مهدی_نصیری، مدیر مسئول سابق کیهان یادداشتی با تیتر «تجلیل یا تحلیل امام خمینی؟» نوشت:
یکی از انتقادات جدی وارد به انقلاب اسلامی، اسطوره سازی از برخی رهبران و بزرگان از جمله شخص امام خمینی (ره) تا حد معصوم یا شبه معصوم بوده و این امر، یکی از عوامل مهم برخی نابسامانیها، ناکامی های عیان شده امروز جمهوری اسلامی است.
نقدناپذیر کردن یک عالم و بزرگ غیر معصوم، در هر عرصه علمی و معرفتی خطا و بعضا ضلالت زاست اما در عرصه سیاست و حکمرانی که امری سیّال و متغیر است، فاجعه آفرین بوده و منجر به استبداد و فرد محوری و تعطیل خرد جمعی و پروسه تربیت و تعالی جمعی می شود.
نقد ناپذیر کردن یک عالم و حاکم، به بقای علمی، معنوی و سیاسی او کمکی نمی کند بلکه می تواند در یک واکنش غیر منطقی از سوی جامعه و نخبگان، به ستیز و انکارِ حتی ابعاد قوت و اندیشه های صائب و عملکرد موفق او منجر شود
رمز موفقیت حزب حاکم چین در فقر زدایی و عبور از یک نظام منزوی غرب ستیز و ارتقای این کشور به دومین اقتصاد دنیا و قدرتمندترین رقیب آمریکا، نقد رهبر خود، مائو و عبور از برخی اندیشه ها و شیوه سیاست ورزی و حکمرانی او بود، بدون آن که احترام مائو به عنوان بنیانگذار چین نوین، خدشه و آسیب جدی ببیند.
گویا وقتی رهبری، توسط رهبران و نسل بعدی دوستدار او، نقد عالمانه و نه ستیزه جویانه می شود و راه جدیدی گشوده می گردد، یک پروسه و پروژه واحد و متصل و زنده و پویا رخ داده است و نه یک انقطاع و بریدگی خرابکارانه و براندازانه.
و در همین جا باید افزود که هر گونه قدیس سازی از یک رهبر و ایدئولوگ، و مقاومت در برابر نقد و تحلیل او می تواند به ستیز افراطی و انکار کلیت او توسط نسل یا نسلهای بعدی بیانجامد.»
آخرین دیدگاه