زن جوان وقتی موفق به جدایی از شوهرش نشد، سناریوی هولناکی را اجرا کرد. او با ریختن سم در غذای شوهرش او را تا یک قدمی مرگ برد و با سرقت اموالش گریخت.
اوایل هفته گذشته مرد جوانی با حضور نزد بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه 34 تهران از همسرش به اتهام سرقت اموال قیمتی خانه و سوءقصد به جانش شکایت کرد. با دستور قضایی تحقیقات دراینباره در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت.
شاکی در جریان تحقیقات گفت: در زمینه خرید و فروش سهام و بورس فعالیت دارم. چند سال پیش با همسرم در یک مهمانی خانوادگی آشنا شده و بعد ازدواج کردیم. اوایل مشکل و اختلاف نداشتیم اما یکباره اخلاق و رفتارش عوض شد.
بهانهجو شده و مدام با من دعوا میکرد. حتی میانجیگیری خانوادهها نیز فایدهای نداشت. از یک ماه و نیم پیش ساز جدایی و طلاق میزد.
او را دوست داشتم و حاضر به طلاق دادنش نبودم. سه هفته پیش او به بهانه سالروز عقدمان جشن کوچکی برپا کرد، کیک خرید و قورمهسبزی مورد علاقهام را پخت. میگفت از رفتار گذشته پشیمان شده و از من خواست او را ببخشم که قبول کردم.
بعد از خوردن کیک خوابم گرفت و خوابیدم. روز بعد میخواستم سر کار بروم که حالم بد شد و بهسختی میتوانستم راه بروم و سرم گیج میرفت، چند بار همسرم را صدا زدم که پاسخگو نبود. با رمقی که برجانم مانده بود با اورژانس تماس گرفته و خودم را به بیرون خانه رسانده و با نالههای ضعیفم همسایه را خبرکرده و بعد چیزی نفهمیدم و بیهوش شدم.
وقتی چشمانم را بازکردم روی تخت بیمارستان بستری بودم. پزشکان به من گفتند که 12 روز در کما بوده و به طور معجزهآسا نجات پیدا کردم. از همسرم خبری نبود و خانوادهام ردی از او نداشتند. بعد از آنکه مرخص شده و به خانه بازگشتم زنم در خانه نبود، وسایل خانه بههم ریخته و پول، دلار و اسناد و مدارک نبود.
با ناپدیدشدن او باورم نمیشد که همسرم اموال را دزدیده و به جانم سوءقصد کرده است.
تحقیقات پلیسی برای دستگیری زن 31 ساله ادامه داشت تا این که او دو روز پیش در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت شد و در بازجویی پلیسی اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرد اما در مواجهه حضوری با شوهرش سکوت خود را شکست و با ابراز پشیمانی گفت: سالها قبل دلباخته پسری شدم اما چون او کار و زندگی درستی نداشت خانوادهام مخالفت کرده و نشد با هم ازدواج کنیم. بعد از سالها با همسرم آشنا شده و ازدواج کردیم.
زندگی خوبی داشتیم تا اینکه از زمستان سال گذشته و بعد از 10 سال سر و کله مردی که عشق قدیمیام بود به طور اتفاقی در اینستاگرام پیدا شد. با هم ملاقات کرده و فهمیدم معتاد شده و ازدواج ناموفقی داشته و از همسرش جدا شده است.
میگفت عاشقم است و اگر جدا شوم و با او ازدواج کنم اعتیادش را ترک میکند. قبول کردم و خواستم طلاق بگیرم که شوهرم موافق نبود. موضوع را با خانمی که در باشگاه ورزشی با او دوست شده بودم، بازگو کردم که پیشنهاد داد با خوراندن سم شوهرم را بکشم.
ابتدا ترسیدم اما بعد با خودم کنار آمدم این نقشه را اجرا کنم. یک روز از مردی که مغازه سمفروشی داشت، سم خریده و یک شب جشن کوچکی گرفتم و سم را در کیک و قرمهسبزی که سهم شوهرم بود ریختم. روز بعد سم در بدنش رخنه کرد و حالش بد شد. ترسیدم در خانه بمانم. لباس و طلاهایم، دلار و اسناد و مدارک و اموال قیمتی متعلق به شوهرم را برداشته و از خانه فرار کردم.
زن جوان افزود: دو روز پیش خانوادهام بودم و بعد خانه دوستانم رفتم. از آنجا راهی میهمانپذیر و هتل شدم. گمان کردم شوهرم مرده و میخواستم با مرد مورد علاقهام ازدواج کنم که او وقتی فهمید دست به این توطئه زنانه زدهام، ترسید خیانت کنم و او را هم بکشم که مرا ترک کرد و رفت.
راه دیگری برایم نمانده بود، تصمیم گرفتم از کشور خارج شود و به اروپا بروم که پلیس مرا بازداشت کرد. خوشحالم که شوهرم زنده مانده اما پشیمانم از کار اشتباهی که انجام داده و او و خودم را به دردسر انداختم.
متهم زن با صدور قرار قانونی روانه بازداشتگاه پلیس آگاهی شد.
منبع: جام جم
آخرین دیدگاه