چندی پیش در حاشیه یک مناظره با آقای عباس عبدی و بحث درباره اصولگرایی و اصلاحطلبی، تعبیری دلنشین به کار برد. او گفت الان اصولگرا و اصلاحطلب مهم نیست، مرد و نامرد مهم است.
هرچند به لحاظ تعلقم به جناح اصولگرا، تعداد «مرد»ها در این جناح را بیش از جبهه رقیب میدانم! اما تعبیر آقای عبدی فارغ از بازیهای سیاسی، تأملبرانگیز است. سالها است دعوای دو جناح سیاسی کشور بر «نامردی» استوار شده. داستان دهشتناک «باهتوا» (بهتانزدن به رقیب) از نامردانهترین و رذیلانهترین رفتارهایی است که دستکم در تاریخ سیاسی 30ساله اخیر کشورمان بارها اتفاق افتاده است. علاوهبرآن، پردهدری، افشاگری، هتک حیثیت، فاشکردن زندگی خصوصی افراد و… ترجیعبند مناقشاتی است که بر صفحه مطبوعات حک شده است.
نه گمان کنید اصولگرایان در این مسابقه برنده بودهاند؛ بلکه هرگاه اصلاحطلبان هم منافعشان اقتضا کرده، کوتاهی نکردهاند. بیان خاطرات این جناح در دوره دولت آقای محمد خاتمی و نیز مجلس ششم، موجب تکدر خاطر است و بهتر است در اولین روزهای سال نو و ماه رمضان از آن درگذرم. یکی از نمونههایی که اخیرا برملا شد و تأسف فراوانی را برانگیخت، اظهارات آقای روحالله مؤمننسب (مثلا رئیس گروه «جبهه انقلاب در فضای مجازی») است. اعترافات او که احتمالا برای گرفتن صله و جایزه! مطرح شده، نامردانهترین روشی است که از سالهای دور تاکنون کمسابقه بوده. کار او اگر به شخص خودش برمیگشت و هیچ اهمیتی نداشت؛ کمااینکه شخصیت حقیقی او در همین اظهارات اخیرش روشن شده، امثال او در فضای مجازی فراواناند و شغلشان کامنت ناسزا نوشتن زیر پستهای دیگران است؛ اما شخص حقوقی آقای مؤمننسب دارد از حساب جاری ارزشهای انقلاب و جریان اصولگرایی چک میکشد.
اگر امروز برخی آسیبشناسان درباره خطرات و مضرات فضای مجازی هشدار میدهند و از «یله» و «رها» بودن آن ابراز نگرانی میکنند و اتفاقا بجا هم سخن میگویند، با پدیدههایی مانند «مؤمننسب» مواجهیم که از موضع حاکمیت، این فضا را مسموم میکنند و متأسفانه به دلیل برخورداری از مصونیت و نیز اعتمادی که به آنها وجود دارد، آلودگیهایی ایجاد میشود که برطرفکردنش تقریبا محال است. اگر افرادی که مافوق او هستند، در برابر اقداماتی که به آن اعتراف کرده -و احتمالا کارهای زشت دیگری هم مرتکب شده که هنوز رو نکرده- سکوت کنند و سکوتشان به معنای توجیه و تأیید او باشد، نهفقط به انقلاب و ارزشهای آن بلکه به «مردانگی» هم لگد زدهاند.
برای یک بار هم که شده، باید مردانگی کرد و در برابر این نامردیها ایستاد وگرنه در برابر هر بداخلاقی که ممکن است توسط جریان رقیب هم اتفاق بیفتد، چارهای جز سپر انداختن نخواهد ماند و تقصیر آن معلوم است که متوجه کیست. اگر در قبال این نامردی نایستیم «باید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم».
* منتشر شده در روزنامه شرق/ ۱۵ فروردین ۱۴۰۱
آخرین دیدگاه