بهمن مفید در اول انقلاب در سینما ممنوعالفعالیت شد ولی تعدادی از همکارانش که بلد بودند نقش خود را عوض کنند همچنان به کار خود ادامه میدهند. اینکه چنین آدمی را خانهنشین کنیم، ظلم بزرگی است، چه بسا از ظلم بیشتر و دقمرگ کردن است.
اصطلاحاتی نظیر غمباد گرفتن یا دقمرگ شدن، وقتی در قدیم به کار گرفته میشد متعجب میشدیم که معنیاش چیست و اصلاً چرا این واژهها به کار برده میشود، ولی در سالهای اخیر به خصوص در دوران برزخی کرونا که تعداد زیادی از اطرافیان و آدمهای دور و بر خود را از دست دادیم به نظرم میآید بیشتر با این اصلاح آشنا شدم، چراکه یا مرگشان از غمباد بود یا حاصل دقمرگی. درست است میگویند فلانی سرطان داشت یا آقای سینایی مریض بود یا بهمن مفید بیماری بدی داشت و همینطور دیگرانی که در این وضعیت از دست رفتند.
متأسفانه هیچ کاری از دست کسی برنیامد حداقل نتوانستیم در مراسم تشییع جنازه آنها شرکت کنیم یا… اما سالهاست سوالی ذهن مرا به خود مشغول کرده است. از همان زمانی که محمدعلی فردین قرار بود با وزیر وقت ملاقات کند تا بلکه گشایشی در کارش حاصل شود و بتواند به سینما برگردد ولی در کمال تعجب دیدیم که همان شب دق کرد و مرد. همان روزها این سوال به ذهنم رسید چه کسی پاسخگوی این غمبادها و دقمرگ شدنهاست؟ چه کسی باعث و بانی غمی بود که چند دهه در دل چنین بازیگرانی تلنبار شده بود و در نهایت آنها را از پا در آورد؟ بهمن مفید به عنوان یک بازیگر از خانواده فرهیختهای میآمد، پدرش غلامحسین مفید از تئاتریهای قدیمی بود و در کارهای تئاتر هم بچههایش بهمن، بیژن و اردوان مفید و خواهر بزرگوار او خانم هنگامه مفید که همسر کامبیز صمیمیمفخم بودند، همراهیاش میکردند (تقدیر روزگار جوری رقم خورده که پیکر بهمن مفید در قبر دو طبقه کنار کامبیز صمیمیمفخم در قطعه هنرمندان قرار بگیرد) به هر حال میخواهم بگویم بهمن مفید جنایتی مرتکب نشده بود، نه اختلاس کرده بود و نه دزدی و نه مال مردم خورده بود. او فقط بازیگر سینمایی بود که آن موقع ماهیتی داشت که ما به آن اصلاح فیلمفارسی میگوییم.
در واقع نوعی سرگرمی که گاهی وقتها این سرگرمی خیلی سخیف میشد. ولی نکته حایز اهمیت اینکه در بین بازیگران آن مقطع کسانی بودند که رو به تعالی داشتند؛ بهمن مفید از جمله کسانی بود که با فیلم غیر متعارف «قیصر» وارد سینما شد، او با یک مونولوگ معروف به چهره محبوب تبدیل شد. در فیلم «داشآکل» نقش «کاکا رستم» یکی از نقشهای ماندگار دوران بازیگری خود را بازی کرد و در «رضاموتوری» نقش بسیار شیرینی داشت.
با علی حاتمی در فیلم «قلندر» و «طوقی» بازی کرد و سعی او این بود که با کارگردانهای بزرگ و مطرح فرهنگی همکاری داشته باشد… ولی خب مزاج سینمای آن زمان به گونهای بود که برای فراموش نشدن و بقا در سینما بعضی بازیگران مجبور بودند تن به نقشهایی دهند که بعضاً در شأن خود و خانوادهشان نبود. ولی توجه کنیم کار بازیگر همین است در کارنامه بازیگران بزرگ دنیا هم همه نقشها شاهکار نیست و بعضی نقشها متوسط یا زیر متوسط است. یعنی اگر در کارنامه بهمن مفید چند فیلم زیر متوسط دیده میشود این شامل همه بازیگران دنیاست و چارهای هم غیر از این نبود. خاصیت سینمای آن دوران اینگونه بود و اتفاقاً این نوع سینما پرمخاطب هم بود. سینمای رویافروشی که هیچ نسبتی با واقعیتهای جامعه ما نداشت. هیچ گناهی هم بر گردن این بازیگران نیست اما سؤال من این است که چرا بهمن مفید که اول انقلاب سعی کرد خودش را همسو با انقلاب نشان دهد در سینما ممنوعالفعالیت شود ولی تعدادی از همکارانش که بلد بودند نقش خود را عوض کنند همچنان فعالیت میکنند و به کار خود ادامه میدهند. گناه بهمن مفید چه بود؟ اینکه چنین آدمی را محدود و خانهنشین کنیم، ظلم بزرگی است چه بسا از ظلم بیشتر و دقمرگ کردن است.
این حق نیست و کسانی که مسبب بیکاری بهمن مفید بودند چه مسوولان و چه تهیهکنندهها در قبال تاریخ باید پاسخگو باشند. بهمن مفید رفت و هر بار با هر رفتنی غم عجیبی در دل ما خانه میکند. من نه نسبتی با بهمن مفید داشتم و نه شیفته کارهای او بودم ولی واقعا حق نبود به شکل ناجوانمردانهای از سوی طبیعت و مسوولان دچار مرگ مواجا شود. آقایان مسوولان تلاش کنید تا جبران کنید. تا کی باید بهروز وثوقی بازیگر درجه یک سینمای ایران غربتنشین باشد و نتواند پا به خاک کشورش بگذارد.
منبع: روزنامه اعتماد
بهمن مفید
آخرین دیدگاه