مرتضی شهبازینیا، دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرس، در یادداشتی اختصاصی برای اعتمادآنلاین نوشت: در خبرها آمده بود که جناب آقای رئیسی برای انتقال دانش و تجارب مقابله با آلودگی هوا به کشورهای دیگر اعلام آمادگی کرده است. از زمان شنیدن این خبر، مدام سیاستها و اقدامات چند دهه گذشته را برای یافتن مصداقی از موفقیت در حفظ محیطزیست و کاهش آلودگی هوا مرور کردم و شوربختانه- شاید به علت نداشتن اطلاعات کافی- به جز تعطیلی مدارس و مهدکودکها در دوره تشدید آلودگی حتی یک مورد مثالزدنی را نیافتم. هر چه تلاش برای یافتن یک مصداق موفق ناامیدکننده است، در مقابل صف طولانی سیاستها و اقدامات مخرب محیطزیست در دولتها و نهادهای مختلف از سیاستهای شهرسازی نادرست و مبتنی بر تراکمفروشی سودجویانه در ۲۰ سال گذشته به ویژه در کلانشهر تهران گرفته تا سدسازی در موقعیتهای مورد انتقاد، ساخت اندوهبار بزرگراه در دریاچه ارومیه، خشکاندن تالابها، قطع بیرویه جنگلها و مراتع برای ویلاسازی، اشغال ساحلها، جایابی نادرست کارخانهها، تولید بیکیفیتترین خودروها، تولید بنزین بیکیفیت اما ارزان، ضعف حملونقل عمومی، طرحهای پر انتقاد انتقال آب، ضعف سیاسی در دفاع از منافع اقلیمی منطقهای و حقابه، سیاستهای کشاورزی ناهمگن با اقلیم و… در ذهن انسان رژه میگیرند.
با ملاحظه آثار این اقدامات و سیاستها و تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش گازهای گلخانهای در سطح جهان که آثار آن در کشور ما شاید بیش از هر کشور دیگر پدیدار شده، بیتردید هر فرد دلسوز و مطلعی تصدیق خواهد کرد که مهمترین معضل کشور در حال و آینده مربوط به محیطزیست است به طوری که با گسترش موج مهاجرت از استانهای غرب و جنوب غرب کشور بیم آن میرود که در میانمدت این مناطق پرجمعیت و سرشار از منابع طبیعی به تدریج خالی از سکنه شوند. در فقره خاص کنترل آلایندههای هوا در حالی که گرایش جهانی به حذف سوختهای فسیلی و استفاده از انرژهای پاک گسترش بسیاری یافته و کاهش مصرف سوخت، تولید خودروهای برقی و… در صدر برنامهها قرار گرفته، ما چه کردهایم که قابل عرضه به دنیا باشد؟
دهههاست که سیاست اصولی شهرسازی را رها کردهایم و فقط به خاطر پول در کوچههای ۱۰، ۲۰ متری کلانشهر آلودهای مثل تهران مجوز بیحسابوکتاب برجسازی میدهیم. بسیاری از باغهای این شهر را ویران کردیم و به جایشان برج ساختیم. ریههای شهر را بستیم، به جای گسترش حملونقل عمومی و اتخاذ اقدامات لازم برای عدم استفاده بیرویه مردم از خودرو شخصی، اجازه دادیم افرادی برای اینکه خود را مدیران قهرمان و نامزد مناسب برای سکانداری مقامات بالاتر جلوه دهند به اتوبانسازی بیرویه یکطبقه و دوطبقه و تونلسازی روی آورند و اینگونه مردم را به استفاده از خودرو شخصی ترغیب و حتی ناگزیر کنند.
از یک سو بیکیفیتترین خودروها را، به تعبیر خود مسئولان، بیرویه تولید میکنیم و از دیگر سو، با تولید بنزین بیکیفیت و ارائه ارزان آن «دور دور» با اتومبیل را به کمهزینهترین تفریح مردم تبدیل کردهایم. شاید الان حل مخمصه قیمت بنزین به لحاظ تبعات آن به سادگی قابل تصور نباشد ولی روزگاری با یارانه یک سال این بنزین میتوانستیم بهترین شبکه حملونقل عمومی را ایجاد کنیم. به جای نعمت خدادادی آفتاب و باد برای تولید برق از مازوت استفاده میکنیم. ناوگانهای حملونقل عمومی فرسوده را بازسازی نکردهایم. کارخانههای آلاینده را در جوار شهرهای در معرض تهدید آلودگی مستقر کردهایم و….
سال به سال میگذرد و حداقل شهروندان از تنها برنامهای که برای مقابله با پدیده وارونگی هوا و افزایش حجم آلایندهها مطلع میشوند، تشکیل کمیته برای تصمیمگیری در مورد تعطیلی مهدکودکها و مدارس و دانشگاهها و این اواخر ادارات دولتی است و به این ترتیب، شهرهای بزرگ ما هر سال در چند نوبت مقام نخست آلودگی را کسب میکنند. تصور خوشبینانه این است که درگیر بودن مسئولان در روزمرگی اقتصاد و تامین معیشت مردم و مقابله با تورم، عملاً آنها را از قرار دادن محیطزیست در زمره اولویتهای کشور باز داشته است و میتوان امید داشت روزگاری حفظ محیطزیست که مساوی با حفظ موجودیت کشور است، در صدر سیاستهای اداره کشور قرار گیرد. در چنین شرایطی، انتشار چنین نقل قولی از دومین مقام بلندپایه کشور بسیار نگرانکننده و دلهرهآور است و حکایت از عدم درک خطر از سوی مسئولان کشور دارد. شاید به همین خاطر است که در روزگاری که همه جهان با وجود بحرانهای عظیمی چون جنگ اوکراین، به نحو مداوم مساله تغییرات اقلیمی را در دستور کار قرار دادهاند، کشور ما که یکی از مهمترین آسیبدیدگان فعلی از بحران اقلیمی است، غایب بزرگ در این عرصه است. ما از نظر جغرافیایی در منطقهای قرار داریم که خودبهخود با مخاطرات زیستمحیطی عدیده و تاثیرپذیری شدید از تغییرات اقلیمی مواجهیم و در این وضعیت روا آن است که دولتها با استقرار برنامه اقدام ملی، مساله محیطزیست را حداقل در کنار مساله اقتصاد در صدر سیاستهای خود قرار دهند و نه تنها در داخل، جلوی هر سیاست و اقدام مخل محیطزیست را بگیرند و برای نجات آن اقدام کنند بلکه کشورمان به عنوان یکی از آسیبدیدگان تغییرات اقلیمی، با اتخاذ رویکرد اصولی، به بازیگری فعال در عرصه بینالمللی و مطالبهگر کاهش گازهای گلخانهای از قدرتهای بزرگ تبدیل شود. روشن است که شرط این کار ابتدا درک بزرگی خطر و سپس اذعان به مشکلات و ضعفها و نهایتاً ایجاد عزم ملی برای استفاده از همه ظرفیتها و توانمندیهای بالقوه داخلی و بینالمللی است.
آخرین دیدگاه