هدف آنان ، ایجاد مرز میان «ما» و «آن ها» است. دوگانه سازی ای که حذف یکی و اثبات دیگری را دنبال می کند، و در نهایت ایجاد جامعه ای بی ثبات، فقیر و دائم در ستیز سیاسی یا طبقاتی را رقم می زند. جامعه ای بی ثبات با روان نژندی های گسترده، عقب ماندگی و عدم توسعه مضاعف. از ویژگی های چنین جامعه ای «حق تبلوری» است : دیگران بدند و ما خوب، دیگران آلوده اند و ما پاک.
فروزان آصف نخعی: کارشناسان معتقدند «اشتیاق غیرمتعارف به کسب منزلت، از مسایل فرهنگی ایران معاصر است.» شدت آرزومندی برای منزلتِ بیشتر، به بیان زیملی میتواند سبب گسست و تفاوتی کیفی شود. این تفاوت کیفی در کسب علم، الگوهای اخلاقی، سبک زندگی و … متبلور شده است. یکی از ویژگی های اشتیاق مذکور، برداشتن معیارهای مصنوعی برای هدف آنان ، ایجاد مرز میان «ما» و «آن ها» است. دوگانه سازی ای که حذف یکی و اثبات دیگری را دنبال می کند، و در نهایت ایجاد جامعه ای بی ثبات، فقیر و دائم در ستیز سیاسی یا طبقاتی را رقم می زند. جامعه ای بی ثبات با روان نژندی های گسترده، عقب ماندگی و عدم توسعه مضاعف. از ویژگی های چنین جامعه ای «حق تبلوری» است : دیگران بدند و ما خوب، دیگران آلوده اند و ما پاک.
آن گروه که به راحتی می تواند منزلت دیگران را نادیده بینگارد، و بر خواست های برحق آنان مهر ابطال بزند، و خود را تبلور حق بداند، به راحتی می تواند جامعه ای آلوده به تهمت، مباحث غیرعلمی و در نهایت شبه علمی، متوسل شده، پوستین وارونه ای بر تن آن کرده و وضعیت و موقعیت سرگردانی از عدم توسعه مردم را بهترین شرایط جلوه دهند. نکته آن که در نهایت جریان مذکور، قادر خواهد بود با تشبث به روش های ناصواب ، بی ثباتی را از طریق نمایندگان رسانه ای شان، مستقر سازند. بی ثباتی ای که حاصل خلاء اخلاقی نمایندگان بخشی از حکومت، از طریق تریبون های مختلف از جمله صدا و سیما رواج می یابد. مبتذل ترین فرهنگ در این میانه جاه طلبی و شهرت است که راه خود را برای توسعه و گسترش باز می بیند.
حاملان چنین رویکردی، به قول هری فرانکفورت، فیلسوف اخلاق و ذهن، حرف مفت را سکه رایج می کنند. حرفی که به قول او یک تهدید موذیانه در آن نهفته است. از نظر فرانکفورت دروغگو به حقیقت آشنا و مایل است دیگران را از آن دور کند. به عبارت دیگر او به حقیقت واقف است. این در حالی است کسی که حرف مفت می زند، اساسا برای حقیقت شانی قایل نیست. این گروه باعث می شوند دائم جامعه در مدار بی هنجاری و بی ثباتی قرار گرفته و از مدار حقیقت یابی و تمیز آن از دروغ نیز خارج شود. موضوعی که می تواند پس از استقرار چنین روشی، جامعه را به نابودی بکشاند. بر اساس آنچه از فرانکفورت نقل شد، به نظر می رسد بخشی از نیروهایی که به امکانات مالی، تریبون، رسانه، و … مجهز هستند، آگاهانه چنین مشی ای را نمایندگی کرده و جامعه را به این سمت سوق می دهند تا جامعه شامل جوانان، زنان و مردانش، از اشتیاق به کسب منزلت و اخلاق منصرف شود. یکی از پیامدهای رفتاری چنین الگوهایی تحقق نابسامانی های هنجاری است که نظام سیاسی را در معرض طوفان های عمیق قرار می دهد. برای مثال زمانی که گروه مذکور تلاش می کند با سخنان شبه علمی و سطح پایین، خود را نماینده علم و یک دیدگاه ویژه معرفی کند که جامعه به آن حساس است، به تردید پس از مدتی جامعه نسبت به تفکر مذکور حساسیت های خود را از دست داده، و نسبت به آن منفعل می شود.
سخنان علی اکبر رائفی پور، سعید قاسمی، کچویان و حسن عباسی و… از چنین نگاهی پیروی می کنند. به عبارت دیگر ، واقعیتی لابلای سخنان آنان یافت نمی شود و ضمن تاکید بر چنین روشی با به روز کردن و بومی سازی ادبیات خود، تلاش می کنند به سخنان شان ، ابعاد پوپولیستی بدهند و مخاطبان و هواداران خویش را برای ایجاد برخورد، بی ثباتی، و تعمیق حرکت های خودسرانه ، تبیین و توجیه کنند. این راهبرد عدم توجه به واقعیت، در دل خود ، بی ثباتی، دوقطبی سازی و حرکت های خودسرانه را آموزش و ترویج می کند. در این میان ، آنان به سهولت هرچه تمام تر از اقتدار نظام و ابزارهای رسانه ای اصلی آن ، از جمله صدا و سیما برای تبلیغ و ترویج دیدگاه های تحریک کننده شان ، استفاده و به تعبیر دقیق تر ، سواستفاده می کنند و این درحالی است که از فقط منظر مالی، میانگین هزینه هر ثانیه تبلیغ در شبکه یک حدود ۱۴۰,۶۰۰,۶۵۹ تومان است اما افراد جریان مذکور، رایگان روی آنتن های جام جم می روند تا نظرات غیرکارشناسی و ضدمنافع ملی شان را به مخاطبان رسانه ملی ، منتقل کنند با نازلترین کیفیت، به ایجاد تمایز میان خود و نسل های جدید، آنان را به رسمیت نشناخته ، دنبال ایجاد تحقیر فراگیر در مخالفان گفتمان خود هستند.
سعید قاسمی ، بازنشسته نظامی و فعال سیاسی، از منظر جناحی تندرو محسوب می شود و همواره به دولت های اصلاح طلب خاتمی و میانه رو و اعتدالی روحانی حمله کرده، از چنین مشی ای پیروی می کند. او در ۹ خرداد ۱۴۰۰ در جمع هواداران خود با حمله به ظریف گفت: «حق نداری بدو بیراه بگی عمه جون، خاله جون. می خواهی هم بیایی بریزی کف خیابون خاله جون خودم میام کف خیابون. من رو می شناسی به بابا و ننم در مقابل شهدای مدافع حرم، اون که ظریف …، بالاتر از اون گنده تر از اون پرزیدنت و دارو دسته، و … که می خواهید بیایین کف خیابون بسم الله. ایندفعه عفت و محمود و اصغر و اکبر می خواهند بریزن کف خیابون، بسم الله،… بسم الله نامرداش که نیان. اتفاقی، سرسوزنی آب و از آب تکون نمی خوره، چون شرایط کلا فرق کرده شرایط در اوج قدرت حزب الله است در داخل و در خارج.» همانگونه که ملاحظه می شود ایدئولوژی یعنی اوج قدرت، در داخل و خارج، برای سعید قاسمی تعیین کننده شرایط سیاسی است و این امر می تواند در شرایط مختلف حقیقت را تغییر داده و موضوعی دیگر معرفی کند. موضوعی که بی حقیقتی خودش را در قالب فقط من برحقم و دیگران برباطل، تبلور می یابد.
علی اکبر رائفی پور ، از دیگر نیروهایی است که تریبون صدا و سیما در اختیار اوست، و به راحتی از اقتدار نظام برای منافع جناحی خود خرج می کند. «سگسکولار»، «سلبریدی» و «غربگدا» از واژگانی است که رائفیپور از آن ها برای سرکوب مخالفان خود استفاده می کند. از ادبیات تهاجمی و خشن رائفیپور در مقابله با دیگران، به عنوان یکی از دلایل عدم تمایل دیگران برای نقد وی اشاره میشود. او بدون هیچ محدودیتی هر خبر درست یا غلطی را منتشر می کند که این خود بخشی دیگر از عدم توجه به حقیقت و به بازی گرفتن آن در جریان زندگی سیاسی است. او با حمایت های بیدریغی که مستظهر به آن ها است، در برنامه ثریا صدا و سیما ادعا کرد «طبق مستندات موجود، امروز به سه هواپیمای مسافربری ایرانی شلیک صورت گرفته ولی الحمدلله منجر به مشکل خاصی نشده است.» هر چند این خبر تکذیب شد ولی او خبر خود را تصحیح نکرد. در چنین سطحی او موسسه ای به نام مصاف ایرانیان را تاسیس کرده که مسئله او در گام اول ترسیم مصاف به موسسهای در قامت یک دولت با راهکارهایی برای همهچیز است. موسسهای که هرچند به اعتقاد او تافتهای جدا بافته است، اما تاکنون از منابع مالی آن سخنی به میان نیاورده است. علیاکبر رائفیپور پیش از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا در یک سخنرانی، با قاطعیت تمام گفت که رئیس جمهور بعدی آمریکا بعد از باراک اوباما یک زن است. این در حالیست که بعد از اوباما، «دونالد ترامپ» به قدرت رسید.
حسن عباسی ، ریاست اتاق فکر «اندیشکدهٔ یقین» را بر عهده دارد او برای نخستین بار در سال ۲۰۰۳ در برنامههای ویژه صدا وسیما ، حضور یافت و خود را به عنوان تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک معرفی کرد. فردی بسیار عصبانی و بدون کنترل که او نیز با توجه به حامیانش، فارغ از حقیقت گویی، با توجه به شرایط، تلاش می کنم منافع را به سوی خود جلب کند. او در بخشی از یک کلیپ یک دقیقهای بدون توجه به پیامدهای سخنانش خطاب به آمریکا گفته بود: «شما چیزی دوست دارید مثل ارتش که بی سروصدا در پادگانها باشد و اگر آب این کشور (ایران) را ببرد، صدای آنها در نیاید و هیچ موضعی اتخاذ نکنند». این اظهارات تفرقه افکنانه و خلاف امنیت ملی با واکنش تند فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران روبه رو شد. در نهایت نیروی زمینی ارتش از حسن عباسی به قوه قضاییه شکایت برد. حسن عباسی برای مدتی کوتاه بازداشت ولی بلافاصله آزاد شد. از دیگر سخنان او خطاب به فوتبالیست ها می توان سخن گفت. اوگفت: «شما فوتبالیست دارید، فوتبالیست در آبی و قرمز، این فوتبالیست ها تا خرخره هم می خورند، همیشه هم قر می زنند همیشه هم بالاترین ضریب ثروت را دارند ، همیشه هم بالاترین ضریب هوادار را دارند اما یکی شان لیاقت نداره شهید بشه. چون شهید زندگی نمی کند. فوتبالیست مصلح اجتماعی ندارید. نگاه نکنید ای به خدا یک فوتبالیستی هم هست که زنش چادریه، کسی که زنش چادریه و دیندار باشه، اصلا دنبال فوتبال نمی ره.» سخنان عباسی در میان فوتبالیست ها واکنش های تندی به دنبال داشت.سخنان سطحی و توام با غلو افراد مذکور گاه در بیان برخی دانشگاهیات از هیاتی منسجم تر برخوردار می شود. مباحثی هرچند سطحی، اما تلاش می کند آن را کمی با مواضع تئوریک همراه کند.
حسین کچوئیان جامعهشناس، عضو هیئت علمی دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی است. او فارغالتحصیل دانشگاه منچستر و دارای تحصیلات حوزوی است. او که مدرنیته و غرب را در حال اضمحلال می بیند درباره خواست های این روزهای جوانان می گوید:«آقا مگه ساپورت، بهتر از لخت شدنه؟ بدتر از لخت شدنه… آقا شما می خواهید جامعه رو ویران کنید. آقا غرب ویران شده، این مقولات رو خودشون میگن ویران شده، شما نمی دونید جهنمه اونجا. خونواده که اونجا وجود نداره. این با اون ازدواج می کنه، مرد هم به زنه تجاوز می کنه هم به دخترش….به نظر من این بهترین شعارشون بوده زن ، زندگی ، آزادی، از نظر من معذرت از تمام انسان های صادق؛ زن، فحشاء هرزگی، این شعارشونه. این ها این رو می خوان. مرد، میهن، آبادی، این ها این رو نمی خوان. مرد ، بی ناموسی شهوترانی. خودشون گفتن. من نمی گویم.» بی تردید تحریف سخنان دیگران آن گونه که در مطلب بالا مشاهده می شود شایسته یک استاد و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور نیست. اما حقیقت گویی در منظر آنان از جایگاهی برخوردار نیست. بی تردید کچوئیان این سخن شیلر را خوانده که حقیقت در مغاک لانه می کند، و رفتن به مغاک نیازمند جرات دانستن و این که همه حقیقت را همه می دانند نه یک جریان خاص.
بیشتر بخوانید :
- دوقطبی سازی ، کارویژه همیشگی دبیر ستاد امر به معروف / گمشدهای که پیدا شد؛ دری که بر همان پاشنه میچرخد
۲۱۲۱۶
آخرین دیدگاه