معمولا فرهادی سکانس اول فیلم را بسیار هوشمندانه انتخاب میکند میتوان گفت بعد از شاهکار جدایی نادر از سیمین که در سکانس اول از زاویه نگاه قاضی زن و مرد را میبینیم، مرد نگران نسل قبل و زن نگران نسل آینده است، مانند آدم و حوایی که در محضر خداوند نشستهاند و قرار است خودشان دست به عمل بزنند و در این نبرد تمام تلاششان را نشان دهند. و حالا قهرمان، بالا رفتن قهرمان از اسکلت ساختمانی بزرگ، خطوط شکسته و فکر شده سرانجامی که بالاخره به انتها خواهد رسید اما الان نیمه کاره است، قهرمان در بین این خطوط کوچک و کوچکتر میشود اما او قهرمان است. زندگی او را به مبارزه دعوت کرده است که نه تنها باید در صحنه زندگی جهان سومی بجنگد، بلکه باید در آزمون کار درست و کار غلط دست به انتخاب بزند.
قهرمان اصغر فرهادی مواجه شدن انسان در برابر آنچه فرهنگ نامش را گناه گذاشته است، با پرداختی استادانه که روایت همیشگی او را منحصر به فرد میکند، تماشاگر را و شاید بهتر باشد بگویم شهروندان در ابعاد جهانی را دعوت به تماشا و بعضا قضاوت میکند. روایت او آینهی مقابل درون ما میشود.
قهرمان، یک فیلم با تمام وجههای اجتماعی و خانوادگی و صداقت و دروغ و نحوهی پاک کردن لکه سیاه از زندگی و آسیب شهرت و صعود و سقوط انسانی را به تصویر میکشد. در واقع فرهادی دراین فیلم مفهوم قهرمان را از ماورای افکار بشریت بیرون میکشد و با ساختارشکنی و تغییر مفاهیمی جدید را در ساختار رمزگشایی این کلمه میآفریند.
قهرمان فرهادی مانند ابرقهرمانان تعریف شده ذهن ما نیست او با اهریمن مبارزه نمیکند که جان شهروندان را نجات دهد. قهرمان فرهادی شهروند درجه چندم جامعه که با دو کلمه دزدی و نجات مواجه است که باید پیروز در نبرد اخلاقیات باشد. به نظر قهرمانانه میآید، اما آیا او برای این نبرد آماده است؟! قطعا نه…
ما هر لحظه در حالا انتخاب کارهای درست و غلط هستیم صورت مسئله را پاک میکنیم و دوباره به شکلی که شاید آسانتر شود مینویسیم. این یعنی همان زندگی اما اینجا در درون اتفاقات دیگری برایمان میافتد. این زندگی در درون کل ماهیت قهرمان را درگیر میکند و به مراتب بزرگتر و سختتر میشود و اینجاست که شکست آغاز میشود.
حال قهرمان احساس شکست خورده دارد، که هر چه کرده تا الان اشتباه بوده مقصر یا بیگناه کوچکترین اهمیتی نداره، نتیجه حاصل نشده است. همه چیز در سطح باقی مانده و این سوال پیش میآید فردی دیگری که شاهد این شرایط به ظاهر قهرمانانه است، چه واکنشی نشان میدهد!؟ من میگویم در این نبرد، سکوت و لبخند مخاطب حاصل میشود." چه خوب که من جای او نیستم."
" قهرمان" داستانی است که از درون انگیزههای دروغ گویی و مواجهه شدن با دروغ و اینکه تا کجا این امر ادامه داشته باشد که به صورت غریزی شخصیتها را به بردگی میکشاند و دغدغهی اخلاقی با خلق قهرمان در بین شخصیتهای داستانی دیده میشود، فرهادی با طرح این سوال ساده انبوهی از رفتارهای غلط و درست را در کنار هم میچیند و در نهایت این جنجالها را با بزرگ نمایی درون قابهای حرفهای به تماشاگر نشان میدهد.
از بازیهای بازیگران فیلمهای فرهادی کاملا مشخص است که فرهادی هم خود بازیگری تواناست و هم یک تحلیل گر خوب اجتماعی و اخلاقی است.
قهرمان تولید مشترک ایران و فرانسه است و استقبال از این فیلم در جشنواره کن نشان میدهد که یک فیلم محلی مانند قهرمان چقدر میتواند در سطح بین المللی دیده شود. در این فیلم با نقش آفرینی امیر جدیدی در نقش یک انسانی که با حرکت فداکارانه جهان اطرافش را به چالش میکشد تا جایی که بیننده رادر یک جا نگه میدارد و با حس همدردی به جهت مقابل تغییر پیدا میکند. فرهادی که در فیلمهایش به دو مسئلهی اخلاق و عاطفه میپردازد و پیرنگهای او امکان ساخته شدن در هر کجای جهان را دارد ولی فیلمهایش نمایان گر این است که کارهای او در ایران پر رنگتر است.
*مرجان کشانی تهیهکننده و کارگردان انیمیشن
۵۸۵۸
آخرین دیدگاه