علویتبار حالا خودش را اصلاحطلبی رادیکال معرفی میکند که وقتی از او میپرسیم چقدر به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد؟ بدون هیچ مکثی و لکنت زبانی پاسخ میدهد: در حد یک مسیحی.
علیرضا علویتبار جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب برای علاقهمندان به سیاست و سیاستورزی به ویژه اصلاحطلبان چهرهای ناشناخته نیست. او اهل شیراز است و پیش از انقلاب در محله پایینشهر شیراز زندگی میکرده، هرچند به گفته خودش وضع مالی خانوادگیاش، متوسط بوده و دستشان به دهانشان میرسیده اما به جهت بچههای همبازیاش و فقری که در آن محله وجود داشته به شدت از فقر بیزار بوده. خودش میگوید با صمد بهرنگی و علی شریعتی به فقر و سیاست و شکاف طبقاتی و مبارزه رسیده. اهل کتککاری و عاشق تفنگ بوده. شاید علاقهاش به جان وین و فیلمهای اکشن به همان دوران کودکی و نوجوانیاش باز میگردد.
در نوجوانی و جوانی تحت تاثیر گفتمان مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق قرار میگیرد. همین است که میگوید: «معتقد بودم تنها ره رهایی جنگ مسلحانه است.»
میگوید، اگر عضو سازمان میشد حتماً حاضر به مشارکت در عملیات مسلحانه سازمان بوده. او حتی از اینکه بگوید حاضر بوده سیانور زیر زبانش بگذارد هم ابایی ندارد. علویتبار پس از انقلاب به خاطر جنگ وارد بسیج و سپاه میشود تا سرنوشتش به عنوان کسی که آرزوی معلمی داشته با تفنگ و خمپاره و جنگ و کشتن پیوند بخورد.
در جنگ جزو نیروهای شناسایی بوده و کارش کمین و رصد نیروهای عراقی. قصههای زیادی از دوران جنگ دارد. همانقدر که در جبهه بوده حالا از جنگ و خشونت بیزار است.
وقتی یاد رفقای رزمنده و شهیدش میافتد، نمیتواند گریهاش را پنهان کند. پس از پایان جنگ از سپاه بیرون میآید و میشود از اعضای فعال جناح چپ. به خواست موسویخویینیها و به همراه تعدادی دیگر از چپها وارد مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری میشود تا پروژه توسعه را در آنجا پیش ببرند. با رفتن موسویخویینیها و آمدن حسن روحانی از آنجا اخراج میشود.
پس از دوم خرداد به ظاهر عضو شورای سردبیری روزنامه «صبح امروز» به مدیرمسئولی سعید حجاریان میشود اما واقعیت، روزنامه را سردبیری میکند. قتلهای زنجیرهای آغاز میشود. روزنامه «صبح امروز» با ستون تاریکخانه اشباح اکبر گنجی و مقالات دیگر نویسندگان این روزنامه سعی میکنند تا کاری کنند دیگر قتلها رخ ندهد. خودش میگوید: «صبح امروز توپخانه اصلاحات بود برای عملیاتی کردن پروژه فتح سنگر به سنگر.»
علیرضا علویتبار چون شیرازی است اطلاعات خوبی دارد از سپاه و اطلاعات شیراز و مصطفی کاظمیارسنجانی یا همان موسوی معروف قتلهای زنجیرهای. او البته گفتنیهای جالبی درباره آیتالله ربانیشیرازی و خسروخان قشقایی هم دارد. علویتبار حالا خودش را اصلاحطلبی رادیکال معرفی میکند که وقتی از او میپرسم چقدر به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد؟ بدون هیچ مکثی و لکنت زبانی پاسخ میدهد: در حد یک مسیحی. علیرغم همه مشکلات و مصائب امروز ایران معتقد است که نظام جمهوری اسلامی اصلاحپذیر است. میگوید هیچ جریانی مانند براندازان از شکست اصلاحات در ایران خوشحال نخواهند شد. راهحل او برای عبور از بحرانهای جاری ایران مشخص است: تشکیلاتسازی توسط مردم و تقویت میهندوستی شهروندمحور. شاید زندگی پرفراز و نشیب او باعث شده تا همچنان امیدوار باشد و بگوید: ما زمین خوردیم، اما دوباره برمیخیزیم.
چکیده گفتوگو با علیرضا علویتبار را بخوانید.
*پدرم نام خانوادگی مادرش به نام سیمین را انتخاب کرده بود
*فامیلی شناسنامهای من سیمین است
*پدرم حاضر نشد فامیلیاش را تغییر دهد
*پدرم به روحانیون سنتی و مداحان خیلی بدبین بود
*تصویری که من از آقای نورالدین هاشمی داشتم، تصویر انگلیسی بود
*خیلی زود سیاسی شدم
*در دبیرستان شاپور با کتابهای مهندس بازرگان و شریعتی آشنا شدم
*در محلهای فقیرنشین بزرگ شدیم
*خیلی شیفته کتابهای شریعتی شدم
*علاقه زیادی به کتککاری داشتم
*الان هم فیلمهای اکشن را خیلی دوست دارم
*اهل عقبنشینی نیستم
*صمد بهرنگی حساسیتم به فقر را خیلی زیاد کرد
*شریعتی خیلی به احساساتم نظم داد
*اسلام ما اسلام ایدئولوژیک بود نه فقاهتی
*آقای سیدمحمدعلی دستغیب به جهت فقهی روی ما اثر میگذاشت
*خیلی خوب حرف میزدم و سخنرانی میکردم
*کتابهای شریعتی را یک روزه میخواندم/ تحت تاثیر ادبیات مجاهدین خلق بودم که یک مبارزه مسلحانه باید بشود
*مشکینفام، ساسان صمیمی و کاظم ذوالانوار از چهرههای مهم مجاهدین خلق شیراز بودند
*سعید شاهسوندی بچهمحل ما بود
*همه سعی میکردند خودشان را به مجاهدین [خلق] اولیه وصل کنند
*ما مجاهدین خلق را یک گروه مذهبی مجاهد رادیکال تصور میکردیم که توسط چپیها به آنها خیانت شده است
*ملی شدن صنعت نفت، نهضت جنگل و قیام ۱۵ خرداد برایمان خیلی مهم بود
*فضای ذهنی ما را مثلث خشم (خمینی، مجاهدین و شریعتی) ساخته بود
*اگر برای عملیات مسلحانه دعوتم میکردند احتمالاً میپذیرفتم
*حاضر بودم سیانور زیر زبانم بگذارم/ از شانسهای ما بود که کسی به مجاهدین خلق دعوتمان نکرد
*نگاه من نسبت به خشونت تا زمان جنگ خیلی دستنخورده ماند
*جنگ باعث شد وارد سپاه شوم
*میخواستم معلم شوم
*تصور نمیکردیم انقلاب اینقدر زود پیروز شود
*انقلاب الجزایر خیلی برای ما مهم بود
*هر چیزی از الجزایر پیدا میکردم با ولع میخواندم
*فکر میکردم ما هم مثل الجزایریها هستیم
*سعی کردیم بمب بسازیم
*یک رولور خریدم که ۲۲ بهمن از هم وا رفت
*عضو مجاهدین خلق نبودم، اما همان روحیه را داشتم
*آقای شهبازی ظاهراً در زندان تودهای شده بود
*بچههای مسجد رضا نسبت به مسجد آتشیها روشنفکرتر بودند
*آن زمان خیلی تحت تاثیر شریعتی بودم
*وقتی میخواستم آخوند شوم کتاب ولایت فقیه امام را خواندم
*من در محله لاتهای شیراز بزرگ شدم
*وقتی انقلاب فرهنگی شد فکر میکردیم چه چیزی ما را از غربزدگی نجات میدهد
*تصمیم گرفتم آخوند شوم
علیرضا علویتبار چون شیرازی است اطلاعات خوبی دارد از سپاه و اطلاعات شیراز و مصطفی کاظمیارسنجانی یا همان موسوی معروف قتلهای زنجیرهای. او البته گفتنیهای جالبی درباره آیتالله ربانیشیرازی و خسروخان قشقایی هم دارد
*دستور امام برای تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی باعث شد که وارد بسیج شوم
*در حوزه تا سطح درس خواندهام و همین حالا میتوانم عمامه بگذارم
*آقای دستغیب خیلی اصرار کرد عمامه به سر بگذارم، اما قبول نکردم
*منطق و اصول ذهنم را ساختاربندی کرد
*۳ سطح آموزش نظامی در بسیج طراحی کردم
*به اسلحه خیلی علاقه داشتم
*از داییام به عنوان سرتیپ ارتش یاد گرفتم اگر کسی رزم انفرادی را بپذیرد در جنگ کشته نمیشود
*تصورم این بود نباید کشته شویم بلکه باید پیروز شویم
*داییام میگفت اگر توانستید بچهها را زنده نگه دارید قهرمانید
*من قهرمان سوسنگرد نبودم
*قرار شد آقای هاشمیرفسنجانی جایزه بدهد
*سال ۶۰ عضو سپاه شدم
*از شروع جنگ به طور متناوب جبهه بودم
*تا ۲ روز بعد از قطعنامه ۵۹۸ عضو لشکر فجر بودم
*وقتی درجه دادن شروع شد از سپاه بیرون آمدم
*عبدالله میثمی گفت ایمانت خیلی ضعیف شده
*تحلیل دادم و اعتماد به من از بین رفت
*در ۳۰ صفحه نوشتم که چرا در جنگ پیروز نمیشویم
*کتاب محمد شیخو، فرمانده ارتش آزادیبخش آلبانی، را با ولع میخواندم
*از سوله سپاه اهواز هر کتابی را که میخواستم میگرفتم و میخواندم
*پس از ارسال تحلیلم درباره جنگ احضاریه دادستانی به دستم رسید!
*دست خرازی را تانکهای عراق زد
*من طرفدار آقای منتظری بودم
*یکی ۲ بار در هیچ سنگری برای خوابیدن راهم ندادند
*اکثریت در جبهه با بچههای چپ بود
*رادیو در حال نقل قول از بهزاد نبوی بود، چند نفر شروع کردند به گفتن: مرگ بر منحرفین روسی!
*یکی از فرماندهان لشکر فجر داد میزد که با خودتان رذالت نیاورید، منظورش روزنامه رسالت بود
*سخنرانی سیدمهدی هاشمی از بلندگوهای ستاد امام حسن علیه جامعه مدرسین پخش میشد
*مهدی هاشمی میگفت محسن رضایی از عمد بچههای انقلابی را به کشتن میدهد
*از سخنرانی سیدمهدی هاشمی کیف کردم، اما با تشر امام خیلی پشیمان شدم
*تصور ما از سیدمهدی هاشمی، تصور خوبی نبود
*خیلی از طرفداران آیتالله منتظری مثل آقای عبدالله نوری روی سیدمهدی هاشمی، موضع داشتند
*آقای موسویخوئینیها میگفت پرونده سیدمهدی هاشمی باید کاملاً بررسی شود
*کارم بیشتر در جبهه شناسایی بود
*ترس یک واقعیت بود
*آرزوی شهادت نکردم
*آقای منتظری میگفت دعا کنید پیروز شوید نه اینکه شهید شوید
*از یک مقطعی به بعد حس میکردیم محسن رضایی توان تشخیص ندارد
*بعد از عملیات بدر و خیبر به این نتیجه رسیدم که قطعاً در جنگ پیروز نمیشویم
*کربلای ۴، عملیات فریب نبود
*عملیات کربلای ۴ لو رفته بود
*خیلیها خواهان محاکمه برخی فرماندهان جنگ بودند/ برخی از فرماندههای سپاه در کرمانشاه جمع شدند و درباره انتخابات مجلس سوم بحث کردند
*سپاه خیلی در حق بچههای رزمنده بد کرد
*به همت، خرازی و باکری ارادت بیشتری داشتم
*باید از یک مقطعی به دنبال پایان جنگ میرفتیم
*لوازم پیروزی در جنگ را نداشتیم/ فرماندهان ارتش واقعبینتر بودند
*در دوران جنگ خیلی از دنیا بریدهتر و آزادهتر بودم/ در جنگ از خشونت بریدم
*امیدوارم هیچوقت دیگر جنگ تکرار نشود
*آن موقع خیلی به آقای هاشمی نزدیکتر بودیم
*به دلیل سواد و سابقهام قاعدتاً باید سرتیپ تمام میشدم
*آقای موسویخوئینیها به محسن رضایی گفت علویتبار را به طور قطعی به مرکز تحقیقات استراتژیک منتقل کنید
*آقای ذوالقدر با ما خوب نبود
*سپاه ۷۳۵ هزار تومان از من خسارت گرفت
*وقتی برای بازنشستگی رفتم گفتند اصلاً اسم شما در سپاه نیست!
*ارتباطم با آقای موسویخویینیها دورادور بود
*آقای روحانی مدعی بود که آقای هاشمی گفته همه شما را «بریزم بیرون»
*آقای روحانی وقتی به مرکز تحقیقات استرانژیک آمد همه پروژهها را حذف کرد
*ما در مقابل روحانی کوتاه نمیآمدیم
*سر نحوه برخورد با آقای عبدی از کوره در رفتم
*آقای مهاجرانی به ما میگفت شما تهاجمی هستید
*نیروهای امنیتی اوایل انقلاب بخشی از جریان دانشجویی را جذب کردند
*به دلیل مواضع روشنفکرانه و بیش از اندازه نزدیک بودن به آقای منتظری هیچ وقت نه به وزارت اطلاعات دعوت شدم نه سازمان مجاهدین انقلاب
*مصطفی موسوی همشهری من نیست هماستانی است
*بخشی از اطلاعاتی که آقای منتظری در داستانهای ۶۷ داشت از داخل نیروهای امنیتی بود/ در نیروهای امنیتی کسانی بودند که به شدت با آقای لاجوردی مخالف بودند
*نمیخواستم عضو سیستم امنیتی باشم
*دوست نداشتم یک زندگی مخفی داشته باشم
*بخش کوچکی از اصلاحطلبان هنوز چپ هستند
*جناح راست رادیکال ۲ گرایش دارد: یک گرایش پوپولیستی و یک گرایش اشرافگرایانه
*عنوانگذاری چپ و راست مال آرمین است نه حجاریان
*هر کسی از توزیع قدرت دفاع نکند چپ نیست
*بهترین دوره اداره کشور متعلق به ۸ سال آقای خاتمی است
*وضعیت کشور بحرانی است
*به نظام جمهوری اسلامی با ساختار ولایت فقیه به اندازه یک مسیحی التزام دارم/ اصلاحطلب رادیکالم
*به جمهوریت، دموکراسی و حکومت فرادینی معتقدم
*طرفدار نواندیشی دینی و حکومت فرادینی هستم
*موافق مباحث شرعی از مجرای غیر از توافق اجتماعی نیستم
*فقه معیار دینداری برای من نیست
*کارنامه جمهوری اسلامی را سراسر سیاه نمیبینم
*نقد من نسبت به نظام مبتنی بر اهداف انقلاب، رادیکال است
*جمهوری اسلامی موجود حاصل انقلاب نیست
*نظام را اصلاحپذیر میدانم
*پایان ایدئولوژی شعار غلطی است/ ایدئولوژی جایگزین ندارد
*حکومت میتواند فرا ایدئولوژیک باشد
*وظیفه دولتها دیندار کردن مردم نیست بلکه تامین نیازهای اولیه مردم است
*نان همیشه برای مردم مهمتر است تا دین
*بعد از جنگ یک نظامی در کشور شکل گرفت که به نوعی اندکسالار است
*الیگارشی در ایران وجود دارد
*دوره اصلاحطلبان دوره شبهدموکراسی است
*این نظام یک الیگارشی است که صورت دموکراسی در آن حفظ میشود
*وقتی نظام با تهدیدی مواجه نیست از الیگارشی به سمت مونارشی حرکت میکند
*انتخاب مردم در شرایط فعلی انتخاب انفعال است
*مردم با دلشکستگی از همه کارها کنار میکشند
*مردم شاید در یک مقطعی احساس کنند حکومت ضعیف شد، آن موقع شورشی میشوند
*هزینه انقلاب یا فروپاشی آنقدر زیاد است که باید با تمام قوا جلویش را بگیریم
*من نگران تکرار قهرم/ خشونت، خشونت بیشتری میآورد
*اگر خشونت انقلابی در ایران شروع شود این خشونت مثل انقلاب اسلامی نخواهد بود
*انقلاب قطعاً بر فروپاشی ترجیح دارد
*نظام جمهوری اسلامی آلترناتیوی ندارد
*اصلاحطلبان میتوانند حکومت را اصلاح کنند
*وقتی انقلاب میآید دیگر نمیتوانید جلوی آن را بگیرید
*در کوتاهمدت قوه سرکوب سیستم خیلی قوی است
*قطعاً با اصلاحات نظام طول عمر بیشتری خواهد داشت
*بهترین وضعیت برای اصلاح امور تلفیق بهبودخواهی حکومت و جنبش اجتماعی است
*باید از اغتشاش گفتمانی خارج شویم
*باید گفتمانی را پرورش دهیم که به مردم انگیزه بدهد
*جامعه ما دوباره متوجه امر عمومی خواهد شد
*قانون اساسی پر از مشکل است، اما اولویت تغییر قانون اساسی نیست
*توجه به نیروی خارج خیلی خطرناک است/ ما را در گردابی میاندازد که اصلاً بیرون نخواهیم آمد
*اصلاحات به مدیریت نیاز دارد نه رهبری
*آقای خاتمی تضعیف شده، اما هنوز از همه ما محبوبتر است
*با فروپاشی جمهوری اسلامی مشکلات حل نمیشود/ این نگاه تقلیلگرایی، خطرناک است
*قدرت را فقط قدرت محدود میکند نه کاغذ و نصیحت
*بهترین راه افزایش قدرت مردم، تشکیلات و سازماندهی است
*بیش از ۶۰ درصد مردم نه وضع وجود انقلابی را میخواهند و نه دگرگونی انقلابی را
*ما هراز چند گاهی با اظهارنظرهای ضدونقیض ذهن مردم را به هم میریزیم
*آقای خاتمی خیلی بهتر از اینها میتوانستند عمل کنند/ اصلاحات ریاست جمعی عقلایی حسابگرانه میخواهد
*اصلاحات به ۲ نوع تشکیلات نیاز دارد
*ما به یک بخشی از اصلاحطلبان پیشرو نیاز داریم
*اشکال مجلس دهم فقط از ترکیبش نبود، از بیرون هم هیچ جنبش و فشاری نداشت
*صحبتهای آقای تاجزاده را مهم میدانم چون یک شعلههایی را زنده نگه میدارد
*براندازان بیش از همه از شکست اصلاحات در ایران خوشحال میشوند
*براندازان، اصولگرایان را جدی نمیگیرند و میگویند اینها آیندهای ندارند
*نسل ما نسل آروزهای بزرگ و نسل ایدئولوژی بود
*برخورد نسل ما با نسل جدید باید برخورد انتقادی باشد
*روشنفکر شجاع، روشنفکری نیست که از حکومت انتقاد کند بلکه روشنفکری است که از جامعه انتقاد کند
*اگر نسل جدید نسل ما را قبول ندارد باید دنبال راه خودش برود
*نسل ما و نسل جدید باید وارد یک گفتوگوی صریح انتقادی شود
*سعی میکنم از قدرت دور باشم
*ما در صبح امروز، توپخانه اصلاحات بودیم
*اصلاحات باید عمیقتر شود
*میخواستیم کاری کنیم قتلهای زنجیرهای تکرار نشود
*آقای هاشمی باید مسئولیت دوران خودش را بر عهده میگرفت و نمیگرفت
*آقای هاشمی خودش را در طرف اصلاحات تعریف نمیکرد
*روزنامه امت را در سپاه میفروختند/ مصطفی کاظمی یک نیروی عملیاتی ساده بود
*مصطفی کاظمی به من گفت خیلی تند صحبت کردی
*مصطفی کاظمی از حامیان آقای ریشهری بود
*یکی از آقایانی که الان هم مسئولیت دارد پرونده قتلها را به آن سمت برد
*یکی از کارهای خوبی که آقای خاتمی کرد این بود که گفت از بازجوییها فیلم گرفته شود
*آقای باقی در نامهای به آیتالله هاشمی شاهرودی همه مسائل مربوط به قتلها را نوشت
*صادق گل و سنبل در یک مقطعی مسئول اطلاعات در سپاه استان فارس بود
*سردار وحیدی از بچههای مسجدالرضای سیدعلی اصغر دستغیب بود
*فامیلی آقای وحیدی، شاهچراغی بود
*آقای وحیدی جزو جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب بود
*بچههای لشکر فجر خیلی با آقای ربانی شیرازی خوب نبودند
*مذاکرهای با خسروخان قشقایی نبود، ریختند و ایشان را عملیاتی گرفتند
*ایران پسا ایدئولوژیک غیرممکن است
*یک نسل ۲ بار انقلاب نمیکند
*دموکراسی بدون مخالف بیمعنی است
*ملت ما وضعیتی بدتر از این را هم داشته، اما دوام آورده است
*مردم با انفعال به هیچ جایی نمیرسند/ باید متشکل شویم
*مردم باید تشکیلات درست کنند
*هر کسی بر اساس توان و ظرفیتی که دارد تشکلهای صنفی را تقویت کند/ باید میهندوستی شهروندمحور را تقویت کنیم
*اگر جنگ بشود با همین فرماندههایی که اصلاً قبولشان ندارم به جبهه میروم
*ترجیح میدهم بجنگم، اما نگذارم کسی به داخل ایران بیاید
*ما بلند میشویم، خوردهایم زمین، ولی بلند میشویم
علویتبار حالا خودش را اصلاحطلبی رادیکال معرفی میکند که وقتی از او میپرسیم چقدر به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد؟ بدون هیچ مکثی و لکنت زبانی پاسخ میدهد: در حد یک مسیحی.
پایگاه خبری خبر فوری (khabarfoori.com)
سیاسی/ سیاست داخلی 13 تیر 1399 – 18:02
علیرضا علویتبار جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب برای علاقهمندان به سیاست و سیاستورزی به ویژه اصلاحطلبان چهرهای ناشناخته نیست. او اهل شیراز است و پیش از انقلاب در محله پایینشهر شیراز زندگی میکرده، هرچند به گفته خودش وضع مالی خانوادگیاش، متوسط بوده و دستشان به دهانشان میرسیده اما به جهت بچههای همبازیاش و فقری که در آن محله وجود داشته به شدت از فقر بیزار بوده. خودش میگوید با صمد بهرنگی و علی شریعتی به فقر و سیاست و شکاف طبقاتی و مبارزه رسیده. اهل کتککاری و عاشق تفنگ بوده. شاید علاقهاش به جان وین و فیلمهای اکشن به همان دوران کودکی و نوجوانیاش باز میگردد.
در نوجوانی و جوانی تحت تاثیر گفتمان مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق قرار میگیرد. همین است که میگوید: «معتقد بودم تنها ره رهایی جنگ مسلحانه است.»
میگوید، اگر عضو سازمان میشد حتماً حاضر به مشارکت در عملیات مسلحانه سازمان بوده. او حتی از اینکه بگوید حاضر بوده سیانور زیر زبانش بگذارد هم ابایی ندارد. علویتبار پس از انقلاب به خاطر جنگ وارد بسیج و سپاه میشود تا سرنوشتش به عنوان کسی که آرزوی معلمی داشته با تفنگ و خمپاره و جنگ و کشتن پیوند بخورد.
در جنگ جزو نیروهای شناسایی بوده و کارش کمین و رصد نیروهای عراقی. قصههای زیادی از دوران جنگ دارد. همانقدر که در جبهه بوده حالا از جنگ و خشونت بیزار است.
وقتی یاد رفقای رزمنده و شهیدش میافتد، نمیتواند گریهاش را پنهان کند. پس از پایان جنگ از سپاه بیرون میآید و میشود از اعضای فعال جناح چپ. به خواست موسویخویینیها و به همراه تعدادی دیگر از چپها وارد مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری میشود تا پروژه توسعه را در آنجا پیش ببرند. با رفتن موسویخویینیها و آمدن حسن روحانی از آنجا اخراج میشود.
پس از دوم خرداد به ظاهر عضو شورای سردبیری روزنامه «صبح امروز» به مدیرمسئولی سعید حجاریان میشود اما واقعیت، روزنامه را سردبیری میکند. قتلهای زنجیرهای آغاز میشود. روزنامه «صبح امروز» با ستون تاریکخانه اشباح اکبر گنجی و مقالات دیگر نویسندگان این روزنامه سعی میکنند تا کاری کنند دیگر قتلها رخ ندهد. خودش میگوید: «صبح امروز توپخانه اصلاحات بود برای عملیاتی کردن پروژه فتح سنگر به سنگر.»
علیرضا علویتبار چون شیرازی است اطلاعات خوبی دارد از سپاه و اطلاعات شیراز و مصطفی کاظمیارسنجانی یا همان موسوی معروف قتلهای زنجیرهای. او البته گفتنیهای جالبی درباره آیتالله ربانیشیرازی و خسروخان قشقایی هم دارد. علویتبار حالا خودش را اصلاحطلبی رادیکال معرفی میکند که وقتی از او میپرسم چقدر به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد؟ بدون هیچ مکثی و لکنت زبانی پاسخ میدهد: در حد یک مسیحی. علیرغم همه مشکلات و مصائب امروز ایران معتقد است که نظام جمهوری اسلامی اصلاحپذیر است. میگوید هیچ جریانی مانند براندازان از شکست اصلاحات در ایران خوشحال نخواهند شد. راهحل او برای عبور از بحرانهای جاری ایران مشخص است: تشکیلاتسازی توسط مردم و تقویت میهندوستی شهروندمحور. شاید زندگی پرفراز و نشیب او باعث شده تا همچنان امیدوار باشد و بگوید: ما زمین خوردیم، اما دوباره برمیخیزیم.
چکیده گفتوگو با علیرضا علویتبار را بخوانید.
*پدرم نام خانوادگی مادرش به نام سیمین را انتخاب کرده بود
*فامیلی شناسنامهای من سیمین است
*پدرم حاضر نشد فامیلیاش را تغییر دهد
*پدرم به روحانیون سنتی و مداحان خیلی بدبین بود
*تصویری که من از آقای نورالدین هاشمی داشتم، تصویر انگلیسی بود
*خیلی زود سیاسی شدم
*در دبیرستان شاپور با کتابهای مهندس بازرگان و شریعتی آشنا شدم
*در محلهای فقیرنشین بزرگ شدیم
*خیلی شیفته کتابهای شریعتی شدم
*علاقه زیادی به کتککاری داشتم
*الان هم فیلمهای اکشن را خیلی دوست دارم
*اهل عقبنشینی نیستم
*صمد بهرنگی حساسیتم به فقر را خیلی زیاد کرد
*شریعتی خیلی به احساساتم نظم داد
*اسلام ما اسلام ایدئولوژیک بود نه فقاهتی
*آقای سیدمحمدعلی دستغیب به جهت فقهی روی ما اثر میگذاشت
*خیلی خوب حرف میزدم و سخنرانی میکردم
*کتابهای شریعتی را یک روزه میخواندم/ تحت تاثیر ادبیات مجاهدین خلق بودم که یک مبارزه مسلحانه باید بشود
*مشکینفام، ساسان صمیمی و کاظم ذوالانوار از چهرههای مهم مجاهدین خلق شیراز بودند
*سعید شاهسوندی بچهمحل ما بود
*همه سعی میکردند خودشان را به مجاهدین [خلق] اولیه وصل کنند
*ما مجاهدین خلق را یک گروه مذهبی مجاهد رادیکال تصور میکردیم که توسط چپیها به آنها خیانت شده است
*ملی شدن صنعت نفت، نهضت جنگل و قیام ۱۵ خرداد برایمان خیلی مهم بود
*فضای ذهنی ما را مثلث خشم (خمینی، مجاهدین و شریعتی) ساخته بود
*اگر برای عملیات مسلحانه دعوتم میکردند احتمالاً میپذیرفتم
*حاضر بودم سیانور زیر زبانم بگذارم/ از شانسهای ما بود که کسی به مجاهدین خلق دعوتمان نکرد
*نگاه من نسبت به خشونت تا زمان جنگ خیلی دستنخورده ماند
*جنگ باعث شد وارد سپاه شوم
*میخواستم معلم شوم
*تصور نمیکردیم انقلاب اینقدر زود پیروز شود
*انقلاب الجزایر خیلی برای ما مهم بود
*هر چیزی از الجزایر پیدا میکردم با ولع میخواندم
*فکر میکردم ما هم مثل الجزایریها هستیم
*سعی کردیم بمب بسازیم
*یک رولور خریدم که ۲۲ بهمن از هم وا رفت
*عضو مجاهدین خلق نبودم، اما همان روحیه را داشتم
*آقای شهبازی ظاهراً در زندان تودهای شده بود
*بچههای مسجد رضا نسبت به مسجد آتشیها روشنفکرتر بودند
*آن زمان خیلی تحت تاثیر شریعتی بودم
*وقتی میخواستم آخوند شوم کتاب ولایت فقیه امام را خواندم
*من در محله لاتهای شیراز بزرگ شدم
*وقتی انقلاب فرهنگی شد فکر میکردیم چه چیزی ما را از غربزدگی نجات میدهد
*تصمیم گرفتم آخوند شوم
علیرضا علویتبار چون شیرازی است اطلاعات خوبی دارد از سپاه و اطلاعات شیراز و مصطفی کاظمیارسنجانی یا همان موسوی معروف قتلهای زنجیرهای. او البته گفتنیهای جالبی درباره آیتالله ربانیشیرازی و خسروخان قشقایی هم دارد
*دستور امام برای تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی باعث شد که وارد بسیج شوم
*در حوزه تا سطح درس خواندهام و همین حالا میتوانم عمامه بگذارم
*آقای دستغیب خیلی اصرار کرد عمامه به سر بگذارم، اما قبول نکردم
*منطق و اصول ذهنم را ساختاربندی کرد
*۳ سطح آموزش نظامی در بسیج طراحی کردم
*به اسلحه خیلی علاقه داشتم
*از داییام به عنوان سرتیپ ارتش یاد گرفتم اگر کسی رزم انفرادی را بپذیرد در جنگ کشته نمیشود
*تصورم این بود نباید کشته شویم بلکه باید پیروز شویم
*داییام میگفت اگر توانستید بچهها را زنده نگه دارید قهرمانید
*من قهرمان سوسنگرد نبودم
*قرار شد آقای هاشمیرفسنجانی جایزه بدهد
*سال ۶۰ عضو سپاه شدم
*از شروع جنگ به طور متناوب جبهه بودم
*تا ۲ روز بعد از قطعنامه ۵۹۸ عضو لشکر فجر بودم
*وقتی درجه دادن شروع شد از سپاه بیرون آمدم
*عبدالله میثمی گفت ایمانت خیلی ضعیف شده
*تحلیل دادم و اعتماد به من از بین رفت
*در ۳۰ صفحه نوشتم که چرا در جنگ پیروز نمیشویم
*کتاب محمد شیخو، فرمانده ارتش آزادیبخش آلبانی، را با ولع میخواندم
*از سوله سپاه اهواز هر کتابی را که میخواستم میگرفتم و میخواندم
*پس از ارسال تحلیلم درباره جنگ احضاریه دادستانی به دستم رسید!
*دست خرازی را تانکهای عراق زد
*من طرفدار آقای منتظری بودم
*یکی ۲ بار در هیچ سنگری برای خوابیدن راهم ندادند
*اکثریت در جبهه با بچههای چپ بود
*رادیو در حال نقل قول از بهزاد نبوی بود، چند نفر شروع کردند به گفتن: مرگ بر منحرفین روسی!
*یکی از فرماندهان لشکر فجر داد میزد که با خودتان رذالت نیاورید، منظورش روزنامه رسالت بود
*سخنرانی سیدمهدی هاشمی از بلندگوهای ستاد امام حسن علیه جامعه مدرسین پخش میشد
*مهدی هاشمی میگفت محسن رضایی از عمد بچههای انقلابی را به کشتن میدهد
*از سخنرانی سیدمهدی هاشمی کیف کردم، اما با تشر امام خیلی پشیمان شدم
*تصور ما از سیدمهدی هاشمی، تصور خوبی نبود
*خیلی از طرفداران آیتالله منتظری مثل آقای عبدالله نوری روی سیدمهدی هاشمی، موضع داشتند
*آقای موسویخوئینیها میگفت پرونده سیدمهدی هاشمی باید کاملاً بررسی شود
*کارم بیشتر در جبهه شناسایی بود
*ترس یک واقعیت بود
*آرزوی شهادت نکردم
*آقای منتظری میگفت دعا کنید پیروز شوید نه اینکه شهید شوید
*از یک مقطعی به بعد حس میکردیم محسن رضایی توان تشخیص ندارد
*بعد از عملیات بدر و خیبر به این نتیجه رسیدم که قطعاً در جنگ پیروز نمیشویم
*کربلای ۴، عملیات فریب نبود
*عملیات کربلای ۴ لو رفته بود
*خیلیها خواهان محاکمه برخی فرماندهان جنگ بودند/ برخی از فرماندههای سپاه در کرمانشاه جمع شدند و درباره انتخابات مجلس سوم بحث کردند
*سپاه خیلی در حق بچههای رزمنده بد کرد
*به همت، خرازی و باکری ارادت بیشتری داشتم
*باید از یک مقطعی به دنبال پایان جنگ میرفتیم
*لوازم پیروزی در جنگ را نداشتیم/ فرماندهان ارتش واقعبینتر بودند
*در دوران جنگ خیلی از دنیا بریدهتر و آزادهتر بودم/ در جنگ از خشونت بریدم
*امیدوارم هیچوقت دیگر جنگ تکرار نشود
*آن موقع خیلی به آقای هاشمی نزدیکتر بودیم
*به دلیل سواد و سابقهام قاعدتاً باید سرتیپ تمام میشدم
*آقای موسویخوئینیها به محسن رضایی گفت علویتبار را به طور قطعی به مرکز تحقیقات استراتژیک منتقل کنید
*آقای ذوالقدر با ما خوب نبود
*سپاه ۷۳۵ هزار تومان از من خسارت گرفت
*وقتی برای بازنشستگی رفتم گفتند اصلاً اسم شما در سپاه نیست!
*ارتباطم با آقای موسویخویینیها دورادور بود
*آقای روحانی مدعی بود که آقای هاشمی گفته همه شما را «بریزم بیرون»
*آقای روحانی وقتی به مرکز تحقیقات استرانژیک آمد همه پروژهها را حذف کرد
*ما در مقابل روحانی کوتاه نمیآمدیم
*سر نحوه برخورد با آقای عبدی از کوره در رفتم
*آقای مهاجرانی به ما میگفت شما تهاجمی هستید
*نیروهای امنیتی اوایل انقلاب بخشی از جریان دانشجویی را جذب کردند
*به دلیل مواضع روشنفکرانه و بیش از اندازه نزدیک بودن به آقای منتظری هیچ وقت نه به وزارت اطلاعات دعوت شدم نه سازمان مجاهدین انقلاب
*مصطفی موسوی همشهری من نیست هماستانی است
*بخشی از اطلاعاتی که آقای منتظری در داستانهای ۶۷ داشت از داخل نیروهای امنیتی بود/ در نیروهای امنیتی کسانی بودند که به شدت با آقای لاجوردی مخالف بودند
*نمیخواستم عضو سیستم امنیتی باشم
*دوست نداشتم یک زندگی مخفی داشته باشم
*بخش کوچکی از اصلاحطلبان هنوز چپ هستند
*جناح راست رادیکال ۲ گرایش دارد: یک گرایش پوپولیستی و یک گرایش اشرافگرایانه
*عنوانگذاری چپ و راست مال آرمین است نه حجاریان
*هر کسی از توزیع قدرت دفاع نکند چپ نیست
*بهترین دوره اداره کشور متعلق به ۸ سال آقای خاتمی است
*وضعیت کشور بحرانی است
*به نظام جمهوری اسلامی با ساختار ولایت فقیه به اندازه یک مسیحی التزام دارم/ اصلاحطلب رادیکالم
*به جمهوریت، دموکراسی و حکومت فرادینی معتقدم
*طرفدار نواندیشی دینی و حکومت فرادینی هستم
*موافق مباحث شرعی از مجرای غیر از توافق اجتماعی نیستم
*فقه معیار دینداری برای من نیست
*کارنامه جمهوری اسلامی را سراسر سیاه نمیبینم
*نقد من نسبت به نظام مبتنی بر اهداف انقلاب، رادیکال است
*جمهوری اسلامی موجود حاصل انقلاب نیست
*نظام را اصلاحپذیر میدانم
*پایان ایدئولوژی شعار غلطی است/ ایدئولوژی جایگزین ندارد
*حکومت میتواند فرا ایدئولوژیک باشد
*وظیفه دولتها دیندار کردن مردم نیست بلکه تامین نیازهای اولیه مردم است
*نان همیشه برای مردم مهمتر است تا دین
*بعد از جنگ یک نظامی در کشور شکل گرفت که به نوعی اندکسالار است
*الیگارشی در ایران وجود دارد
*دوره اصلاحطلبان دوره شبهدموکراسی است
*این نظام یک الیگارشی است که صورت دموکراسی در آن حفظ میشود
*وقتی نظام با تهدیدی مواجه نیست از الیگارشی به سمت مونارشی حرکت میکند
*انتخاب مردم در شرایط فعلی انتخاب انفعال است
*مردم با دلشکستگی از همه کارها کنار میکشند
*مردم شاید در یک مقطعی احساس کنند حکومت ضعیف شد، آن موقع شورشی میشوند
*هزینه انقلاب یا فروپاشی آنقدر زیاد است که باید با تمام قوا جلویش را بگیریم
*من نگران تکرار قهرم/ خشونت، خشونت بیشتری میآورد
*اگر خشونت انقلابی در ایران شروع شود این خشونت مثل انقلاب اسلامی نخواهد بود
*انقلاب قطعاً بر فروپاشی ترجیح دارد
*نظام جمهوری اسلامی آلترناتیوی ندارد
*اصلاحطلبان میتوانند حکومت را اصلاح کنند
*وقتی انقلاب میآید دیگر نمیتوانید جلوی آن را بگیرید
*در کوتاهمدت قوه سرکوب سیستم خیلی قوی است
*قطعاً با اصلاحات نظام طول عمر بیشتری خواهد داشت
*بهترین وضعیت برای اصلاح امور تلفیق بهبودخواهی حکومت و جنبش اجتماعی است
*باید از اغتشاش گفتمانی خارج شویم
*باید گفتمانی را پرورش دهیم که به مردم انگیزه بدهد
*جامعه ما دوباره متوجه امر عمومی خواهد شد
*قانون اساسی پر از مشکل است، اما اولویت تغییر قانون اساسی نیست
*توجه به نیروی خارج خیلی خطرناک است/ ما را در گردابی میاندازد که اصلاً بیرون نخواهیم آمد
*اصلاحات به مدیریت نیاز دارد نه رهبری
*آقای خاتمی تضعیف شده، اما هنوز از همه ما محبوبتر است
*با فروپاشی جمهوری اسلامی مشکلات حل نمیشود/ این نگاه تقلیلگرایی، خطرناک است
*قدرت را فقط قدرت محدود میکند نه کاغذ و نصیحت
*بهترین راه افزایش قدرت مردم، تشکیلات و سازماندهی است
*بیش از ۶۰ درصد مردم نه وضع وجود انقلابی را میخواهند و نه دگرگونی انقلابی را
*ما هراز چند گاهی با اظهارنظرهای ضدونقیض ذهن مردم را به هم میریزیم
*آقای خاتمی خیلی بهتر از اینها میتوانستند عمل کنند/ اصلاحات ریاست جمعی عقلایی حسابگرانه میخواهد
*اصلاحات به ۲ نوع تشکیلات نیاز دارد
*ما به یک بخشی از اصلاحطلبان پیشرو نیاز داریم
*اشکال مجلس دهم فقط از ترکیبش نبود، از بیرون هم هیچ جنبش و فشاری نداشت
*صحبتهای آقای تاجزاده را مهم میدانم چون یک شعلههایی را زنده نگه میدارد
*براندازان بیش از همه از شکست اصلاحات در ایران خوشحال میشوند
*براندازان، اصولگرایان را جدی نمیگیرند و میگویند اینها آیندهای ندارند
*نسل ما نسل آروزهای بزرگ و نسل ایدئولوژی بود
*برخورد نسل ما با نسل جدید باید برخورد انتقادی باشد
*روشنفکر شجاع، روشنفکری نیست که از حکومت انتقاد کند بلکه روشنفکری است که از جامعه انتقاد کند
*اگر نسل جدید نسل ما را قبول ندارد باید دنبال راه خودش برود
*نسل ما و نسل جدید باید وارد یک گفتوگوی صریح انتقادی شود
*سعی میکنم از قدرت دور باشم
*ما در صبح امروز، توپخانه اصلاحات بودیم
*اصلاحات باید عمیقتر شود
*میخواستیم کاری کنیم قتلهای زنجیرهای تکرار نشود
*آقای هاشمی باید مسئولیت دوران خودش را بر عهده میگرفت و نمیگرفت
*آقای هاشمی خودش را در طرف اصلاحات تعریف نمیکرد
*روزنامه امت را در سپاه میفروختند/ مصطفی کاظمی یک نیروی عملیاتی ساده بود
*مصطفی کاظمی به من گفت خیلی تند صحبت کردی
*مصطفی کاظمی از حامیان آقای ریشهری بود
*یکی از آقایانی که الان هم مسئولیت دارد پرونده قتلها را به آن سمت برد
*یکی از کارهای خوبی که آقای خاتمی کرد این بود که گفت از بازجوییها فیلم گرفته شود
*آقای باقی در نامهای به آیتالله هاشمی شاهرودی همه مسائل مربوط به قتلها را نوشت
*صادق گل و سنبل در یک مقطعی مسئول اطلاعات در سپاه استان فارس بود
*سردار وحیدی از بچههای مسجدالرضای سیدعلی اصغر دستغیب بود
*فامیلی آقای وحیدی، شاهچراغی بود
*آقای وحیدی جزو جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب بود
*بچههای لشکر فجر خیلی با آقای ربانی شیرازی خوب نبودند
*مذاکرهای با خسروخان قشقایی نبود، ریختند و ایشان را عملیاتی گرفتند
*ایران پسا ایدئولوژیک غیرممکن است
*یک نسل ۲ بار انقلاب نمیکند
*دموکراسی بدون مخالف بیمعنی است
*ملت ما وضعیتی بدتر از این را هم داشته، اما دوام آورده است
*مردم با انفعال به هیچ جایی نمیرسند/ باید متشکل شویم
*مردم باید تشکیلات درست کنند
*هر کسی بر اساس توان و ظرفیتی که دارد تشکلهای صنفی را تقویت کند/ باید میهندوستی شهروندمحور را تقویت کنیم
*اگر جنگ بشود با همین فرماندههایی که اصلاً قبولشان ندارم به جبهه میروم
*ترجیح میدهم بجنگم، اما نگذارم کسی به داخل ایران بیاید
*ما بلند میشویم، خوردهایم زمین، ولی بلند میشویم
منبع: اعتمادآنلاین
66
فعال سیاسی اصلاحطلب
علیرضا علوی تبار
اخبار مرتبط
خبر فوری در شبکه های اجتماعی
پیشنهاد ما
تیتر جالب رسانههای خارجی در رابطه با حکم اعدام روح الله زم / مروری بر زندگی او
قیمت مسکن تا مهر از مرز تورم عبور نمیکند
آیا افزایش جمعیت و فرزندآوری موجب سیاه روزی ما میشود؟/ مروی بر یک نظریه جنجالی ۲۰۰ساله
حاکمیت سریعترین راه رسیدن به منابع را جیب مردم می داند/دولت راهی جز بالا بردن نرخ ارز نمی بیند/دولت و مجلس با فضاسازی باعث هجوم به بازار سهام شدند
با چند حقوق پایه میتوان یک خانه 40 متری خرید؟ + نمودار و جدول
بیروت؛ اتاق باروت یا شهر صلح/ ایران و ترکیه بر سر لبنان با یکدیگر درگیر میشوند؟
مرگ منصوری مشکوک است / باید عکسی از جسد منتشر شود / احتمال همکاری مقامات رومانی در قتل منصوری وجود دارد
به روایت شما عدم رعایت فاصله گذاری اجتماعی در کرج+فیلم 1399/4/12 افزایش سر سام آور اجاره مسکن 1399/4/12 چرا حقوق مهندسین تعمیر و نگهداری هواپیما ایران ایر کم شده است؟ 1399/4/12 گرانی سرسام آور لاستیک خودرو 1399/4/11 گلایه مخاطبین خبرفوری از وضعیت نابسامان مسکن! 1399/4/11 مسولین مهرشهر زاهدان را به حال خود رها کره اند ! 1399/4/11 ادامه
آخرین دیدگاه