قضات دادگاه کیفری استان تهران قاتل مرد طلاساز را که به خاطر ۴۰۰ گرم طلا مرتکب جنایت شده بود، به قصاص محکوم کردند.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم یک سال قبل با سلاحی که به صدا خفهکن مجهز بود دوستش را به قتل رساند و سعی در مخفی کردن راز قتل داشت اما شناسایی و بازداشت شد.
حادثه چطور اتفاق افتاد
پانزدهم مهر سال ۱۴۰۰ به دنبال کشته شدن یک طلاساز در کارگاهش ماموران در محل حاضر شدند. خانواده مرد طلاساز گفتند مرد طلاساز قرار بود به خانه مادرش برود، اما دیگر تلفن را جواب نداد و وقتی به کارگاه مراجعه کردند متوجه شدند در کارگاه قفل است.
وقتی ماموران کلانتری به کارگاه طلاسازی رفتند دریافتند صاحب طلاسازی که مرد میانسالی به نام سهیل بود با شلیک گلوله از پا درآمده و از گاوصندوق او مقداری طلا سرقت شده است. عامل قتل مرد طلاساز را در حمام کارگاه زندانی کرده بود.
ماموران در نخستین گام از تحقیقات به ردیابی گوشی موبایل مقتول پرداختند و دریافتند گوشی موبایل این مرد ساعتی پس از جنایت در همان منطقه آنتندهی داشته است.
در حالی که شواهد نشان میداد عامل جنایت فردی آشناست و پس از قتل بار دیگر به محل بازگشته، به بررسی فهرست مکالمات تلفنی سهیل پرداختند و دریافتند یکی از دوستان او به نام ژوبین که از اقلیتهای مذهبی است، همان روز چند بار با سهیل تماس گرفته. از سویی فاش شد آنها با یکدیگر اختلاف حساب داشتهاند.
با افشای این ماجرا ژوبین ۵۰ساله ردیابی و بازداشت شد اما ادعا کرد از نحوه قتل همکارش اطلاعی ندارد.
در حالی که ۱۷ روز از جنایت گذشته بود سرانجام ژوبین به قتل همکارش به خاطر اختلاف حساب بر سر ۴۰۰ گرم طلا اعتراف کرد.
درخواست قصاص
در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده قتل مرد طلاساز بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند فرزندان و مادر مقتول به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. مادر مقتول گفت: قرار بود پسرم به خانه ما بیاید. من تلفنی با او صحبت کردم و گفت در کارگاه را میبندد و میآید اما دیگر خبری از پسرم نشد. هر چه تلفن کردم جواب نداد تا اینکه موضوع را به پسر دیگرم اطلاع دادم. با هم به کارگاه رفتیم و متوجه شدیم اتفاقی افتاده است، همانجا بود که پسرم با پلیس تماس گرفت.
این زن گفت: من از خون پسرم گذشت نمیکنم و هیچ درخواستی به جز قصاص ندارم، متهم در خانه من نان و نمک خورده بود اما پسرم را کشت.
وقتی ژوبین در جایگاه متهم ایستاد گفت: من سهیل را از سالها قبل میشناختم و با او کار میکردم. چند ماه قبل سهیل گفت به یکی از اقوام همسرش طلا بدهکار است. او در دو مرحله ۲۵۰ گرم و ۱۵۰ گرم طلا از من گرفت و قول داد به زودی طلاها را برگرداند. اما مدتی از این ماجرا گذشت و هر بار که طلا را میخواستم او طفره میرفت. چند بار برای گرفتن طلبم به کارگاهش رفتم. او هر بار بهانه میآورد. یک بار میگفت نیم ساعت دیگر به آنجا بروم، اما نیم ساعت بعد هم خبری از طلاها نبود. من به او گفتم گرفتار شدهام و به ۴۰۰ گرم طلا نیاز دارم؛ اما هر بار بهانهای جدید میآورد. تا اینکه آخرین بار به من گفت به دفتر کارش بروم. من به کارگاه طلاسازی او رفتم اما یکباره رویم اسلحه کشید. اسلحه سهیل مجهز به صدا خفهکن بود. من شوکه شده بودم. او که عصبانی بود به من ناسزا میگفت.
متهم در تشریح جزئیات جنایت گفت: من و سهیل با یکدیگر درگیر شده بودیم. میخواستم اسلحه را از دستش بگیرم که ناخواسته دو تیر شلیک شد. یک تیر به کتف و یک تیر به دستش برخورد کرد. ما با هم گلاویز بودیم که ناخواسته تیر سوم به سینه او برخورد کرد.
ژوبین در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من از قصد تیر شلیک نکردم و تیرها ناخواسته شلیک شد. من که ترسیده بودم جسد را به حمام کارگاه بردم و در کارگاه را بستم. سپس از گاوصندوق ۴۰۰ گرم طلایی را که متعلق به خودم بود برداشتم. من موبایل سهیل را هم برداشتم تا رد او گم شود و پلیس نتواند به حقیقت پی ببرد. سپس کارگاه را ترک کردم اما چند ساعت بعد دوستانم تماس گرفتند و گفتند سهیل کشته شده است. باور نمیکردم او مرده باشد. فکر میکردم او فقط زخمی شده است.
متهم ادامه داد: من اتهام قتل را قبول دارم اما قتل عمدی نبود. اتهام سرقت را هم قبول ندارم، چون فقط برای اینکه پلیس ردم را پیدا نکند موبایل سهیل را برداشتم؛ اما از طریق همان گوشی موبایل ردیابی و بازداشت شدم. من از مرگ سهیل پشیمان و شرمنده هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و درخواست اولیای دم، مرد ارمنی را به قصاص محکوم کردند.
آخرین دیدگاه