گسترش دامنه جنگ از جبهه به شهرها، از زمستان 66 تا بهار67 امتداد یافت که نتیجهاش تعطیلی سینماها بود.
گسترش دامنه جنگ از جبهه به شهرها، از زمستان 66 تا بهار67 امتداد یافت که نتیجهاش تعطیلی سینماها بود. سینماها تعطیل شدند و تقریبا تولید هم؛ جز چند استثنا مثل «سرب» کیمیایی و یکی دو فیلم دیگر. سینمای ایران در بخش عمدهای از بهار 67 نه اکران داشت و نه تولید. پذیرش قطعنامه 598 در تابستان 67 و مدتی بعد آتشبس و پایان جنگ، پایان یک دوران و مقدمهای بر آغاز دورانی تازه بود.
نخستین تلاشهای جدی صنفی در سینمای پس از انقلاب با تشکیل مجمع تولیدکنندگان فیلم ایرانی شکل میگیرد؛ نخستین کوششها در شرایطی که فعالیت صنفی و سندیکایی خیلی تحمل نمیشود. مجمع تولیدکنندگان فیلم ایرانی، مقدمهای است برای تشکیل اتحادیه تهیهکنندگان که سالها بعد شکل میگیرد. تشکیل مجمع در سال67 نتیجه کوشش تهیهکننده -کارگردانهایی است که در دهه60 شکل گرفته و هویت یافتهاند. تشکلی که از دل تعاونیهای فیلمسازی بیرون میآید و در حالی قصد فعالیت صنفی دارد که دولت در اوج تصدیگریاش در همه امور بهسر میبرد.
سال67 سال بهرام بیضایی و عباس کیارستمی بود. در شرایطی که «باشو غریبه کوچک» در انتظار پایان جنگ برای امکان اکران عمومی است، «شاید وقتی دیگر» بعد از نمایشی موفق در ششمین جشنواره فیلم فجر، روی پرده میرود. نخستین فیلم اکرانشده از بهرام بیضایی در پس از انقلاب، واکنشهای گستردهای را در عرصه مطبوعات بهدنبال دارد. منتقدان به میدان میآیند و بازار تفسیر داغ میشود. اگر در مورد فیلم بیضایی نظرها متفاوت است درباره «خانه دوست کجاست؟» کیارستمی، تقریبا اتفاقنظر وجود دارد. فیلم کیارستمی که پس از حضوری موفق در پنجمین جشنواره فیلم فجر و با یک سال تأخیر روی پرده آمده با جستوجوی کودک قهرمانش برای یافتن خانه دوست، شیفتگان بسیار مییابد. اگر در فیلم کیارستمی طبیعت سرسبز شمال در قاب گرفته شده، در «آن سوی آتش» کیانوش عیاری، این شعلههای آتش نفت در جنوب است که در پسزمینه به دعوا و اختلاف 2برادر معنایی مضاعف میبخشد.
وقتی «کانیمانگا» (سیفالله داد) بعد از برقراری آتشبس اکران میشود کمتر کسی انتظار گیشهای بسیار پررونق برایش دارد، ولی سینماروها فرصت تماشای خوشساختترین فیلم جنگیای که تا آن زمان ساخته شده بود را از دست نمیدهند. کانیمانگا پرفروشترین فیلم سال67 میشود و در اکرانهای بعدی آنقدر میفروشد تا در رتبه دوم جدول پربینندهترین فیلمهای سینمای پس از انقلاب قرار گیرد. سال67 سال ملودرامهای خانوادگی هم است، سال «پرنده کوچک خوشبختی»، پدیده اکران 67 که تجربه موفق قبلی پوران درخشنده در پرداختن به نوجوانان دچار معلولیت را در قالبی ملودراماتیکتر و گستردهتر تکرار میکند و با استقبال گسترده خانوادهها مواجه میشود.«پاییزان» (رسول صدرعاملی)، «شکوه زندگی» (حسن محمدزاده) و «سرزمین آرزوها» (مجید قاریزاده) دیگر ملودرامهای پرفروش این سال هستند. مطابق معمول، مطبوعات نوشتههای انتقادی درباره ملودرام منتشر میکنند و تماشاگر بیاعتنا بهنظر منتقد، به سینما میرود و پرنده کوچک خوشبختی و پاییزان و سرزمین آرزوها را میبیند. در این میان هیچکس نمیداند پاییزان دقیقا به چه دلیلی میفروشد. تبلیغات هوشمندانه ظاهرا مهمترین دلیل است.
در سالی که یدالله صمدی با «ایستگاه» به تمرین جدیت پرداخته و مهدی فخیمزاده «بهار در پاییز» را با گرایش محبوب مدیران (سینمای عرفانی) کارگردانی کرده و «مسافران مهتاب»ش با گرفتن درجه دال در اکران تهران عملا نابود شده، «تحفهها»ی ابراهیم وحیدزاده پرچم کمدی را در اکران67 بالا نگه میدارد. «صعود» ناموفق فریدون جیرانی از شکستخوردههای اکران این سال، محصول مخالفت فارابی با فیلمنامه کمدی و درنتیجه تغییر سناریو در آستانه شروع فیلمبرداری و درنهایت شکست محتوم و گریزناپذیر است. در سالی که «گنج» و «گمشدگان» از ساختههای محمدعلی سجادی با درجه جیم و دال اکران میشوند و «شناسایی» اعلامی با اکران ناموفق، گرفتاریهای مالی برای سازندهاش ایجاد میکند، 2سازنده پرامید «بازجویی» و «نقطهضعف» به انتهای خط یک نوع و روش از فیلمسازی میرسند. مضمونگرایان و مفسران معنا در ارشاد و فارابی و نشریات با قدرت به کارشان ادامه میدهند و در کنارشان هنوز سینمای اکشنی هم هست که نفس بکشد و با «شکار» (مجید جوانمرد) تسلسل حوادث با ترکیب پرطراوت مقابل دوربین (پرویز پرستویی و خسرو شکیبایی) در همراهی با موزیک بابک بیات و مونتاژ خاچیکیان، فصلی تازه در اکشنهای دهه60 رقم میزند. در سال پایانی جنگ، سینمای ایران در آستانه تغییرات قرار دارد؛ سینمایی که بهنظر میرسد در حال انطباق با نظام مدیریتی، میکوشد هویت خود را هم حفظ کند.
badoorbin.comakhbarazad.comمنبع : خبرفوری
آخرین دیدگاه