واقعیت آن است که در آستانه ورود به سال نو و قرن نو حال مردم ایران خوب نیست. کشور از روند توسعه جهانی جا مانده است و حتی در بین کشورهای منطقه نیز از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و نارضایتی ها به بالاترین میزان خود طی این سالها رسیده است.
سال ۱۴۰۰ به عنوان سال پایانی سدهای که در آن قرار داریم مملو از تحولات مهم سیاسی بود. اما به نظر من مهمترین اتفاق سیاسی این سال رخداد انتخابات ۱۴۰۰ بود که گزاف نیست اگر بگوییم نقطه عطفی مهم در عرصه دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود بود. نقطه عطف از این رو که در طول ۴۳سال پس از پیروزی انقلاب سابقه نداشت که اینچنین نسبت به ممکنترین بزنگاه مشارکت سیاسی مردم بی اعتنایی شود. هر چند از زمانی که نظارت استصوابی در قانون انتخابات ایران جا نمایی شد، همواره شاهد رد صلاحیت های سیاسی انتخاب شوندگان بودیم، اما با توجه به ضرورت تحقق مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، حداقلی از رقابت معنا دار وجود داشت، اما بعد از انتخابات ۹۸ که به نظرم گام اول بی اعتنایی به مشارکت حداکثری مردم برداشته شد و تقریبا تکلیف دو سوم کرسی های مجلس از پیش تعیین شده بود، اما با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری مخالفان مشارکت حداکثری مردم، این بار بسیار آشکاراتر انتخابات را از معنا و مفهوم تهی کردند و اساسا هیچ رقابتی بین کاندیداها شکل نگرفت، در واقع هدف شکل گیری حاکمیت یکدست هر وسیله ای را حتی به قیمت افت مشارکت بی سابقه مردم توجیه کرد.
هنوز روشن نیست که چرا و با چه هدفی شورای نگهبان قانون اساسی دست به چنین رد صلاحیت بی سابقه ای زد. اما نتیجه این رویکرد شکل گیری حاکمیت یکدستی شده است که از صدر تا ذیل نهادهای انتخابی و انتصابی را در اختیار دارد و باید دید در سال نو و قرن نو چه دستاوردی برای کشور و کاهش رنج و آلام مردم به دنبال خواهد داشت.
با اینکه تجربه حاکمیت یکدست یک بار ثابت کرده که خیری برای ملک و ملت نداشته است، اما باید امیدوار بود که حداقل برای بانیان شکل گیری این یکدستی خیر به همراه داشته باشد و برای افزایش مشروعیت خودشان هم که شده، به گونه ای رفتار کنند که کیفیت حکمرانی در ایران افزایش پیدا کند، شکاف ها و تبعیض ها ترمیم شود، سفره های مردم بیش از این کوچک نشود و سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران در ریل مناسب خود قرار گیرد.
واقعیت آن است که در آستانه ورود به سال نو و قرن نو حال مردم ایران خوب نیست. کشور از روند توسعه جهانی جا مانده است و حتی در بین کشورهای منطقه نیز از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و نارضایتی ها به بالاترین میزان خود طی این سالها رسیده است و اگر حاکمیت یکدست نتواند از عهده این مشکلات بر آید، نه تنها مشکلات و چالش ها افزایش خواهد یافت، بلکه همین میزان اعتباری که بین پایگاه اجتماعی خود دارد را نیز از دست خواهد داد. که نتیجه خطرناک این نوع حکمرانی برای نظام سیاسی و منافع ملی ایران ناگفته پیداست.
*دبیر کل حزب اتحاد ملت
۲۱۲۱۵
آخرین دیدگاه