شوهر رویا به اتهام تجاوز بازداشت شده و شاکی او زن همسایه است. درگیری رویا با زن همسایه در دادگاه توجه کارمندان را جلب کرد و حرفهای این زن باعث تعجب شد. رویا از دلیل حمایت از شوهرش میگوید.
*چند سال است با هم ازدواج کردهاید؟
حدود پنج سال قبل ازدواج کردیم، یک دختر هم داریم.
*شوهرت بازداشت شده و اتهامش تجاوز است اما تو با اطمینان میگویی که شوهرت کاری نکرده؛ چرا؟
من شاکی را میشناسم. زن دروغگویی است، الکی میگوید شوهرم به او تجاوز کرده است.
*اما شوهرت بازداشت شده و دادگاه هم بیدلیل کسی را بازداشت نمیکند.
این زن در محل معروف است، او به شوهرم تهمت زده و میگوید مدرک دارد اما دروغ میگوید.
*به هر حال او مدارکی به دادگاه ارائه داده است.
دروغ میگوید. او پاپوش درست کرده تا از شوهر من پول بگیرد.
*مگر شغل شوهرت چیست؟
شوهرم کارگر روزمزد است.
*پس ثروتمند نیست که برایش پاپوش درست کنند.
از روزی که این زن به آپارتمان ما آمد، من و چند همسایه به مدیرساختمان شکایت کردیم و گفتیم او باید از این ساختمان برود. حتی با صاحبخانهاش هم تماس گرفتیم اما گفت خانه را به این زن یک سال اجاره داده و نمیتواند کاری بکند.
*چرا میخواستید این زن برود؟
چون مجردی زندگی میکرد. ما اصلاً نمیدانستیم چطور آدمی است.
*مگر هر کسی مجردی زندگی کند آدم بدی است؟
این هم عاقبتش دیگر. حالا به شوهر من تهمت زده.
*چرا فکر نمیکنی شوهرت این کار را کرده است؟
من بچه دارم نمیتوانم بگذارم شوهرم زندانی شود. من رفتم از این زن رضایت بگیرم قبول نمیکند، میگوید باید خانهتان را به من بدهید تا رضایت بدهم. من اگر شوهرم زندانی شود بدبخت میشوم. فرض که محکوم شود، خب من شکم بچهام را چطور سیر کنم؟ من هیچکسی را ندارم.
آخرین دیدگاه