علی ربیعی، سخنگوی دولت دوزادهم طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: بیش از چهار دهه پس از انقلاب از خیلیها دیگر تنها نامی بهجا مانده و بهرغم فشارهای رسانهای، اثری در جامعه از آنها باقی نیست. اما برخیها همچون مطهری، شریعتی، بهشتی و…. حتی بهرغم بیاعتنایی منابع رسانهای رسمی و تریبونها، این روزها نیز همچنان صدایشان در فضای عمومی شنیده میشود.
به اعتقاد من، ابعاد بسیار زیادی از خصوصیات زندهیاد بهشتی هنوز بازنمایی نشده و آموزههای زیادی از او برای امروز میتوان دریافت. از عوامل ماندگاری صداها علاوه بر توانمندی اندیشهورزی و نظریهپردازی، خصوصیات فردی انسانها نیز موثر است. در خصوص بهشتی هم ویژگیها و توانمندیهای فردی و هم خصوصیات اجتماعی او قابل بازخوانی است. بسیاری در خصوص ویژگیهای فردی بهشتی سخن گفته و نوشتهاند اما به نظر من، مهمترین ویژگی فردی او که نیاز زمانه امروز ماست، اخلاق و سعهصدرش است. هیچ کس هرگز از بهشتی توهینی نشنیده است. او اهل درستگویی بود و درشتگویی در او راهی نداشت. بنای او بر جذب بود و بسیاری از او در این خصوص، خاطرههای به یادماندنی دارند. بهشتی منصف بود. او اهل برچسب زدن و تقسیمبندی افراد نبود. شیطانسازی از آدمها را مذموم میدانست و چنین رویهای از او دور بود.
از بهشتی؛ باید به عنوان سیاستمداری اخلاقی یاد کرد که بهرغم تهمتهای ناروا هیچگاه جانب انصاف را رها نکرد و نیز آنچه را که به نفع مردم و انقلاب میدانست به پیش میبرد. او در عصری که هژمونی شعارها بلند بود بنا بر اخلاق سیاسی و دوراندیشی برای پایین آمدن هزینههای یک انقلاب، به دیپلماسی و تعامل روی آورد.
کنش سیاسی او چه در داخل و چه در خارج از کشور مبتنی بر گفتوگو و تعامل بود. در سیاست داخلی تعامل برای ایران و پیشبرد آن و در سیاست خارجی تعامل برای منافع ملی را در رفتار سیاسی او قابل مشاهده است. بسیاری معتقدند پیشگیری از خشونتهای متصور برای یک انقلاب مدیون درایت و کنشهای تعاملی سیاسی بهشتی بود. در دورانی که تروریستهای افراطی در قالب انقلابیون حرفهای، میزان کشتار و خونریزی بسیار را ملاک انقلاب میپنداشتند و رویای رهبری خود را بر انقلابی پر از خونریزی در سر میپروراندند، بهشتی با متانت، منافع ملت را در حرکتی همراه با آرامش و کمترین هزینه دنبال میکرد. او از گفتوگو، با مخالفان داخلی و حتی دشمنان خارجی هراسی نداشت. هنوز تاثیر تفکرساز مناظرههای تلویزیونی بهشتی در ذهن نسلی ما باقی است و برکات آن ادامه دارد. انصاف که از خصوصیات فردی وی بود در کنش سیاسی او هم جاری بود. به خاطر دارم در یک مناظره، به مجری تذکر داد که شما لازم نیست سوی ما را بگیرید بلکه باید جانب بیطرفی را رعایت کنید. در موردی دیگر در پاسخ به ادعای «کیانوری» مبنی براینکه حزب توده تاکنون خیانتش در هیچ محکمهای به اثبات نرسیده، گفت: «من بحث سیاسی میکنم.» به عبارت دیگر حوزه فکری را با حوزه قضایی در هم نیامیخت و مرز مباحثه را با محاکمه محترم شناخت و آن را مخدوش نکرد. رویه او گفتوگو در منظر افکار عمومی، روشنگری و دادن حق انتخاب از میان گفتوگوها به مردم بود. چقدر جای گفتوگو امروز در ایران ما خالی است.
بهشتی مناظره را راهی بزرگ برای پیشگیری از منازعه میدانست زیرا همواره در «مناظره» خیر عمومی و در «منازعه» شر عمومی نهفته است. دیدیم که بعد از اینکه صدای گلولهها برخاست و ترور و طپانچه به میدان آمد؛ در 7 تیر، «مناظره» هم به شهادت رسید. از دیگر خصوصیات شهید بهشتی، برنامهریزی و اعتقاد او به قدرت برنامه در پیشبرد امور بود. دارا بودن نظم در زندگی شخصی، نظم گفتاری و نظم اداری از ویژگیهای بارز او بود. بهشدت به کار جمعی اعتقاد داشت. اساسا انقلاب یک حرکت جمعی است که بهشتی، هم در انقلاب و هم در پساانقلاب به کار جمعی و به نوعی «همه با هم بودگی» در اداره کشور اعتقاد داشت.
در آن دوره بهرغم خاطره تلخ ایرانیان از «حزب» و داشتن دیدگاه منفی حتی در میان نخبگان نسب به آن، حزب را یک ضرورت اجتنابناپذیر برای زندگی در جهان مدرن میدانست که به اعتقاد من دموکراسی بدون ارکان مدرن به یک دموکراسی یله یا دموکراسی ناقص تبدیل میشود. بهشتی با این شیوه درک، پایههای حزبی را بنا گذاشت که تا همین سالها نیز آدمهایی که در آن حزب ساخته شدند به کار آمدند. چقدر این روزها فقدان «حزب» به دموکراسی ما، گردش نخبگان و به روی کار آمدن افراد کارآمد لطمه زده است. طولانیمدتبینی از دیگر ویژگیهای شاخص بهشتی بود. بین نسلی دیدن تحولات و آیندهاندیشی ویژگیهای خاص دیگری است که در لابهلای سخنرانیها و مطالبی که او در مجلس خبرگان بیان میکرد کاملا محسوس بود. بهشتی با اتکای تجربه زیستی خود در دیکتاتوری شاه، دیدگاهی قوی علیه شکنجه داشت. جدل فکری او در این خصوص در مجلس خبرگان از شهرتی تاریخی برخوردار است. او همچنین آزادی را رمز بقا و پویایی انقلاب و جامعه میدانست. از طریق مداقه در متون بهشتی میتوان شاهدِ دادن حق انتخاب به انسانها بود. به نظر من، این روزها، عدالتجویی و زندگی بر اساس حق انتخاب، موضوعاتی هستند که زمینههای سرکشی نسلی را به وجود آوردهاند. ما هنوز نیازمند بازگشت به بنیانهای نظری چگونگی شکلگیری انقلاب هستیم. این ارجاع میتواند راهی برای پیوندهای نسلی باشد. من در این مقاله سعی کردم فهم خود از شهید بهشتی و تجربه زیسته در حزب جمهوری اسلامی را بیان کنم و اینکه چرا از بهشتی به عنوان یکی از بنیانگذاران و پدران قانون اساسی برای ایران امروز یاد میشود.
آخرین دیدگاه