در کلابهاوسِ خبرآنلاین، موافقان و مخالفانِ ادغام دو جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر، مقابل هم صفآرایی کردند. در حالی که برخی، این اقدام را کاری مثبت دانستند، تعدادی دیگر از کارشناسان و منتقدان حاضر در این بحث، آن را زیانی بزرگ معرفی کردند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مناظرهای در کلابهاوس خبرآنلاین با موضوع ادغام دو جشنواره ملی و جهانی فجر، با حضور کارشناسان، هنرمندان، منتقدان و روزنامهنگارانی چون سیدامیر سیدزاده (تهیهکننده)، محمود گبرلو (منتقد)، شادمهر راستین (منتقد و فیلمنامهنویس)، مسعود اطیابی (کارگردان)، محمدرضا لطفی (کارگردان)، ابراهیم اصغری (تهیهکننده)، کامیار محسنین (پژوهشگر، نویسنده و مترجم)، سمیه علیپور (روزنامهنگار)، مصطفی احمدی (نویسنده و کارگردان)، حسین سلطانمحمدی (منتقد) و کیوان مهرگان (مستندساز و روزنامهنگار) برگزار شد که ۴ ساعت هم به درازا کشید.
در این نشستِ کلابهاوسِ خبرآنلاین، برخی از مهمانان، ضمن موافقت با ادغام جشنواره جهانی و ملی فجر، این اقدام را راهی برای احیای سینمای ایران دانستند. در مقابل، عدهای دیگر از شرکتکنندگان در این مناظره، در مخالفت با ادغام این دو جشنواره، آن را، آغازی برای نابودی سینمای ایران معرفی کردند.
سینمای ایران، جایگاه خود را از دست داده است
محمود گبرلو، منتقد سینما که از موافقان ادغام دو جشنواره ملی و جهانی فیلم فجر است، در اینباره گفت: «مشکل اساسی و بزرگ این است که ما نتوانستیم مشکل جشنواره را حل کنیم. بنابراین وقتی میبینیم یک جشنواره به ظاهر استاندارد است باید آن را حفظ کنیم، هرچند اولویت من فرهنگ داخلی است و باید ببینیم از بین جشنواره ملی و جشنواره جهانی، برگزاری کدام یک به صرفهاست. هرچند من برگزاری جشنواره جهانی را استانداردتر میدانم. ما چهل سال است که جشنواره فیلم فجر را برگزار میکنیم یک عده میگویند جشن انقلاب است یک عده میگویند جشنواره فیلم است و هنوز مشخص نیست هدف از برگزاری این مراسم چیست.»
این منتقد درباره عملکرد جدید رئیس فعلی سازمان سینمایی گفت: «همه ما آقای خزاعی و تیم او را مسشناسیم ایشان با ادغام دو جشنواره خواسته مشکل جشنواره جهانی را حل کند اما بهتر است در مرحله اول مشکل جشنواره ملی فجر حل شود بعد به جشنواره جهانی هم میرسیم.»
گبرلو درباره جایگاه سینمای ایران در جهان گفت: «چرا ما تصمیم به ساخت جشنواره جهانی گرفتیم؟ چون میخواستیم خودمان را به جهان معرفی کنیم تنها چیزی که مردم جهان درباره ما میدانند سینمای ما است و هدف ما هم مطرح شدن همین هنر است اما زمانی که پایهها هم اشتباه باشد نه تنها نمیتوان به هدف دست پیدا کرد، بلکه پایههای موضوع هم از بین خواهد رفت.»
او درباره قهر مخاطبان با سینما گفت: «ما نتوانستیم اکثریت مردم را با سینما آشتی دهیم، اما نکته مهم این است که جایگاه مردم در این سینمای مردمی کجاست؟ ما نمیگوییم سینمای مردمی سینما فیلم فارسی است. اینکه یک عده دست بزنند و تفریح کنند بد نیست اما باقی مردم کجا هستند؟ یک فیلمی اگر در جشنواره ملی فجر جایزه بگیرد فروش کمتری خواهد داشت اما اگر یک فیلم به جشنواره راه پیدا نکند، پر فروش میشودو این موارد مشکلات بزرگی است که ما در ابتدا باید آنها را حل کنیم. ما قرار بود از این سینما استفاده مفید کنیم، اما سینمای ما پس از ۴۰سال مخاطب اکثریت خود را ندارد و ما داریم ضرر میکنیم.»
گبرلو در ادامه و خطاب یه شادمهر راستین گفت: «شما با افرادی طرف هستید که میگویند اگر شما به جشنواره خارجی میروید، کافر هستید. دیدگاه این افراد را چه میکنید؟ برخی از این افراد نگاه سینماگر را در جامعه فاسد میداند. آقای راستین ما میدانیم شما برای سینمای بعد از انقلاب چه کردید و تا چه اندازه زحمت کشیدهاید اما واقعیت این است که یکی از بزرگترین اشتباهاتی که سیف الله داد انجام داد این بود که اسم جشنواره را گذاشت «فجر» و این دیدگاه به وجود آمد که این جشنواره هم جشن انقلاب است. فقط باید دعا کنیم که چرخ را از نو نمیسازند، همه کسانی که در راس قرار گرفتند یک مدت دیگر به بسیاری از حرفهای عزیزان میرسند. سینما از لحاظ اقتصادی و مدیریتی دچار شکست شده و به بن بست خورده است اگر شما به این تعداد مخاطب اندک راضی هستید که میشود همان جمع محفلی اما اگر دنبال تماشاگر اصلی برای سینما هستیم، باید کاری کنیم تا تماشاگر سراغ فیلمها برود.»
این تحلیلگر درباره تفاوت سلیقهها گفت: «البته نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که خوب و بد از نظر هرکسی متفاوت است. نمونهاش آقای فرهادی که پدیده جدید در سینمای ایران است اما عدهای اصلا ایشان را قبول ندارند.»
این هنرمند درباره تاثیر سینما روی مخاطبان ادامه داد: «در گام اول باید تلاش کنیم که سینما را خوب بشناسانیم چون برخی از دوستان هنوز از تاثیر سینما خبر ندارند. در واقع فکر میکنم اگر مجلس و دولت ما متوجه نشود که سینما قدرت است چگونه میخواهند به ما کمک کنند.»
گبرلو درباره نظر خود نسبت به تعطیلی جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «ما روزنامهنگار و تحلیلگر هستیم و موضع موافق و مخالف نداریم. این دو جشنواره ادغام شد و به نظر من تعطیل شدن جشنواره جهانی از اساس غلط بود. البته معتقدم ادغام شدنش هم غلط بود»
این روزنامهنگار درباره نظارت دولت بر جشنواره فیلم فجر گفت: «چرا جشنواره فیلم فجر را مستقیما دولت نظارت میکند یک سازمان دیگر آن را زیر نظر بگیرد تا هربار مجبور نباشد توضیحاتی ارائه دهد. ما باید برنامه درستی برای جشنواره فیلم ملی فجر بریزیم تا همه با آن ارتباط برقرار کنند، مشکل بزرگ ما این است که باهم رودربایستی داریم.»
جشنواره فیلم فجر نه جشن است نه فستیوال
محمدرضا لطفی درباره موضع خود نسبت به برگزاری جشنواره سینما حقیقت گفت: «من مه موافق ادعام جشنواره جهانی هستم نه مخالف، چون فکر میکنم موضوع ریشهای تر از این صحبتها است. ماجرای ادغام دو جشنواره در حال حاضر وارد یک بحث و جدلی شده است که اگر بخواهیم دلیل آن را بررسی کنیم باید به گذشته دور نگاه کنیم. در دهه ۶۰ سنگ بنای سینمای ایران شکل گرفت و بر اساس شرایط آن زمان یکسری قوانین وضع شد. اما متاسفانه پس از ۴۰ سال برخی از این قوانین هیچ تغییری نکرده و هنوز کسی جرعت نکرده آن را تغییر دهد.»
او درباره نقاط ضعف موجود در سینمای ایران گفت: «ما نقاط ضعف زیادی داریم به ظور مثال ما در سال ۱۴۰۰هنوز پروانه ساخت فیلم سینمایی و فیلم ویدیویی میدهیم در حالی که سالیان سال است که فیلمها را با دوربین دیجیتال میسازند. این کیفیت فیلم است که نشان میدهد فیلم در سینما اکران شود یا از تلویزیون پخش شود یا در سال کرونا و زمانی که کل دنیا به سمت اکران آنلاین حرکت کردهاند، ما همچنان سیستم منسوخ سی سال پیش را دنبال میکنیم.»
کارگردان فیلم سینمایی «تعارض» ادامه داد: «اگر بخواهیم رو راست باشیم، باید بگویم بخش بینالملل جشنواره فجر یک تعارف رو هوا مانده است که نه فستیوال است و نه جشن و این کار را انجام دادیم فقط برای اینکه به مام مردم ثابت کند که ما برونگرا هستیم و یک مراسم جهانی مانند جشنوره جهانی داشته باشیم این جشنواره باقی مانده است.»
مشکل فقط از برگزار کنندگان جشنواه جهانی فیلم فجر نیست، از عوامل برگزار کننده جشنواره ملی هم هست. یک سال سالن بین الملل را جدا کردند، یک سال نمایشها با هم ادغام شد بعد تصمیم گرفتند جدا کنند حالا یک مدیر میگوید ادغام کنیم. بحث ریشهای است ما باید این مورد را آنالیز و حلاجی کنیم چون مشکل نه با ادغام و نه جداسازی، حل نمیشود.»
این منتقد درباره تاثیر اسم فجر، روی جشنواره جهانی گفت: «در حال حاضر اسم فجر بزرگترین آسیب را به جشنواره زده است، ماش در ابتدا این نام تفییر میکرد. ما باید با دنیا تعامل داشته باشیم و یک جشنواره بین المللی داشته باشیم. البته همین که بتوانیم در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشیم کافیست. یک بحث این است که این ماجرا به تبدیل به موضوغعی جناحی شده است به قول آقای گبرلو ما سینما را دوست داریم اما متاسفانه سینمای داخلی ما کاملا به سمت شکست میرود.»
جشنواره فیلم فجر، دیپلماسی است
حسین سلطان محمدی، منتقد و نویسنده سینما جشنواره سینما حقیقت را یک دیپلماسی دانست و در اینباره گفت: «من از یک زاویه دیگر به ماجرا نگاه میکنم، جشنواره فیلم فجر یک دیپلماسی است.»
در پاسخ به دوستانی که میگویید فیلمهای نمایش داده شده را همه دیدهاند، باید بگویم مگر ما سفیر خارجی داریم، صحبتهای او را همه و آن هم برای چندبار نمیشنوند.
این منتقد در پاسخ به صحبتهای رئیس سازمان سینمایی گفت: «صحبت آقای خزاعی این بود که اگر مهمان خارجی داشته باشیم چه چیزی به آنها نمایش دهیم؟ خب فیلم داخلی خودمان را برایشان نمایش دهیم. جشنواره جهانی فیلم فجر، حکم دیپلماسی سینمای ایران را دارد. ما خیلی ادعا داریم که سینمایمان فیلم زیاد میسازد همان را به آنها نشان دهیم.»
این نویسنده درباره عدم ضرورت ادغام دو جشنواره ادامه داد: «مهمان خارجی برای دیدار دستاوردهای انقلاب و ملاقات با رهبری میآید، ما هم میتوانیم دستاوردمان را برای آنها به نمایش بگذاریم. چه ارتباطی دارد که دو جشنواره را ادغام کنیم؟ جشنواره جهانی فجر برای اروپای غربی و آمریکا جذابیت دارد شما برای حوزههای جدید خلاقیت به خرج دهید نه اینکه کلا آن را تعطیل کنیم.»
جوایزی که برای فیلمسازان، پل است
محسنین درباره حلقه بازاریابی برای فیلمها گفت: «اصولا یک موضوعاتی در سینمای دنیا اتفاق میافتد که ما به آنها توجه نمیکنیم. چه اتفاقی در دنیا افتاد که جشنوارههای ملی و بخشهای ملی جشنوارهها یا به کلی حذف یا بسیار کوچک شد. در اروپا به این نتیجه رسیدند که وقتی جشنوارهای به صورت ملی برگزار میشود فیلمها عمدتاً نمیتوانند فروش خوبی را در اکران های داخلی و خارجی به دست آورند چون حلقه بازاریابی آنها کامل نشده است.»
او ادامه داد: «به همین دلیل در سایر کشورهای دنیا بخش ملی تعطیل شد، اولین جایی که این کار را انجام داد، جشنواره بینالمللی فیلم کن بود که بخش ملی را کامل تعطیل کرد. بعد از آن هم برلین از ۶۰ فیلم به ۱۰ فیلم رسید.»
ملاکها و معیارهای موجود در جشنواره مطابق استانداردهای جهانی است و گرنه فیاپف هیچ علاقهای نداشت که به یک جشنواره ایرانی درجه دهد
مدیر برنامهریزی جشنواره جهانی فیلم فجر درباره تاثیر این جشنواره درباره فروش بینالمللی آثار گفت: «تجربه به ما ثابت کرده است که وقتی درباره قابلیت پخش بین المللی صحبت میکنیم چه فیلمهایی را باید انتخاب کنیم و ما هم فیلمهایی را معرفی میکنیم که شانس بالاتری برای ورود به جهان داشته باشند. در این میان یکسری فیلمساز میبینیم که همچنان تمایل دارند تا فیلم هایشان در جشنواره فجر به نمایش در بیاید با اینکه ممکن است اکران فیلمشان به خطر بیفتد، چون هر سال چهار یا پنج عنوان فیلم میتوانند در گیشه فروش موفقیت آمیزی داشته باشند و بقیه فیلمها سوخت میشوند.»
محسنین درباره نزدیک بودن جشنواره جهانی فیلم فجر به معیارهای جهانی گفت: «میگویند جشنواره فجر باید جراحی میشد، ما در دوره دوم برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر این جراحی را انجام دادیم و اگر قوانین و مقرراتی که نوشته شده است را با قوانین جهانی تطبیق دهیم متوجه میشویم که چه تغییراتی داشته است و تا چه اندازه به استانداردهای جهانی نزدیک شدهایم. از جشنواره گرفته تا بخش بندی و… تمام این موارد، حاصل مطالعه و تجربه حضور در جشنوارههای مختلف بود که خوشبختانه تیم برگزار کننده این تجربه را داشتند. وگرنه فیاپف در بازرسیهای مرحله به مرحله به ما هیچ درجهای نمیداد، خودشان هم هیچ رغبتی نداشتند که در شرایط فعلی درجهای به یک جشنواره ایرانی بدهند.»
او درباره ادغام جشنواره گفت: «ماجرای ادغام جشنواره به نظر میرسد انگیزههای سیاسی داشته باشد، در غیر اینصورت مدیران مدارک و مذاکرات را طلب می کردند و آنها را مورد بررسی قرار میدادند.»
دردسر انتخاب اسم برای جشنواره جهانی
او درباره تلاشها برای تغییر نام جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «در دومین دوره برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر که آقای میرکریمی دبیر بودند اصرار زیادی وجود داشت که نام این جشنواره تغییر کند اما با توجه به یک سری از حساسیتها هیچ وقت با این موضوع موافقت نشد.»
محسنین درباره ضعف قوانین گفت: «هر نامی که پیشنهاد شد، یک بهانهای به آن وارد شد تا نام جشنواره تغییر پیدا نکند. نام های زیادی برای جشنواره پیشنهاد شد تهران و ایران را قبول نکردند اما پیشنهاد اسم هما هم داشتیم که با آن هم موافقت نشد. دومین موضوع اینکه یک جشنواره بین المللی برگزار میشود که مشکلات اساسی در قوانین آن وجود دارد، قوانین مصوبی که جشنواره ها به آن اتکا میکنند مرتبط به سال ۱۳۴۸ است و از آن زمان به بعد هیچ قانونی درباره جشنوارهها به تصویب نرسیده است.»
او در اینباره افزود: «طبق این قوانین هم جشنوارهها حق مالکیت هیچ چیزی را ندارند، حق افتتاح حساب به نام خودشان را ندارند، حق ندارند به شکل موسسه اداره شوند و… فکر میکنم یکی از فاکتورها برای هر جشنواره بینالمللی که داخل ایران برگزار میشود این است که باید یک سازمان یا موسسه پشتیبانِ ثبت شده داشته باشد، تا بتواند از یک حساب استفاده کند. چون خودش حق افتتاح حساب ندارد و فکر میکنم این مشکل در هیچ جای دنیا به جز ایران وجود ندارد و این موضوع احتیاج به یک بازنگری جدی دارد.»
این هنرمند درباره تعداد افرادی که در صنعت سینما فعالیت دارند گفت: «اصولا آدمهایی که در صنعت سینما فعالیت دارند و در کار پخش و برگزاری جشنوارهها هستند آنقدر در دنیا متعدد نیستند. بزرگترین گردهمایی بینالمللی این افراد، بازار کن است که با سیاهی لشکرها بین ۱۷هزار تا ۲۱هزار کارت برایشان صادر میشود. همین موضوع نشان میدهد که این یک تخصص خیلی ویژه است و تعداد کسانی که وارد این عرصه میشوند و در آن باقی میمانند خیلی کم است. از دور اول جشنواره برلین تا امروز، پنج تیم مدیریتی روی کار آمده است و به شکل مستمر از تجربه، مهارت و تواناییهای این افراد استفاده میشود.»
قوانین مرتبط به جشنواره از سال ۱۳۴۸ شمسی تغییر نکرده است، اگر تغییرات را اعمال میکردند بودجه جشنواره به صورت خود گردان تامین میشد
این کارگردان درباره ثابت نبودن مدیران و استفاده از بودجه دولتی گفت: «جشنواره کن سالهای سال با ژیل ژاکوب شناخته میشد، او سال ۱۹۶۲ میلادی وارد تیم مدیریتی جشنواره کن شد و تا چند سال پیش که میتوانست روی پا بایستد، همچنان از قدرت او استفاده میشد. اما اینجا ما موسسه و یا دبیر تثبیت شدهای نداریم، به طور مثال در مدت زمان محدود مدیران تغییر میکنند. با این بی ثباتی، خودمان خود به خود تمام پایههای که برای فعالیتهای بلند مدت ساخته میشود را تخریب میکنیم.»
او ادامه داد: «اگر یک روز اجازه میدادند که این جشنواره به شکل موسسه در بیاید، متوجه میشدند که بدون استفاده از بودجه دولتی و به شکل خودگردان میتوان کارهایی انجام داد. هرچند در تمام دنیا، بودجه دولتی به جشنوارههای اصلی تعلق میگیرد. به جز آمریکا در بقیه دنیا، دولت به سینما کمک میکند. اگر هم در آمریکا دولت کمکی به سینما نمیکند به دلیل وجود منابع سرمایه داری است. همان افرادی که به دولت آمریکا پول قرض میدهند، در سینمای آمریکا هم سرمایهگذاری میکنند و نوع دیگری از کمک را آنجا مشاهده میکنیم. ما نمیتوانیم بگوییم مانند کیارستمی فیلم نسازید چون عده زیادی با دیدن فیلمهای کیارستمی عاشق سینما شدند و حالا تمام وجودشان را به سینما اختصاص دادهاند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چنین فیلمهای ساخته میشوند.»
ترجمه اشتباه نامه فیاپف
یکی از موضوعهای مورد توجه در کلابهاوس خبرآنلاین، متنی برداشت شده از نامه فیاپف بود که براساس آن گویا جشنواره جهانی فجر ملزم است زمان برگزاری خود را با انتخابات فرانسه هماهنگ کند.
سمیه علیپور، مدیر روابط عمومی دوره سیو هشتم جشنواره جهانی فیلم فجر، به عنوان مخالف ادغام دو جشنواره در کلاب هاوس حاضر شد و در این باره توضیح داد: «آنچه در متن ترجمه شده به آن استناد میشود، به کل برآمده از ترجمهای غلط است.»
این روزنامهنگار ادامه داد: «ترجمه صحیح آنچه در نامه فیاپف به عنوان نهادی بینالمللی، و نه فرانسوی، که دبیرخانه آن در شهر بروکسل و در کشور بلژیک است، نوشته شده، این است: ما به همچنین خاطرنشان میسازیم که جشنواره جهانی فیلم فجر تضمین کند هیچگونه همپوشانی با جشنواره فیلم کن نخواهد داشت، از جمله در زمانی که جشنواره متاخر، برای ممانعت از تلاقی با انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، مجبور به تغییر تاریخ برگزاری خود است که به شکل معمول در ماه مه برگزار میشود.»
علیپور همچنین در این مناظره کلاب هاوسی تاکید کرد که براساس این متن، مشخص است تنها شرط موجود، عدم همپوشانی جشنواره جهانی فیلم فجر با جشنواره کن است.
او در اینباره توضیح داد: «به واسطه هماهنگیهای سالهای پیشِ جشنواره کن فرانسه با فیاپف، زمان برگزاری این جشنواره میتواند با توجه به تاریخ برگزاری انتخابات آن کشور، در بازهای مشخص تغییر کند. براین اساس، موضوع همزمانی با انتخابات فرانسه، صرفا مربوط به جشنواره کن است و هیچ ارتباطی به جشنواره جهانی فیلم فجر و هیچ جشنواره دیگری ندارد.»
علیپور درباره جنبه آموزشی جشنواره فیلم فجر گفت: «جشنواره جهانی فیلم فجر خودش یک فضای آموزشی شمال کارگاهها نمایشگاهها و بازار فیلم است. مجموعههای بزرگ که نیاز به ساخت و پرداخت دارد اما ادغام کردن دو جشنواره جهانی و ملی با یکدیگر کار اشتباهی بود به این دلیل که سالها این دو جشنواره با هم بودند و این روند ادامه پیدا کرد اما آیا نتیجهای حاصل شد؟
این روزنامهنگار درباره تصمیم برای بهبود جشنواره گفت: «اگر بگوییم تصمیمگیری برای تفکیک دو جشنواره در دوره سیوسوم عجولانه بود، قابل پذیرش است. اما پس از آن تیمی تشکیل شد و برای بهبود این جشنواره تلاش شد تا اینکه به یک نتیجه واحد برسیم. مگر این افراد چه کسانی هستند؟ آنها نیز سینماگرانی هستند که یک زمان به کمک ما آمدند، اگر افراد را خارج از اهالی سینما انتخاب میکردیم انتقاد وارد بود. میتوانید کاتالوگهای برگزاری جشنواره را نگاه کنید که کاملا در دسترس است و اسامی نیز کاملا مشخص است. از دوستان دست راستی ما گرفته تا دوستان دست چپی در جشنواره حضور داشتند به پیش بردن این رویداد کمک کردند. جشنواره جهانی فجر مجموعهای بود که نخواست به یک قشر خاص توجه کند، همه موارد آن ارزش به حساب میآمد با این تفاسیر از بین بردن آن چه منفعتی داشت؟»
او ادامه داد: «اگر بحث وارد کردن اشکال به جشنواره است که حتماً هم ایراداتی داشته، میتوان ایرادات را برطرف کرد یا حتی آن را به تیم دیگری واگذار کرد، اما چرا میگویند پیوستن به فیاپف بی اهمیت است. اگر هم اهمیتی ندارد به این خاطر است که به سینما توجهی نمیشود اگر سینما در دقیقه باشد و دیده شدن فیلم ها و زحمات کارگردان های مان مهم باشد طبیعتاً فیاپف هم مهم است.
گفتند که از حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر لذتبردن و عملکرد آقای میکنیم نیز خوب بوده است، پس مشکل کجاست؟»
علیپور ادامه داد: «کاش این جشنواره به جایی می رسید که نقد شود تا ایراداتش برطرف شود اما به جای این موضوع در حال تخریب است. ما اساسا دوست داریم تخریب کنیم نه اصلاح. مگر این جشنواره از دل همان جشنواره ملی نیامده است؟ فکر میکنم نقدی که به جشنواره میشود نقد به رویدادها و جریانهای آن نیست و نقد به این است که باشد یا نباشد.»
تفرقهافکنی جشنواره جهانی میان سینماگران
ابراهیم اصغری در باره سیاسی نبودن ادغام جشنواره گفت: «جشنواره جهانی و جشنواره ملی فجر هر دو منسوب به یک دولت است و هر دو با پشتیبانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دولت اجرا میشود.اگر یکی از این جشنوارهها برای دولت بود و دیگری برای یک جای دیگر توجیه سیاسی بودن ادغام قابل درک بود. اما حالا اصلا نمیتوانیم این اتفاق را سیاسی بدانیم.»
این تهه کننده درباره عملکرد جشنواره جهانی فجر در سالهای اخیر گفت: «یکی از وظایف دولت در سینما این است که میان خودش و سینماگران یک انسجام و همدلی ایجاد کند اما در این سالها و در طول برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر، ما شاهد هستیم که این رویداد، نه تنها باعث انسجام نشده، بلکه بیشتر به فاصله میان هنرمندان دامن زده است. نکته بعدی درباره انتخاب فیلمها است. جشنوارههای جهانی حق این را دارند که در میان تمام آثار ارسالی، تعداد محدودی از فیلمهای ایرانی را برای نمایش در جشنواره خود انتخاب کنند. اما جشنواره جهانی ما به جای اینکه توجه بیشتری به آثار داخلی داشته باشد، همین کار را با سینمای خودمان انجام میدهد.»
اصغری ادامه داد: «من کاری با نحوه اجرای جشنواره و نوع مدیریت آن ندارم، چرا که فکر میکنم این رویداد هنری به بهترین شکل ممکن برگزار میشد. مشکل من این است که جشنواره جهانی تعداد بسیار بسیار محدودی از آثار را لایق حضور در جشنواره جهانی میداند و فکر میکنم این کار به نوعی آسیب زدن به تولیدات داخل است. شاید اگر در طول این سالها جشنواره جهانی همزمان با جشنواره ملی و با همین سیاست برگزار میشد، این موضوع خیلی به چشم نمیآمد و به نظرم با ادغام شدن این دو جشنواره این مشکل حل خواهد شد یا دست کم کمتر به چشم خواهد آمد.»
او در پایان درباره تاثیر مثبت ادغام دو جشنواره گفت: «بهنظرم چون دولت باید حامی اصلی سینمای ایران باشد و چون جشنواره ملی و جهانی هر دو زیر نظر دولت هستند، یکی از راههایی که باعث انسجام میان هنرمندان میشود، این است که این جشنواره را در هم ادغام کند، چون این موضوع در مرحله اول باعث رونق بیشتر هردو جشنواره و در مرحله دوم باعث اتفاق نظر و همدلی بیشتر سینماگران میشود.»
استقلال یا ادغام؟
مصطفی احمدی، کارگردان سینما درباره جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «آن دسته از دوستانی که میگویند جشنواره جهانی فیلم فجر بینالمللی نیست به جشنوارههایی مانند کن رفتند و فجر را با آنها مقایسه میکنند در صورتی که ما جشنوارههای الف دیگری هم در دنیا داریم. مثل جشنواره سن سباستین، یا جشنواره مونترال. به طور مثال جشنواره مونترال در تمام سالهایی که برگزار می شده در دو سالن فیلمهای خود را اجرا میکرده است درصورتی که جشنواره ما، در سینمای چهارسو، سینمای فلسطین و مجموعه سینماهای فارابی برگزار میشد.»
این کارگردان درباره تعداد فیلمهای ایرانی که در جشنواره بین المللی به نمایش در میآید گفت: «دوستان میگویند که جشنوارههای خارجی هم دو یا نهایت سه فیلم از ایران انتخاب میکنند و ما هم در جشنواره جهانی خودمان همین کار را انجام میدهیم. اینکه سینمای کن با آن عظمت، تنها چهار فیلم را از سینمایی فرانسه انتخاب میکند یعنی به خودش خیانت میکند؟»
کارگردان سینما درباره ادغام جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «در دورههای گذشته، جشنواره جهانی فیلم فجر بیش از ۶۰ فیلم به نمایش گذاشته شده است در صورتی که سال قبل و در جشنواره ملی ما ۱۶ فیلم به نمایش گذاشتیم. من اسم این کار را ادغام یا عدم ادغام نمیگذارم، بلکه استقلال یا تعطیلی جشنواره میگذارم و ما هم میدانیم با انجام چنین کاری چگونه قرار است تمام فیلمها در سالنهای بی تماشاگر به نمایش در بیاید.»
احمدی ادامه داد: «این جشنواره پشت قباله آقای عسگرپور یا آقای میرکریمی که نبود، هر مدیری میتوانست مسئولیت آن را برعهده بگیرد پس چرا قید الف بودن در جهان را زدیم؟ من معتقدم که این دو بزرگوار توانستند فراجناحیترین جشنواره را در شش سال اخیر برگزار کنند. همه با هم کار کردیم واز هم یاد گرفتیم و متوجه شدیم خود سینما تا چه اندازه برای ما اهمیت دارد.»
چرا هنوز هالیوود الگو است؟
راستین درباره پیشنهاد اولیه برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «نیاز به برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر در دوره سیفالله داد مطرح شد، قرار بود اسم این جشنواره را «فردوسی» بگذارند، اما این اتفاق رخ نداد و نام جشنواره همان فجر ماند. این نیاز هم زمانی مطرح شد که متوجه شدیم بخش فرهنگی و هنری سینمای ایران فاصله زیادی از بخش صنعتی سینما دارد.»
این هنرمند درباره عدم حضور هنرمندان در جشنوارههای ایران گفت: «در سالهای اخیر شنیدهایم که میگویند سینماگر خوب و هنرمند خوب، به جشنواره نمیآید، منظورشان هم بازیگران و هنرمندان اروپایی و هالیوودی است. این دوستان فراموش کردند که ۴۳ سال پیش، با شعار مرگ بر آمریکا انقلاب کردهایم اما نمیدانم چرا هنوز هم هالیوود تا این اندازه سرلوحه است. فکر میکنم همانگونه که آقای گبرلو گفتند، جشنواره ملی اعتبارش کمرنگ شده و به نظرم حالا با این ادغام میخواهند از اعتبار جشنواره جهانی بهره ببرند و دوستانی که از این ادغام دفاع می کنند متاسفانه در این سالها حتی یکبار هم در جشنواره جهانی حضور پیدا نکردند.»
این منتقد درباره محفلی بودن جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «میگویند جشنواره جهانی فیلم فجر محفلی بود. بله، کاملا محفلی از تماشاگران علاقهمند به شکل جدیدی از سینما بود و نمیتوان این موضوع را انکار کرد. به طور مثال در سالی که «تنور دیو» ساخته شد، کارگردانان با شکل جدیدی از فیلمسازی مواجه شدند، از آن ایده گرفتند و بعد «هامون» و «مهاجر» ساخته شد و همین گونه سینمای هنری رشد پیدا کرد و گرنه ما همچنان در فیلم فارسی مانده بودیم.»
ما ۴۳ سال پیش با شعا مرگ بر آمریکا انقلاب کردهایم اما نمیدانم چرا هنوز هم معیار برخی هالیوود است
او درباره حضور گسترده مردم در این جشنواره گفت: «دوستان میگویند مردم در سینما حضور ندارند. ما باشگاه جشنواره جهانی را تاسیس کردیم که ۱۰ هزار عضو دارد و اولین جایی هم که این اطلاعات را از ما گرفت تا با استفاده از آن بتواند بلیتهایش را بفروشد، جشنواره ملی فجر بود. این ۱۰ هزار نفر ثروت سینمای ایران است که باید به آنها توجه کنیم و آنها ارتقا دهیم. رودربایستی با خودمان را کنار بگذاریم بخشی از سینمای ما از جهان فرهنگی سهم میخواهد و علاقهای هم ندارد که تلاش کند. دقیقا ادغام دو جشنواره هم به این موضوع ارتباط دارد و در آینده متوجه میشویم که چه سرمایه ای را از دست دادهایم.»
جشنواره جهانی داشته باشیم نه اینگونه
مسعود اطیابی کارگردان سینما درباره ادغام دو جشنواره گفت: «من با ادغام جشنواره موافقم اما با داشتن جشنواره جهانی هم مخالف نیستم مهم این است که جشنواره جهانی تا چه اندازه میتواند نشانگر آثار ایرانی باشد. من با این تصمیم سازمان سینمایی موافقم اما دوست دارم یک جشنواره بین المللی در کشور من برگزار شود و مثلا اسمش را بگذاریم فردوسی. در حال حاضر جشنواره فجر عملا از بین رفته و معتقدم نه شکل ملی آن و شکل جهانی آن درست نیست.»
چرا اسامی مهمانان جشنواره مخفی میماند
کیوان مهرگان شاعر، روزنامه نگار و مستند ساز با ذکر یک خاطره از رضا میرکریمی و محمد مهدی عسگرپور گفت: «یک روز در دفتر آقای میر کریمی و عسگرپور بودیم. آقای عسگرپور اسامی مهمانان را در محرمانهترین حالت نگه میداشت، پرسیدم چرا؟ گفتند که ما چند کارگردان بزرگ را دعوت کردیم وقتی اسامیشان منتشر شد، افرادی به آنها پیام دادند تصاویر و اخباری فرستادند و به آنها گفتند شما به کشوری میروید که قوانین حقوق بشر را رعایت نمیکنند و آنها هم در روزهای پایانی با ایمیلی عذرخواهی کردند و گفتند نمیتوانند در جشنواره حاضر شوند.»
این روزنامه نگار ادامه داد: «هم میرکریمی و هم عسگرپور بچه مسلمانهای ما هستند، دور از مروت و جوانمردی است که دستاوردها و زحمات این عزیزان را نادیده میگیریم. این دوستان با خون دل بودجه این جشنوارهها را تامین کردند و نکته دیگر اینکه جشنواره جهانی فیلم فجر توسط خود اهالی سینما بود و هیچ یک کارمند جای دیگر نبود و این برای اولینبار رخ میداد. حالا اینکه یک نفر بود و یک نفر نبود دلیل نمیشود که بگوییم دیگی که برای من نجوشد میخواهم سر سگ در آن بجوشد.»
او درباره نتایج زیانبارادعام گفت: «آقایانی که این جشنوارهها را ادغام میکنید و میگویید هیچ اهمیتی ندارد در ۱۵ جشنواره الف جهان هستیم، ما در شرایط سانسور این جایگاه را به دست آوردیم اگر میگویید دستآوردی نیست بی صبرانه منتظر فیل هوا کردن شما و دیگر دوستان هستیم. فقط امیدوارم چند آدم کراوات زده از آفریقا و گینه بیسائو نیاورید.»
در اینباره بیشتر بخوانید:
◾️هالیوود را فراموش کنید، سینمای آینده متعلق به آسیاست
◾️ابراهیم اصغری: برگزاری جداگانه جشنواره جهانی میان سینماگران فاصله انداخت
۵۷۲۴۵
آخرین دیدگاه