مباحث دنیای امروزه، بیش از هر چیزی به موضوع سیاست گره خورده است. پس از پایان جنگ جهانی دوم، استارت پروژه های همسان سازی ملل، تفکرات و سبک زندگی (لایف استایل) بشر زده شد.
اما از آنجایی که برخی از نخبگان دنیا، این خطر را متوجه شدند، با آن به مخالفت برخاستند که هزینه های آن را هم پرداختند. مانند جمهوری اسلامی ایران، که این خطر را به جهانیان گوشزد نمود و تاوان آن را در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، هسته ای، علمی، پژشکی و … پرداخت. اما نکته ای که مغفول ماند این است که تمامی این اتفاقات از بیرون کشور به داخل تحمیل شد که نظام جموری اسلامی ایران با کمک خداوند متعال و مردم سرزمین، توانست یک به یک آنان را پشت سر بگذارد. اما پس از شکست غرب در جنگ ایران و عراق، متوجه شده که ایرانیان در جنگ خودشان با دیگری، همیشه با هم و برای هم هستند. پس، شروع به هجمه سازی و اختلاف افکنی داخلی (خودشان علیه خودشان) کردند. اگر مثالی فوتبالی بخواهم بزنم باید بازی ایران و استرالیا در تاریخ 8 آذر 1376 را مثال بزنم. تیم ملی استرالیا که با دو گل از تیم ملی ما جلوتر بود، یکی از تماشاگران استرالیایی تور دروازه احمدرضاعابدزاده را پاره کرد ولی سنگربان تیم، فقط خندید و بچه ها را به نظم و انضباط هدایت کرد. وقتی اعضای تیم با هم متحد شدند و با زدن دو گل، بازی را برنده شدند و صعود به جام جهانی رقم خورد. نکته ای در اینجا وجود دارد؛ جوّ سنگینی بود که بدخواهان بر روی تیم ملی ایجاد کردند و لیکن اعضای تیم ملی، به مانند سربازان وطن جلوی هجوم دشمن را گرفتند و دشمن را عقب راندند.
پس از اتمام جنگ ایران و عراق، نحوه مبارزه با ج.ا.ایران، تغییر کرد. از آن به بعد حوادثی تلخ در داخل خاک کشور شروع شد. که آغاز آن با حادثه کوی 1378 دانشگاه تهران بود و از همین اتفاقات هم در سالهای بعدی ادامه یافت. این اتفاقات منجر به دوقطبی سازی کشور گردید. به طوری که تا امروزه در بازیهای تیم ملی در جام جهانی می بینیم که فشار عصبی و روحی به بازیکنان داده می شود و در برزخی سرابگونه بین ملت و مذهب (انقلابیون) گیر کرده اند که کدام درست میگوید و کدام را انتخاب کنند. در بازی ایران و انگلیس شاهد زدن دو گل به انگلیس توسط مهدی طارمی بودیم که مادر ایشان گفته بود که اگر پسرم گل بزند به شهدای شاهچراغ تقدیم میکنم در اینجا وحدت مذهبی و ملی را شاهدیم. اما در کار گروهی به مانند اداره کشور، فقط فرد و یک شخص (هر چه قدر قدرتمند) نمیتواند کار کل اعضا را به تنهایی انجام دهد. در واقع برای رشد و تعالی نظام ج.ا.ایران، دو بالِ ملی گرایی و مذهب لازم و ملزوم یکدیگرند و اگر هر یک نخبگان (مذهبی- ملی)، علیه بالِ دیگر موضعگیری کنند، در حقیقت به کل موجودیت نظام ضربه زده اند. توئیت ها، سخنرانیهایی و موضعگیریهایی که از علی کریمی، حسن عباسی و … زده شد علیه دیگری، در این مقال می گنجد که نه می توان بدون قدرت ملی، کاری از پیش برد و نه می توان با مذهبی گری تنها، اقدامی انجام داد.
حال در تیم ملی فوتبال نگاهی بیندازیم، مردم یک کشور به تک تک اعضا، به دید فرزندان کشورشان نگاه میکنند آن هم فارغ از هر گونه، نژاد، افکار، دین، قومیت، پایگاه اجتماعی و … . پس این اعضا برای مردمشان، مهم هستند. و اگر هر یک از این افراد، علیه مذهب یا ملی گرایی، موضعگیری یا رفتاری خاص داشته باشند میتواند بر آتش دامنه دوقطبی سازی جامعه بیفزاید. راهکار برون رفت از این جنگ نرم، فقط و فقط تبیین و آشکارسازی حقایق با مردم هست. چرا که در تمامی عرصه هایی که انقلاب پیروز شده است، مذهب و ملی گرایی دست به دست هم داده تا اتفاقی خوب برای سرزمین رقم بزند. اگر این اتفاق مبارک (وحدت ملت و مذهب) رخ دهد، ما شاهد رخدادهای سیاسی و اقتصادی بسیار خوبی در عرصه ملی و بین الملل خواهیم بود که یکی از آن اتفاق می تواند شاهکار فوتبالی تیم ملی ج.ا.ایران با ولز و امریکا باشد.
کارشناس ارشد روابط بینالملل
v.ozeiri@gmail.com
آخرین دیدگاه