مهدی سجادهچی معتقد است تلویزیون ایران ظرفیت ساخت پروژههای بزرگ تاریخی را ندارد، چرا مطابق خواستههای روز حرکت نمیکند. به گفته او اگر داوود میرباقری الان سریال «امامعلی(ع)» را با همان شیوه بسازد، دیگر مورد قبول مخاطب نیست.
مهسا بهادری: سریال «مختارنامه»، سریال «ولایت عشق»، سریال «معصومیت از دست رفته»، «امامعلی(ع)» و «یوسف پیامبر» از معروفترین سریالهای مذهبی هستند که ساخته شدهاند، سریالهایی که شاید مجموع آنها به اندازه ۱۰ تا انگشت دست هم نشود؛ اما تلویزیون بارها و بارها آن را پخش کرده. مسئله اصلی اینجاست که باوجود فرهنگی مذهبی که داریم، چرا تعداد محتوای تولیدی درباره این آثار تا این اندازه کم است و چرا از لحاظ داستانی شخصیتهای مذهبی ما موقعیت خودنمایی ندارند؟ برای پاسخ به این پرسشها سراغ مهدی سجادهچی، فیلمنام نویس رفتیم تا ایرادهای این موضوع را بررسی کنیم.
ناتوانی اهالی تلویزیون و سینما در پرداختن به موضوعهای خاص از کجا نشات میگیرد؟
هرجامعهای یک فرهنگی دارد که آن را به شکل فرهنگ غالب یا مسلط تبلیغ میکند، معمولا رابطه تبلیغ موضوعات عام و مسلط با سینما نسبت مستقیم ندارد؛ یعنی در جامعهای که مردم یک ایدئولوژی یا فرهنگ غالب داشته باشند و رسانهها، به خصوص رسانههای رسمی آن را تبلیغ کنند، معمولا علاقه به دنبال کردن آن موضوع در قالب پیچیده درام از دست میرود. به این خاطر که هنرمند علاقه دارد که موضوعات را بسیار ظریفتر، خاصتر و پیچیدهتر بررسی و مطرح کند.
یعنی بخش مهمی از ناتوانی و ناکامی اهالی سینما در بیان موضوعهای معنوی به این خاطر است که تریبونهای رسمی این کار را زمخت و بدون ظرافت، تکراری، مداوم، و بدون خلاقیت انجام میدهند که این موضوع سینماگر را دچار مشکل میکند. هرموقع که تلویزیون این کار را انجام میدهد، بخشی از مخاطب خودش، حتی مخاطب مذهبیاش را از دست میدهد به این خاطر که رسانهها مکان بیان صریح موضوعها نیستند و باید با ظرافت به آنها پرداخته شود.
اگر هم دقت کرده باشید، جذابترین سریالهایی که مردم به آن علاقهمندند مفاهیم دینی و مذهبی را در درون خودشان جای دادهاند و بهنوعی دیننمایی کرده و داستانهای ماورایی و نه الزاما دینی ساختهاند. ما نیاز داریم در تلویزیون خود به داستانهایی بپردازیم که درباره معنویات، زندگی و زندگان است وگرنه در یک مجلس ترحیم که همه حس معنوی دارند.
در مورد اسطورههای مذهبی ما فیلم ساخته میشود در مورد امامان ماهم همینطور، اما این فیلمها یکی در میان مورد استقبال قرار میگیرند، چرا این اتفاق رخ میدهد؟ و چرا فیلمی مانند رستاخیز کلا اکران نمیشود؟
یک، اینکه ظرفیت سینما و تلویزیون ما در حد پروژههای تاریخی بسیار بزرگ نیست. ما میخواهیم زندگی امامان شیعه را نمایش بدهیم؛ اما با یک هزینه کم در تولید که این امکان اصلا وجود ندارد.
در سینما و تلویزیون ما این ماجرا کم است، چند نفر هستند که این توانایی را دارند و این تعداد هم در طول زمان الک شدند.ضمن اینکه اگر حتی آقای میرباقری به همان شیوه، سریال امام علی(ع) را بسازد، دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. به این خاطر که این عرصه نیازمند ظرفیتهای جدید است، اما توجه به بخش مذهبی در سینما و تلویزیون ما به اندازه کافی اتفاق نیفتاده برای همین حتی تلویزیون هم که به نظر میرسد آمادگی دارد و از او خواسته میشود که چنین آثاری را بسازد، بازهم نمیتواند کار را درست انجام دهد و عملا به سمت درامهای اجتماعی حرکت میکند.
ممیزی و دخالت سانسورچیها را میتوانیم در این مورد دخیل بدانیم؟
خیلی به این موارد ارتباطی ندارد، من چندسال پیش هم گفتم، راه حل نهایی کار این است؛ کسانی که دین شناس هستند، یعنی فقیه هستند و درسش را خواندند فیلم بسازند یا فیلمسازانی داشته باشیم که در این حد سواد دینی داشته باشند.
نمیتوان این دوقشر را با یکدیگر ترکیب کرد؟
تا کنون تلاشهای زیادی برای انجام این کار صورت گرفته، اما نتیجهای نداشته است. تا آنجایی که من میدانم سالهاست در حال تلاش هستند تا به طلبههای حوزه علمیه فیلمسازی و فیلمنامهنویسی را آموزش دهند، شاید نتایجی هم داشته؛ اما من آن را ندیدم، در واقع حاصل آن تلاشها تاثیری روی جریان فیلمسازی سینما و تلویزیون نداشته، این اتفاق پیچیدگیهای خاص خود را دارد؛ اما تا کنون ثمر نداده است.
بیشتر بخوانید:
هزینه ساخت فیلم «روز واقعه» کمتر از دستمزد یک بازیگر معمولی
مشهورترین آثار سینمایی، تلویزیونی و نمایشی با موضوع امامحسین (ع)
«رستاخیز» قرار بود از شرق تا غرب جهان عالمگیر شود اما به اکران آنلاین وطنی تن داد
عدم وجود فیلمنامه قوی تاثیری در ساخته نشدن چنین فیلمهایی دارد؟
این ماجرا ارتباطی با فیلمنامه نویسها ندارد، معمولا این قبیل کارها را خود کارگردانها انجام میدهند و اغلب فیلمنامه نویسان حاذق در این مسیر به کار گرفته نمیشوند. حتی اگر فیلمنامه نویس هم روی جزییات داستانی کار کند و آن را بنویسد، در نهایت کارگردانی پیدا میشود که کل فیلمنامه را کنار میگذارد و آن چه که در ذهن خودش است را میسازد. به همین دلیل ما معیاری نداریم که بگوییم فیلمنامه نویسهای ما ضعف دارند چون کارگردانهای معمولا با این فرض که نویسنده هستیم فیلمشان را میسازند؛ اما این ماجرا اغلب اوقات اشتباه است و در نهایت میخواهم بگویم که ما ضعف در فیلمنامه نویسی نداریم، ضعف در حیطهای داریم که قادر نیست از ظرفیت فیلمنامهنویسها استفاده کند؛ چون وقتی سیستم به کارگردانها میرسد، دیگر قادر نیست که نظرهای خود را اعمال کند و باید در مقابل کارگردان کوتاه بیاید.
برای همین آقای مهدی فخیم زاده که سریال «روایت عشق» را ساخت موفقیت سریال «امامعلی(ع)» را پیدا نکرد. جنس فیلمهای آفای فخیمزاده، ماجراجویانه، رمنس است نه فیلم مذهبی تاریخی، به همین سبب در آن حس و حال عمیق دینی وجود ندارد.
از هزار و سیصد سال پیش یک دریچهای باز میکنند و فیلم را به سبک خودشان میسازند؛ بنابراین فیلمنامه نویسهای حرفهای ما هیچگاه در این میدان به بازی گرفته نشدند. تمام آثار شاخص و غیر شاخص مذهبی را خود کارگردانان آن نوشتند. باتوجه به تمام این شرایط، تجربه من میگوید که ما فیلمنامهنویسان بسیار توانمندی داریم ولی چه در سینما و چه در تلویزیون قادر نیستیم که از این ظرفیتها استفاده کنیم.
میتوانیم بگوییم یکی از نگرانیهای کارگردانان از نساختن این فیلمها واکنش افراد مذهبی تندرو است؟
در تمام حوزههایی که مسائل ماورا و فرامتنی در آثار آنها وجود دارد، شما نمیتوانی هرچه خواستی را بسازی و اگر چنین کاری انجام شود، نتیجه میشود مانند فیلم «رستاخیز» به همین دلیل سازندگان این کار را انجام نمیدهند. یا دقیقتر، از تعداد افرادی که مایلند و میخواهند این کار را انجام دهند کاسته میشود؛ اما چون تقاضا وجود دارد و عرصه خالی مانده کسانی با درک و مهارت پایین وارد میدان میشوند و نتیجه مطلوب حاصل نمیشود.
۵۵۲۴۵
آخرین دیدگاه