یکی از مسائلی که شاید هنر ما را در وجه کلی دچار مشکل کرده است، مقاومت برخی از تصمیمگیرندگان و مدیران دارای مسئولیت در برابر استفاده از تکنولوژیها و دانشهای مدیریتی جدید در این حوزه است.
بسیاری از این مدیران همچنان با شیوههای چهل سال قبل برای مسائل امروز تصمیم میگیرند و به دلیل اهمیت جایگاهشان، به جای آن که موانع را از سر راه بردارند و یا موجب ایجاد رونق در آن عرصه هنری شوند، مسیر را به سوی نوعی عقبگرد و در بهترین حالت درجازدن میکشانند.
یکی از این عرصههای مهم، سینما است که در این سالها و به واسطه این سیاستهای غلط وضعیت خوبی ندارد. در این عرصه نه به شیوههای صحیح و نوین آموزشی صورت میگیرد، نه به کیفیت مخاطبسنجی در تولید توجه میشود و نه برای ایجاد شبکه توزیع صحیح اقدامی صورت میگیرد.
همچنان بسیاری از نهادها و ارگانها به واسطه بودجههای مشخص دست به تولید اثر میزنند بی آنکه فکری برای پخش و توزیع آن کرده باشند و شبکه توزیع هم که امروز یک شورای مشخص محدود به چند نفر است هیچ پیشنهاد روزآمد و یا مدل جدید برای توزیع این فیلمها ارائه نمیکند.
شکل توزیع این آثار تنها محدود به سه فضای مشخص است. پخش فیلم در سالنهای سینماها، مطابق با یک جدول زمانبندی مشخص سالانه. صدا و سیما و حالا و اخیراً هم شبکههای تماشای آنلاین.
مهمترین نکتهای که در این زمینه مغفول میماند. مخاطب و فهم درست از بازار است. چند سال قبل فرصت گفتوگویی با مدیر یک شرکت سرمایهگذار و بازاریابی فیلم روس که قصد داشت برای سینماهای اروپا، فیلمی را تولید و برای یک دوره اکران توزیع کند، به وجود آمد. آن فرد به این نکته اشاره کرد که ما برای ساخت این فیلم چیزی نزدیک به دو سال ذائقه مردم نواحی مختلف اروپا را بررسی کردیم و سپس پلتفرمهای مختلف و متعددی را که در آن امکان پخش این فیلم بود را سنجیدیم و در نهایت با تولید فیلمی بر اساس این دانشها موفق شدیم سودی چند برابر هزینههای ساخت و مدت زمانی را که صرف تحقیق و پژوهش این کار کردیم را به دست بیاوریم.
اگر چه امروز راهکارها و شیوههای نوینی مبنی بر توزیع فیلم در جهان وجود دارد، اما تا زمانی که در داخل کشور، ابتدای امر فیلمها نه بر اساس نیاز واقعی و سلیقه مخاطب که بر اساس دستور و الزام خرج کردن بودجه ساخته میشود و بعد با ساختارهای ۴۰ سال قبل پخش میشود نباید امیدی داشته باشیم که چرخه اقتصادی این سینما به حرکت در بیاید.
در شرایط پیچیده کنونی آنچه اهمیت دارد، ایجاد یک نگاه درست و واقعبین به شرایط روز ایران و از سویی نگاه صحیح به تجربههای روزآمد جهانی است. از سوی دیگر زیرساختهای چنین فضایی هم در کشور ما وجود ندارد. مهمترین زیرساخت عدم وجود متخصصین در حوزه بازاریابی و توزیع فیلم است که کار سادهای نیست و به مطالعات و ایجاد فضاهای مختلف نیازمند است.
قطع به یقین مقاومت برخی از مدیران صنفی تصمیمگیرنده در برابر این تغییر مسیر سینمای ایران در دوره جدید با رویکردهای انقلابی را با چالش های بیهودهای دچار خواهد کرد.
به نظر میرسد هرم مرکزی بسیاری از صنوف سینمایی نیازمند یک دگردیسی عمیق و گسترده است. سالهاست که چند نفر با تفکرات سنتی و متحجرانه و انحصارگرایانه دستاندرکار مدیریت صنوف هستند. تفکری که چند دهه است سینِما را بر مدار افکار سنتی و شیوههای کهنه میچرخاند و دچار انسداد ساخته است.
بدون تردید، سینمای ایران هم در ساختارهای محتوایی به جسارت و نوآوری و کلیشه شکنی نیاز دارد و هم در ساختار توزیع و چرخه اکران و عرضه. با راهبردی که سازمان سینمایی در این دوره در حال جراحی آن است. شاید امروز به مذاق عدهای انگشت شمار که منافع پایداری درفضای سنتی سینِما داشته و دارند خوش نیاید و این تحولات را بر نتابند اما به زودی آثار و دستاوردهای این دوران تازه به بار خواهد نشست و سینمای ایران از آن منتفع خواهد شد.
شورای راهبردی اکران بیگمان در کنار شکلگیری شورای عالی سینِما یکی از فرازهای مهم تصمیم گیری و حرکت تازه در سینمای امروز است. این اقدام در صورتی میتواند به ثمر بنشیند که مدیران سینمایی از لجبازی و زیاده خواهی و جنجال آفرینی چند پیرمرد فزون خواه که بیش از سه دهه بر شوراهای صنفی چنبره زدهاند نهراسند و در مسیر و مجرای قانون گرایی و استانداردسازی و عدالت محوری که مطرح کردند به پیش برانند.
سینِما به این پیشروی و انقلابی گری بیش از همیشه نیاز دارد بویژه امروز که سخن از گام دوم سینماست.
۵۷۲۴۵
آخرین دیدگاه