سیدعماد حسینی- تا فوریه 1999 ملک حسین پادشاه سابق اردن بر این کشور حکومت میکرد و شاهزاده حسن برادرش جانشین او بود. در آن زمان برخی رسانهها همزمان با عزیمت ملک حسین به خارج برای معالجه و اعلام وخامت شرایط جسمانیاش فاش کردند، همسر ولیعهد سرگرم گرفتن اندازه پنجرههای کاخ سلطنتی است تا به سلیقه خود برای آنها پرده سفارش دهد، ولی در بازگشت حسین از یکی از دوره معالجات خود از «مایو کلینیک» آمریکا ناگهان ورق برگشت و حسن کنار گذاشته شد تا عبدالله برای چند روزی ولیعهد و سپس به عنوان عبدالله دوم بر مسند پادشاهی تکیه بزند.
در آن زمان نور همسر سوگلی و عزیز ملک حسین از شوهرش قول گرفته بود که حمزه که در سلسله مراتب خانوادگی پسر کوچک پادشاه محسوب میشد به عنوان ولیعهد برادر بزرگش عبدالله انتخاب شود، که این امر هم در روزهای اول سلطنت برادر انجام شد، اما خیلی زود ورق برگشت و عبدالله دوم پسر خود را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد.
این تغییرات گرچه به شکل رسانهای آرام و بنا به خواست شاهزاده حمزه اعلام شد، اما در پشت دیوارهای کاخ سلطنتی اردن و شاید چند کشور دیگر همسایه (بخوانید عربستان) به آسانی طی نشد و بر اساس روایت رسمی دربار امان تدارکاتی برای تغییر این شرایط به سمت و سویی دیگر توسط عوامل داخلی و خارجی با محوریت شاهزاده حمزه انجام گرفت.
امروز در حدود ۲۲ سال بعد از بازگشت ملک حسین، سلف او عبدالله دوم پادشاه اردن نیز بعد از بازگشت از واشینگتن که اتفاقاً باز هم رسانهها آن را سفری برای معالجه اعلام کردهاند، اقدامی شدیدتر را اینبار بر علیه ولیعهد سابق (و نه فعلی) انجام میدهد.
عبدالله دوم در واقع یک گام به جلو رفته و برادرش شاهزاده حمزه بن حسین را به اتهام سهمخواهی از قدرت محکوم به حصر خانگی کرد.
گرچه رسانههای اردنی این اقدام پادشاه را بنا به توصیه شورای خانواده حاکم اعلام کردند، اما به اعتقاد تحلیلگران این تصمیم چیزی فراتر از یک توصیه شورای خانوادگی است.
کسانی که رفتار حداقل یک سال اخیر ملک عبدالله را پیگیری میکنند، شاهد آن هستند که دستکم طی این مدت، شاهزاده حسین بن عبدالله، پسر و ولیعهدش را در تمامی مراسمها و ملاقاتهای مهم و رسانهای همراه خود برده و حسین جوان در این دیدارها، چه در داخل برگزار شوند و چه در خارج، به یک پای ثابت آن تبدیل شده است، گویی که پادشاه اردن برای معرفی پسرش به عنوان پادشاه بعدی پیش قدم شده و از هماکنون خیز برداشته است.
با دقت به پیام عبدالله دوم به مردم در پی اعلام حصر برادرش رگههایی از این تلاش را هم میتوان پیدا کرد.
پادشاه اردن در پیام خود که خطاب به مردم کشورش صادر و صدر تمام صفحات رسمی و غیررسمی آنجا را انحصاراً به خود اختصاص داد، گفت: تصمیم گرفتم با توصیه شورای خانواده سلطنتی در رابطه با محدود کردن تماسها، تحرکات و اقامت شاهزاده حمزه موافقت کنم.
او در ادامه در مورد برادر ناتنیاش گفت: او در شرایط ذهنی خاصی قرار دارد که باعث شده است توانمندی تشخیص واقعیت از خیال را از دست بدهد.
پادشاه اردن افزود: برادرم حمزه با دست بردن در واقعیتها تلاش کرد تا روایت متوهمانه خود را تقویت کند، از اینرو خانواده ما به این نتیجه رسید که او دچار عهدشکنی شده و رفتارهایش مشکلآفرین شده است.
عبدالله دوم بعد از این مقدمه با فتنهگر توصیف کردن برادر خود گفت: او همچنان در این توهم زندگی میکند که وارث تاج و تخت هاشمی است و از سوی ما مورد تهاجمی سازمانیافته قرار دارد. گفتمانهای او مکرراً انکار پذیرش شرایط موجود را نشان داده و تاکید دارد حاضر به تحمل مسئولیت رفتارهای خود نیست.
به هر ترتیب بار دیگر اردن شاهد تکرار حوادث است، شاهزادهای که تاج و تخت را از خود سلب شده میبیند، عهدی که با پدر شکسته شده و شاهزادهای که در سادهترین تفسیر از داخل حرمسرا برای پادشاهی برگزیده شده است، گرچه شرایط امروز اردن به تبعیت از شرایط کلی جهان تفاوت زیادی با سال 1999 دارد!
آخرین دیدگاه