محسن هاشمی رفسنجانی، فعال سیاسی اصلاح طلب طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: بدون تردید دستیابی به فناوری هستهای از آرزوهای هر کشور در حال توسعهای نظیر ایران است و بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز از این فناوری برخوردار نیستند، بنابراین دستیابی به فناوری بومی انرژی هستهای میتواند برای هر ایرانی غرورآفرین باشد، اما برخورداری از این فناوری یک روی سکه است و روی دیگر سکه هزینههای سنگین دستیابی به این فناوری و پیامدهای آن است و اینکه با چه محدودیتهایی کشور مواجه خواهد شد؟
این یک معادله است که هر کشوری باید آن را حل کند و حل کرده است، یکسویش پیشرفت در حوزه هستهای و غرور ملی و تا حدی بازدارندگی و روی دیگرش محاسبات اقتصادی و هزینهها و محدودیتها. یکی از مشکلات ما در رسیدن به اجماع و وحدت ملی در مورد فعالیتهای هستهای یکسویه دیدن این ماجراست، مسوولان و رسانههای رسمی تنها یکسو را میبینند و مخالفان نیز تنها نکات منفی و هزینهها را در نظر میگیرند در حالی که حل یک معادله نیاز به توجه به دو طرف معادله است و هیچ معادلهای به صورت یکطرفه شکل نمیگیرد. در صورتی که داشتن فناوری هستهای چند معادلهای است و البته تعداد مجهولها از تعداد معادلات نیز بیشتر است. لذا حل کردن چنین دستگاه معادلاتی احتیاج به ثابت کردن تعدادی از مجهولات با مدلهای ریاضی، اجتماعی و اقتصادی و ژئوپلیتیکی است که حل معادله را مشکل میکند. روزی که آقای احمدینژاد تحریمها را کاغذ پاره خواند و گفت: «در ایران بچرخید و ببینید که کسی به این مطالبی توجه نمیکند و ایران از مرز توانمندی و اقتدار عبور کرده…
آنها فکر میکنند در ایران همه فقیر هستند و در آلونک زندگی میکنند و خیلیها از آنها میترسند به ایران بیایند و ببینند، چرا که اگر ببینند باید دستشان را بالا ببرند.» و در مقابل آقای روحانی قبلا و اخیرا آقای علی مطهری گفتند: نباید فرصتها را بسوزانیم و هدر بدهیم، آن که شعار میدهد هزینه به مردم ایران تحمیل میکند. نمیشود جمعی شعار بدهند و آثار شعار ترجمه نشود. پس تکلیف مردم چه میشود؟! جای تعجب است؟ چرا از تجربیات گذشته پند نمیگیریم و از موثر واقع شدن قطعنامهها میگوییم و به راهحلها نمیاندیشیم، هر چند که شرایط فعلی از جمله جنگ اوکراین، بحران انرژی غرب و بحران گندم در جهان را داریم، ولی نباید اجازه داد دوباره قطعنامههای شورای امنیت پایدار شود. زحمت زیادی کشیده شد که از اثرات قطعنامه شورای امنیت خارج شویم. فعلا دچار قطعنامههای کنگره و سنای امریکا و اتحادیه اروپا هستیم، لازم است در جهت شکوفایی و جلوگیری از بیشتر فقیر شدن مردم با جدیت به راهحلها بیندیشیم.
میدانیم. اولین تحریم ایران مربوط به قبل از انقلاب زمان دکتر مصدق توسط انگلستان علیه ملی شدن صنعت نفت و اولین تحریم بعد از انقلاب اسلامی مربوط به سال 1358 توسط امریکا، علیه تصرف سفارت امریکا در تهران بود. ولی هیچ کدام اجماع بینالمللی و شورای امنیت نداشت. با تمام تلاشی که در سال 1382دولت آقای خاتمی و با مدیریت آقایان روحانی و کمال خرازی و تایید مقام معظم رهبری انجام شد که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل نرود، به دلیل وقتکشی غربیها و عدم همکاری برای توسعه فناوری هستهای ایران براساس بیانیه سعدآباد. در تابستان سال 84 در انتهای دولت آقای خاتمی و در ابتدای دولت آقای احمدینژاد با شکستن تعلیق و فک پلمب مرکز هستهای، فعالیتهای غنیسازی از سر گرفته شد. در فروردین 85 آقای احمدینژاد رسما دستیابی به فناوری غنیسازی اورانیوم را با راهاندازی یک زنجیره کامل غنیسازی در نطنز اعلام کرد و 20 فروردین هر سال در تقویم رسمی کشور روز ملی فناوری هستهای نامگذاری شد. آیتالله هاشمیرفسنجانی از شخصیتهایی بودند که به دو سوی معادله یا دو روی سکه توجه داشتند، ایشان که خود پایهگذار ادامه فعالیتهای صنعت هستهای کشور در دوران سازندگی بودند، همانقدر که به موفقیتهای هستهای کشور مباهات میکردند، نگران هزینهها و تحریمهای ظالمانه که موجب جلوگیری از پیشرفت کشور در سایر حوزهها و فقر مردم میشد، بودند. این موضوع در خاطرات ایشان به چشم میخورد که بخشی را مربوط به سال 85 در موضوع هستهای میآورم و انشاءالله به زودی دفتر نشر معارف انقلاب کتاب بخش کامل خاطرات ایشان در موضوع هستهای را منتشر میکند. البته فشار 1+5 تا سال 92 و در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما، با تشدید تحریمها ادامه پیدا میکند. از سال 92 به بعد آقای روحانی مسیر جدیدی را برای رسیدن به توافق آغاز میکند که منجر به برجام در سال 94 میشود. سال 97 ترامپ از برجام خارج میشود و هماکنون در حال مذاکره برای احیای برجام هستیم.
سهشنبه اول فروردین 1385 – تهدیدهای ناشی از اختلافات جناحی و باندی در داخل و حذف نیروهای کارآمد از دولت زمینه را برای طمع و فشار خارجی فراهم کرده و مساله غنیسازی هستهای و مسائل حقوق بشر و تروریسم و فلسطین و لبنان و عراق هم بهانههای زیادی در اختیار امریکا و اعوانش گذاشته و اظهارات نسنجیده آقای احمدینژاد سرمایه تبلیغاتی وسیعی در اختیار دشمنان قرار گرفته که ایران را خطر جدی برای امنیت جهان معرفی کنند و تیم تازهکار دولت قدرت مانور در خارج ندارد و تعدادی از سفارتخانههای مهم ما بیسفیر است و دیپلماتهای کارکشته خانهنشین شدهاند.
دوشنبه 9 مرداد 1385 – متاسفانه شورای امنیت سازمان ملل امروز قطعنامهای علیه ایران تصویب کرد با 14 رای مثبت و یک رای مخالف از قطر و یک ماه به ایران مهلت داد که همه فعالیتهای هستهای را تعلیق کند و به تایید آژانس برساند و پروتکل الحاقی را تصویب کند و تهدید کرد در صورت عدم تمکین از ماده 41 فصل هفتم استفاده خواهد شد. امریکا و انگلیس از قطعنامه استقبال کردند و ایران آن را رد کرد.
چهارشنبه اول آذر 1385 – 7 صبح به سوی اصفهان پرواز کردیم، در فرودگاه اصفهان پس از مصاحبهای کوتاه و افتتاح همایش بینالمللی قرآن، به مرکز یوسیاف اصفهان رفتیم. از ساختمانها و تاسیسات حفاظتی و واحدهای تولیدی UF6 و کارگاههای قطعهسازی و تولید مواد و انبارهای ذیربط بازدید کردیم. هنوز پلمب آژانس بینالمللی انرژی اتمی را دارد.
جمعه 3 آذر 1385 – ساعت 8 صبح بازدید از مرکز هستهای نطنز را آغاز کردیم. دکتر روحانی هم رسیدند. از جریان قطعهسازی برای سانتریفیوژها و مونتاژ و سپس از دو زنجیره در حال کار تاسیسات جنبی را بازدید کردیم. دکتر روحانی که معمولا خبرهای موفقیتها را با تردید مینگرد هم پذیرفت که تا اینجا موفق بودهاند. اولین مجموعه سه هزار سانتریفیوژی و سالن انرژی را آماده میکنند، از مدیران و پرسنل که اکثرا جوان هستند، قدردانی کردم. انصافا کار بزرگی در دست دارند، از زمان دولت سازندگی شروع شده و با تاخیر نزدیک به تکمیل است. خطر جدی جلوگیری استکبار و انهدام آنها هم وجود دارد.
در مراجعت آقایان دکتر روحانی و مهندس آقازاده در ماشین من نشستند و درباره مسائل هستهای مذاکره کردیم. آقازاده گفت حفظ ایران و دستاوردها باید هدف اولی باشد. آقای روحانی و من تندرویهای آقای احمدینژاد و اظهارات نسجیده را مانع دیدیم. آقازاده هم از تندروی احمدینژاد ابراز نگرانی کرد و گفت فضای دولت جای بحث و ابراز نظر نیست و اکثرا وزرا برای حفظ سمت خود تسلیمند. از تغییر اعضای کمیته مشورتی هستهای و کم شدن اختیارات آقای لاریجانی هم ابراز ناراحتی کرد. نتیجه این شد که با این تندرویها مشکل است از حقوق خودمان حراست کنیم.
دوشنبه 27 آذر 1385 – در جلسه شورای عالی امنیت کشور در دفتر رهبری برای بررسی راهکار مقابله با مسائل منطقهای و هستهای شرکت کردم. آقایان لاریجانی و متکی گزارش دادند و بیشتر به مشکلات هستهای و منطقهای و آثار منفی هلوکاست که دنیا را علیه ما بسیج کرده، پرداختند. آقایان فیروزآبادی و رحیم صفوی و میرحسین موسوی و هاشمیشاهرودی هم صحبت کردند. من گفتم بحث در این مسائل منطقهای جدای از مساله هستهای کامل نیست، چون اگر در پرونده هستهای تحریم و فشار شروع شود دیگر این راهکارها جواب نمیدهد و قابل عمل نیست. احمدینژاد که معمولا در اینگونه بحثها شعاری حرف میزند، امروز اصلا حرف نزد.
شنبه 2 دی 1385 – شورای امنیت سازمان ملل ساعتی پیش قطعنامه تحریم علیه ایران را به اتفاق آرا تصویب کرد. حتی نماینده قطر که در قطعنامه گذشته رای مخالف داده بود، رای موافق داد. چند شبکه مهم تلویزیون مستقیما بهطور زنده جریان بحث شورا پخش میکردند و به محض اینکه آقای ظریف نماینده ایران به دفاع پرداخت پخش مستقیم را قطع کردند.
در لحظات قبل از شروع جلسه [شورای امنیت سازمان ملل] آقای لاریجانی برای چارهجویی به دفترم آمد، عصبی بود. از احمدینژاد به خاطر ملتهب کردن سیاست خارجی با اظهارات نسنجیده و به هم ریختن اقتصاد کشور انتقاد کرد و گفت امروز به او گفته که با تعلیق دو آبشار مشغول کار غنیسازی موافقت کند که قطعنامه تصویب نشود، نپذیرفته و با اصرار حاضر شده که برود با رهبری صحبت کند. از من خواست که دخالت کنم و نگذارم مصالح کشور پایمال شود.
چهارشنبه 6 دی 1385 – در مقابل تحریم شورای امنیت، مجلس امروز طرح دوفوریتی را تصویب کرد و از دولت خواست که در مورد همکاری با ان.پی.تی تجدیدنظر کند. قبلا مجلسیان گفته بودند که به محض تصویب قطعنامه علیه ایران مجلس تصویب میکند که ایران از ان.پی.تی خارج شود و با این مصوبه بیخاصیت و خنثی نشان داد که نمیخواهد به تهدید خود عمل کند و آن را نشان معتدل بودن مجلس گرفت.
پنجشنبه 7 دی 1385 – قطعنامه 1737 شورای امنیت علیه ایران را بررسی کردم. مطالب خطرناکی دارد ولی سیاست تبلیغی ایران این است که آن را بیاهمیت معرفی کند که مردم نگران نشوند. در مقابل مصوبه دیروز مجلس و نیز اظهار وزیر خارجه کار نصب سه هزار سانتریفیوژ را آغاز کردهایم. امریکا به ایران اخطار داده که با اقدامات سخت مواجه خواهد شد. سهشنبه 29 اسفند 1385 – در سیاست خارجی وضع بدتری داریم. تقریبا تنها ماندهایم فقط چند کشور سوریه و ونزوئلا دوست ماندهاند. دو قطعنامه از شورای امنیت علیهمان صادر و تحریمهایی اعمال شده و سومی هم در شرف صدور است. احتمال حمله نظامی امریکا به ایران جدی است و اظهارات احمدینژاد و ضعف دیپلماسی وزارت خارجه کار را سخت کردهاند. با توفیق خداوند منان یادداشتهای سال 85 را در ساعت 21 روز 29 اسفند به پایان رساندم.
آخرین دیدگاه