در آستانه پنجمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی قرار داریم، بخاطر دارم که در سال 1384 و پسازآنکه با حاکم شدن تشتت و محوریت افراطگرایی در دو جناح سیاسی کشور ، یک جریان سیاسی تندرو به قدرت رسید و برکشور هزینههای سنگینی تحمیل کرد و فرصت طلایی رشد و توسعه کشور از دست رفت، ستادهای انتخاباتی آیتالله هاشمی رفسنجانی در گردهمایی با ایشان حضور یافتند و در آن جلسه برخی از چهرهها در سخنان خود خواستار ارائه نظریه بنیادین آیتالله هاشمی رفسنجانی برای مدیریت مطلوب جامعه گردیدند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در این مراسم در سخنان خود با عنوان اینکه در طول 50 سال گذشته باوجودآنکه ایدهها و رهیافتهای فراوانی برای اداره جامعه دارند اما یک موضوع را بهعنوان نکته زیربنایی در اداره درست جامعه بیان کردند و آن رعایت اعتدال و دوری از افراط و تفریط بود. ایشان با عنوان اینکه گوهر اعتدال را از مطالعات قرانی عمیق خود در طول دوران زندان رژیم گذشته دریافتهاند افزودند که تجربیات پس از انقلاب نیز درستی این راهبرد را اثبات کرد.
ویژگی جوامع انقلابی در قرن بیستم، دچار شدن بهنوعی رادیکالیسم و تندروی در دوره پس از پیروزی انقلاب بود، تندروی که از برخوردهای خشن و حذفی با کارگزاران نظام قبلی تا منتقدان را در برمیگرفت، انقلاب اسلامی نیز از این خصوصیت مستثنا نبود اما الزامات شرعی و اخلاقی اسلام که تندروی و افراط را بههیچوجه نمیپذیرفت، موجب شد تا مانعی بر سر افراطیگری نیروهای تندرو ایجاد شود و طبیعتاً مخالفین تندروی از سوی افراطیون مورد تخریب قرار میگرفتند، شهیدان قرنی و مطهری نخستین قربانیان مخالفت با تندروی بودند و سایر قربانیان ترور، بهویژه شهید بهشتی نقش مهمی در ایستادگی در برابر نیروهای تندرو داشتند اما با تشدید فضای ترور و خشونت، عرصه بر نیروهای میانهرو و معتدل انقلاب تنگ شد بااینوجود ، اکبر هاشمی رفسنجانی را میتوان نماد میانهروی در انقلاب دانست.
از مخالفت پنهان با تسخیر سفارت آمریکا تا مخالفت آشکار با شعار مرگ بر بازرگان و بنیصدر در نماز جمعه تهران، از تقلیل شعار انقلابی جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم به شعار جنگ جنگ تا پیروزی سرنوشتساز، شرکت در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری همه و همه تلاشهای هاشمی در جهت تعادل در عرصه سیاست و تثبیت اعتدال بود که برخی به نتیجه رسید و برخی نیز فرجامی نداشت
این تلاشها در دوره سازندگی و پس از پایان شرایط جنگی قوت گرفت و اعتدال به سرلوحه سیاستهای کشور در داخل و خارج تبدیل شد، تعدیل اقتصادی و توسعه زیربناها همراه با تنشزدایی در سیاست خارجی، تسامح و تساهل در حوزه فرهنگ، محدود کردن نظامیان در حوزه سیاست همه از نتایج اعتدال بود و در برابر این میانهروی، تندروهای چپ و راست به تخریب هاشمی در مجالس سوم و چهارم پرداختند.
بهتدریج در دهه هفتاد و هشتاد، دوقطبی کاذبی میانهروی در برابر انقلابی گری از سوی برخی از مسئولان مطرح گردید درحالیکه انقلاب اسلامی، خود مبتنی بر میانهروی به مصداق آیه "و جعلنا امتا وسطا" بود اما با استفاده از مفاهیم اسلامی نظیر و السابقون که اشاره به پیشکسوتان و سابقهداران در اسلام دارد به سبقت گیرندگان و تندروان دارد، این دوگانه کاذب شکل گرفت.
هاشمی رفسنجانی تا واپسین روز حیات خود به دنبال تثبیت اعتدال و میانهروی در حکمرانی جمهوری اسلامی بود و در این راه هزینههای سنگینی پرداخت کرد، متهم به لیبرال بودن، اشرافی گری و سازشکاری شد اما هیچگاه انقلابیگری را به تندروی تنزل نداد چون رادیکالیسیم در داخل و ماجراجویی در خارج را به خطر انداختن امنیت و اقتصاد کشور میدانست.
امروز هم چنان این دوگانه مطرح است و شرایط بحرانی کشور در اقتصاد و سیاست خارجی، فقط بخشی از نتایج این دوگانه سازی کاذب میان انقلابیگری و میانهروی است چراکه هاشمی هم انقلابی بود هم دیپلمات، هم مجتهد بود وهم معتدل، هم ارزشگرا و هم اهل مدارا چراکه تندروی و افراط در ارزشگرایی و شعار دادن را موجب اختلال در عدم تأمین دیگر نیازهای ضروی معیشتی، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی جامعه میدانست.
بیشتر بخوانید :
آیت الله هاشمی چرا و چگونه ردصلاحیت شد؟
امام حامی تمام قد آیت الله هاشمی / امام برای سلامتی او در سفرهایش، قربانی نذر می کرد
2121
آخرین دیدگاه