رضا نصری، کارشناس حقوق بین الملل معتقد است که اصلی ترین رقیب برجام در منطقه، پیمان ابراهیم با رهبری اسرائیل است و آنها بیشترین سود را از مرگ برجام خواهند برد.
به گزارش فراز، رضا نصری، کارشناس روابط بین الملل با یادآوری بخشی از متن احتمالی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که بر عدم تحریم شرکت های چند ملیتی سرمایه گذار در ایران حتی پس از خروج دولت بعدی آمریکا از برجام تاکید می کند نیز اشاره کرده و زنگ خطری را در این رابطه به صدا در می آورد مبنی براینکه « پذیرش این شرط به معنی پذیرش جایگزین کردن بند ۳۶ با «معافیت 5/2 ساله» شرکتهاست و این به نفع ایران نخواهد بود. ثانیاً، پذیرش این شرط به مثابه بهرسمیت شناختن حق خروج «یکجانبه» آمریکا از برجام است، مادام که به برخی شرکتها معافیتهایی عطا کند! »
این گفت و گو بدین شرح است:
*جوزف بورل پیشنهادات اصلاحی ایران به متن پیشنویس را پاسخ «معقولی» ارزیابی کرد. متعاقباً، پاسخ آمریکا به اصلاحیههای ایران نیز ظاهراً برای هماهنگکننده اروپایی و برای ایران قابل تأمل بوده است و به اصطلاح Deal breaker نبوده است! یعنی، ظاهراً طرفین به نوعی تعامل سازنده و مثبت رسیدهاند و – پس از فراز و نشیبهای چند ماهه و کسب شناخت بهتری از محذوریتهای خاص یکدیگر – مذاکرات را در مسیر درستی قرار دادهاند. به نظر میرسد امروز ایران کلیات پیشنهادات آمریکا را نیز پذیرفته باشد، اما برای محکمکاری و اطمینان حاصل کردن از اینکه در آن مشکل پنهانی نهفته نباشد به بررسی دقیقتر آن میپردازد. طبیعتاً، این بررسیهای دقیق و کارشناسانه – که حتماً با مشورت نهادهای مختلفی صورت میگیرد – مقداری زمان میبرد. اتفاقاً، اینکه ایران کمی بیش از انتظار برای بررسی متن فرصت نیاز دارد نشان میدهد کلیات – چه از لحاظ سیاسی و چه فنی – پذیرفته شده و صرفاً مشغول محکمکاری بر سر جزئیات عملی است.
*ایران میخواهد اطمینان حاصل کند موضوعات پادمانی به مستمسکی برای تداوم فشارهای سیاسی و اقتصادی تبدیل نخواهد شد. یعنی شاید بتوان گفت از دید ایران موضوعات پادمانی بیش از هر چیز در زیرمجموعهٔ «تضمین»های ماندگاری قرارداد، تعریف میشود. مضاف براینکه بازگشایی موضوعات پادمانی در امتداد تعامل و مناسبات متعارف میان ایران و آژانس بوجود نیامده تا آن را در راستای همکاریهای معمول تلقی کنیم. اختلافات پادمانی محصول یک کمپین وسیع و هدفمند سرویسهای امنیتی یک نیروی متخاصم است که اتفاقاً در روند تعاملات عادی ایران و آژانس اختلال بوجود آوردهاند. در نتیجه، تأکید ایران بر حلوفصل این مسائل قابل درک است و به نظر میرسد دولتهای غربی نیز تا حدودی در این قضیه منعطف شده باشند. حال، ممکن است این انعطاف را به دلایل سیاسی انکار کنند، ممکن است نرمش آنها در این باره به صراحت بیان نشود یا اینکه حتی این اختلافات در بستری خارج از متن اصلی قرارداد حلوفصل شود. اما در هر حال به نظر میرسد – جدا از ژستهای سیاسی غرب – توافقی بر سر کلیات حاصل شده که باید دید در چه فُرمتی تجلی پیدا خواهد کرد.
*موضوع بحران سوخت در اروپا یک موضوع جدی است و به همین دلیل هم احتمالاً اروپاییها برای حلوفصل پرونده برجام تمایل بیشتری داشتهاند. اما اگر قرار باشد مشکل تحریم ایران حل شود تا بتواند برای زمستان امسال بخشی از سوخت اروپا را تأمین کند، زمان حل مشکل همین الان است. یعنی اگر بیش از این وقت تلف شود، اولاً اروپا تدابیر جایگزینی برای تطبیق مصرف خود با میزان عرضه سوخت خواهداندیشید و معطل نتیجه مذاکرات نخواهد ماند؛ و ثانیاً فرصت کافی برای زمینهچینی و ایجاد زیرساختهای لازم برای فروش و رساندن سوخت به اروپا باقی نخواهد ماند. ضمن اینکه با اتلاف وقت چه موضوع انتخابات میاندورهای آمریکا نیز مطرح خواهد شد و چه بسا مانع جدید بر سر انعقاد قرارداد ایجاد شود.
*به نظرم ایران تلاش کرده – بیش از اینکه به خروج نام سپاه از لیست FTO بپردازد – بر تعدیل «تأثیر اقتصادی» حضور نام سپاه در لیست FTO تمرکز کند. در واقع، تیم مذاکرهکننده ایران مطالبات خود را به نحوی تنظیم کرده که هم برای طرفداران توافق در واشنگتن «مانع سیاسی» ایجاد نکند تا آنها بتوانند توافق را در نظام داخلی خود به کُرسی بنشانند و به اجرا بگذارند؛ و هم در حد امکان تبعات اقتصادی حضور سپاه در لیست FTO را برای ایران تعدیل کند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد موضوع FTO مانند آن قضیه معروف «تقسیم پرتقال» – که در کلاسهای مذاکره آموزش میدهند – حلوفصل شده است!
*توافق موقت زمانی گزینه مناسبی است که طرفین پیشنهادات اصلاحی یکدیگر را نپذیرند و به یک فرمول Less for less – یا حداقل برای حداقل – قناعت کنند. به نظرم در شرایط فعلی، احتمال پذیرش متن پیشنهادی بیش از این است که به گزینه توافق موقت فکر کنیم.
*به نظرم مدیرکل آژانس – هرچند فعلاً برای کاستن از فشارهای سیاسی (به ویژه از سوی اسرائیل) ژست بیطرفی فنی میگیرد اما – در نهایت عملکرد خود را با آنچه در وین توافق خواهد شد تطبیق خواهد داد. در نتیجه، اگر توافق صورت بگیرد، آنچه در شورای حکام به رأی گذاشته خواهد شد در نهایت هم متأثر از تمکین او به توافق و هم متأثر از خواست آمریکا و اروپا خواهد بود که در عمل یعنی احتمال اینکه پرونده به شورای امنیت ارجاع شود منتفی خواهد بود. اما اگر توافق منعقد نشود، همواره این احتمال که اروپاییها یا از طریق مکانیسمهای شورای حکام یا از طریق راهاندازی مکانیسم ماشه علیه ایران اقدام کنند همواره مانند یک شمشیر داموکلس بر سر ایران پرواز خواهد کرد! حال اینکه چه زمانی این کار را انجام دهند قطعاً بستگی به محاسبات سیاسی و اقتصادی و راهبردی آنها دارد. شاید در شرایط فعلی، با توجه به درگیریشان با روسیه بر سر اوکراین، تمایلی به باز کردن یک جبهه دیگر علیه ایران نداشته باشند. اما در نهایت، احتمال احیای قطعنامههای قبلی یا ارجاع مجدد ایران به شورای امنیت هر لحظه وجود خواهد داشت و کشور را در شرایط نامطلوبی قرار خواهد داد.
*من معتقدم برجام یک رقیب جدی برای توافقات ابراهیم است. در واقع، نظام نوین منطقه یا پیرامون برجام با راهبری ایران یا پیرامون «پیمانهای ابراهیم» با راهبری اسرائیل شکل خواهد گرفت. اگر ایران در انعقاد برجام و سپس مبادرت به ایجاد یک نظم نوین بومی با کشورهای همسایه تعلل کند، اسرائیل به سرعت مانند تار عنکبوت پیمانهای ابراهیم را دور ایران خواهد تنید و ایران را از نظر سیاسی، اقتصادی و امنیتی به انزوا خواهد کشاند.
آخرین دیدگاه