شرق نوشت: سال 98 زنی به مأموران پلیس خبر دادکه دو مرد موتورسوار خودروی او را متوقف کرده و به بهانه کمک به او نزدیک شدند و وی را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس رهایش کردند.
بعد از شکایت این زن چند شکایت مشابه دیگر از تعرض در اتوبانهای تهران به پلیس داده شد. مأموران متوجه شدند با یک جرم سریالی مواجه هستند و زنان و دختران جوان قربانی دو موتورسواری هستند که پلاک موتورشان را مخدوش کردهاند و سرنخی از آنها وجود ندارد.
اطلاعاتی که مأموران به دست آوردند نشان میداد این زنان همگی خودروی شخصی دارند و در مسیر محل کار به خانه یا برعکس مورد آزار قرار گرفتهاند. آنها در اتوبانهای نسبتا شلوغ از سوی دو موتورسوار متوقف شده و بعد در حاشیه اتوبان طوری که جلوی دید نباشد مورد تعرض قرار میگرفتند.متهمان معمولا سراغ زنانی میرفتند که از نحوه رانندگی آنها متوجه میشدند احتمالا تازه ماشین را خریداری کرده یا تازه پشت فرمان مینشستند.
با بهدستآمدن این اطلاعات کارآگاهان پلیس اداره آگاهی همه تلاش خود را برای شناسایی متهمان به کار گرفتند و گشتهای نامحسوس در اتوبانها بهویژه بزرگراه همت فعال شدند.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه چندی قبل شهروندان با پلیس تماس گرفتند و از تلاش دو نفر برای تعرض به یک زن در حاشیه اتوبان خبر دادند. آنها به پلیس 110 اعلام کردند برای نجات زن اقدام کردند و موفق شدند یکی از موتورسواران را متوقف کنند. بلافاصله مأموران به محل اعزام و متوجه شدند احتمالا فردی که توسط شهروندان به دام افتاده یکی از دو نفری است که به زنان جوان تعرض میکرده است.
با انتقال متهم به دادسرا و تشکیل پرونده تحقیقات برای دستگیری نفر دوم ادامه یافت و او در کمتر از چند روز شناسایی و بازداشت شد.
دختر جوانی که با کمک شهروندان از دست متهمان نجات پیدا کرده بود به مأموران گفت: من در اتوبان در حال رانندگی بودم که دو موتورسوار به من نزدیک شدند و گفتند ماشینم در حال آتشگرفتن است و باید سریع توقف کنم. من هم خیلی ترسیدم و با هدایت دو موتورسوار کنار گاردریل متوقف شدم. به محض اینکه ایستادم آنها به من گفتند از ماشین دور شوم و از من خواستند وارد فضای سبزی که کنار گاردریل بود بشوم، من هم که ترسیده بودم به سمت فضای سبز رفتم و بعد متوجه شدم این دو موتورسوار قصد تجاوز به من را دارند، من تقلا کردم و داد و فریاد راه انداختم. آماده بودم حتی اگر کشته شدم اجازه ندهم به من نزدیک شوند که در این میان دو پسر جوان صدای من را شنیدند و برای کمک به سمتم آمدند. دو موتورسوار قصد فرار داشتند که آن دو پسر جوان یکی از آنها را گرفتند. من هم با توجه به اینکه زخمی شده بودم به بیمارستان رفتم اما زخمهایم سطحی بود.
در تحقیقات بعدی مشخص شد دو متهم به هفت زن با همین روش تعرض کردهاند. آنها زنان را به بهانه خرابی ماشینشان در گوشه اتوبان متوقف میکردند و بعد مورد آزار و اذیت قرار میدادند.
وقتی متهمان مورد بازجویی فنی قرار گرفتند به تعرض به زنان اعتراف کرده و توضیح دادند که چطور آنها را قربانی میکردند.
با توجه به شکایتهای مطرحشده زنانی که قربانی این متهمان شده بودند به دادسرا احضار شده و متهمان را شناسایی کردند. بهاینترتیب با توجه به اینکه موضوع پرونده تجاوز بهعنف بود رسیدگی به آن از مرحله تحقیقات به شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران سپرده شد.
روز گذشته جلسه تحقیق از یکی از متهمان در شعبه 6 برگزار شد.
در ابتدای جلسه یکی از شکات که دختر جوان و تحصیلکردهای بود گفت: من با خانوادهام زندگی میکنم و مجرد هستم. مدتی قبل یک ماشین شخصی خریدم و با ماشین به محل کارم رفتوآمد میکردم، چهار روز مانده به پایان سال 98 من داشتم از محل کارم برمیگشتم و اتوبان همت هم خیلی شلوغ بود. دو موتورسوار به من نزدیک شدند و گفتند ماشینم دود میکند و آتش گرفته است. من هم خیلی ترسیدم. آنها با هدایت دست، من را به سمت گاردریل کشاندند تا کمک کنند، وقتی به گوشه آمدم، به من گفتند که از ماشین پیاده شوم و به فضای سبز بروم، چون ممکن است ماشین منفجر شود، بعد به من نزدیک شدند و من را مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها دو نفر بودند و من اصلا زورم نرسید از دستشان فرار کنم. کسی هم نبود که کمک کند. بعد از این ماجرا متهمان فرار کردند و رفتند، من هم خودم را بهزور به کلانتری رساندم و بعد هم به پزشکی قانونی فرستاده شدم که تعرض به من مورد تأیید قرار گرفت. از سال 98 تاکنون من حتی یک شب آرام نخوابیدهام. خانوادهام بهشدت تحت فشار هستند و ما از وحشت نمیتوانیم به زندگی عادی برگردیم و سرنوشت همه اعضای خانواده من تحت تأثیر قرار گرفته است و من درخواست اشد مجازات دارم.
این دختر درباره خانواده متهم گفت: من وقتی خانواده مرد جوان را دیدم، شوکه شدم چون خانواده بسیار محترمی دارد. همسر او زن جوان و بسیار زیبایی است و یک بچه 10ماهه دارند. من از همسر متهم شنیدم که او در لابراتوار دندانپزشکی کار میکند و درآمد و شغل مناسبی دارد. من دلم برای پدر و مادر متهم بسیار سوخت چون بسیار محترم هستند اما نمیدانم متهم خودش چطور به زن و بچه و پدر و مادرش رحم نکرده و چنین کاری کرده و اینطور سرنوشت آنها را تحت تأثیر قرار داده است. متهم پیش از جلسه تحقیق از من خواست به خاطر جوانیاش او را ببخشم. من میدانم او متولد سال 68 و بسیار جوان است اما ضربهای که به من و خانوادهام وارد شده قابل جبران نیست و من نمیتوانم گذشت کنم.
وقتی نوبت به متهم رسید او تعرض به زن جوان را انکار کرد و گفت: من اصلا این زن را نمیشناسم و اعترافاتی که کردم درباره پنج یا شش زن بود که این زن جزء آنها نیست. وقتی قضات به او گفتند که این دختر تو را شناسایی کرده و در اداره آگاهی نیز خودت تعرض به او را قبول کردی، گفت: من چهره زنانی را که مورد آزار قرار دادم به یاد ندارم و اصلا این زن را نمیشناسم.
او اینبار مدعی شد اصلا چنین کاری نکرده و احتمالا دوستش این جرم را انجام داده است.
بعد از پایان جلسه اول تحقیق، قضات شعبه 6 ادامه تحقیق از دیگر متهم پرونده را به بعد موکول کردند.
23302
آخرین دیدگاه