میکند با وجود اینکه رئیس مملکت که محمدرضا پهلوی بود در سال ۱۳۵۷ رسما در تلویزیون شاهنشاهی اعتراف میکند که من از این به بعد میخواهم مبتنی بر قانون اساسی و (حقوق بشر) رفتار کنم و در زندانها شکنجه نباشد. وقتی چنین اعترافی وجود دارد، ادعایی که از سوی افرادی مانند ثابتی مطرح میشود، جایگاهی ندارد. برای شخص شاه که رئیس مملکت بود، قطعا سختتر است بیان چنین سخنانی.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰
آخرین دیدگاه