روزنامه هم میهن در سرمقاله امروز خود نوشت: بهجای گفتارهای شفاهی، لازم است گزارشی مکتوب و دقیق شامل اجزای مذکور و برای استفاده عموم ارائه شود تا قابلفهم و نقد باشد. دیدگاههای شفاهی فاقد ارزش جدی است. اولین گام ضروری بهسوی حکمرانی خوب سخن گفتن مکتوب است.
از زمانی که اعتراضات آغاز شد شاید بتوان گفت در میان مسئولان کشور آقای قالیباف بود که در آشکار و نهان بیش از بقیه بر ضرورت تغییر بهویژه بر حکمرانی انگشت نهاد و در آخرین گفتوگوی خود نیز کوشید که نکاتی متفاوت از دیگران را طرح کند. پرسش این است که این موضوع چقدر جدی است؟ تا چه اندازه بازتابدهنده خواست مجموعه نهادهای قدرت است؟ و اصولا فهم آنان از تغییرات و حکمرانی خوب چیست؟ و بالاخره آقای قالیباف در ساختار قدرت برای پیشبردن چنین ایدهای چه جایگاهی دارد؟
بدیهی است که پاسخ دادن به همه این پرسشها و سوالات جزئیتر آن، از حوصله این نوشته خارج است؛ ولی، یکچیز مسلم است؛ اینکه افکار عمومی چندان وقعی به گفتار نمینهد؛ بهویژه گفتاری که از طرف افرادی باشد که جایگاه و شخصیت تعیینکننده در معادلات سیاسی نداشته باشند و یا گفتاری که آنچنان کلی و در نتیجه مبهم است که هرکسی میتواند از ظن خود، یار و همراه آن گفتار شود. گفتاری که مثل هوا باشد که بهراحتی وارد هر قفلی میشود ولی هیچکدام را باز نمیکند.
هر گفتار مدعی تغییر باید مبتنی بر یک چارچوب تحلیلی در درجه اول شامل توصیف دقیق وضع موجود از حیث مشکلات و نقاط قوت و ضعف و امکانات باشد. سپس اهداف کوتاهمدت تا بلندمدت بهخوبی و روشن بیان شود و در مرحله پایانی نشان دهند که برنامه و ایدهای که برای خروج از این وضعیت پیشنهاد میشود چیست؟
برنامهای که از نظر تئوری باید قابلدفاع باشد. نمیتوان گفت هفتهزار صفحه برنامه داریم ولی در عمل هیچ برنامهای نداشت. نمیتوان وعدههای جذاب داد ولی تامین منابع مالی آنها را نادیده گرفت. اینها وعدههای سر خرمن است که نه بهبار است و نه بهدار. وعده تغییر بهوقت آرامش هم از این نوع است. چون هیچوقت آرامش موردنظر را نخواهیم دید که اگر آرامش شود یعنی مشکلی وجود ندارد.
بهجای گفتارهای شفاهی، لازم است گزارشی مکتوب و دقیق شامل اجزای مذکور و برای استفاده عموم ارائه شود تا قابلفهم و نقد باشد. دیدگاههای شفاهی فاقد ارزش جدی است. اولین گام ضروری بهسوی حکمرانی خوب سخن گفتن مکتوب است.
در مجموع نمیخواهیم درباره سخنان آقای قالیباف انگیزهخوانی منفی کنیم. فرض را بر صداقت تمام میگذاریم ولی معتقدیم که تا اینجا هیچچیزی نگفتهاند که بر اساس آن مخاطب حس کند ارادهای جدی برای تغییری موثر شکل گرفته است.
متاسفانه مقایسه جایگاه مجلس کنونی با مجالس اول انقلاب و حتی دورههای میانی نشان میدهد که این مجلس فاقد نقش تعیینکننده است و نهتنها بالاتر از سایر قوا نیست که پایینتر هم هست. هم کارکرد آن محدود شده و هم به لحاظ شخصیت فردی نمایندگان افت شدیدی کرده که محصول انتخابات ۱۳۹۸ است و قدرت نمایندگی مردم را کم کرده است. هم شخص رئیس مجلس تاکنون چنان برشی نداشته که مخاطب را به تغییرات احتمالی و مفید از سوی این نهاد امیدوار کند.
رئیس مجلس اگر بخواهد در این کار موفق شود باید اقداماتی فراتر از آنچه تا کنون گفته است، انجام دهد و گزارش مکتوب خود را عرضه کند.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰
آخرین دیدگاه