فارس نوشت:حجتالاسلام پناهیان گفت: بعد از اینکه مرجع تقلید فتوایی داد، بسیاری از اوقات تشخیص تکلیف به عهده خود ما است؛ در موضوعشناسی! یعنی موضوع آیا همان موضوعی است که مرجع تقلید ما حکمش را از اسلام بیان کرد یا نه؟ این تشخیص هم به عهده خودِ ما است.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه «ماه من» که بهطور مستقیم از شبکه سه پخش میشود درباره تلقیهای ناصواب از دین و آثار تحریف دین به گفتگو میپردازد. در ادامه گزیدهای از دهمین جلسه این مبحث را میخوانید:
تشخیص تکلیف مقدم بر تکلیف است ؛ اگر اشتباه تشخیص دادیم، چه؟
امروز به احترام حضرت خدیجه(س) بانوی بزرگ عالم اسلام، میخواهم به عنوان مثالِ بحث، درباره مسئلهای صحبت کنم که مربوط به بانوان و پیرامون موضوع حجاب است. اما قبل از آن، درباره سؤالی که میشد از بحث دیشب پرسید، نکتهای را عرض کنم؛ اگرچه این بحث ناتمام است و باید بعداً این بحث را ادامه بدهیم.
سؤالی که درباره موضوع بحث دیشب میشود پرسید این است که اگر اشتباه تشخیص دادیم چه؟ ما گفتیم اسلام دین تشخیص است و تشخیص از جهاتی مهمتر است و تشخیص تکلیف مقدم بر تکلیف است. یعنی اول باید تکلیف را تشخیص بدهیم. تشخیص تکلیف، گاهی از اوقات با مراجعه به علماست؛ اما همانجا هم باید شما تشخیص بدهید از کدام عالم بپرسید، از کدام عالم تقلید کنید و به کدام عالم مراجعه کنید، کدام عالم، مرجع شما است؟
خیلی اوقات بعد از فتوای مرجع تقلید هم، باز در «موضوعشناسی» تشخیص به عهده خودمان است
بعد از اینکه مرجع تقلید فتوایی داد، بسیاری از اوقات تشخیص تکلیف به عهده خود ما است؛ در موضوعشناسی! یعنی موضوع آیا همان موضوعی است که مرجع تقلید ما حکمش را از اسلام بیان کرد یا نه؟ این تشخیص هم به عهده خودِ ما است. مثلاً فتوای مرجع این است: ماهیهایی که پولک دارند حلال هستند و ماهیهایی که روی پوست آنها پولک نداشته باشند، مثلاً حرام هستند.بعد از این حکم، دیگر خودم میروم بررسی میکنم که ببینم این ماهی پولک دارد یا ندارد؟ پس موضوعشناسی به عهده خودِ مکلّف است.
البته گاهی مراجع، به واسطه اعوان و انصاری که دارند یک کمکی در این زمینه میکنند. اما در بسیاری از احکام دیگر، مسئله پیچیدهتر از این میشود. مثلاً صلح داریم، جنگ داریم و… خب الان موقع کدام است؟ یا مثلاً اینکه در برخورد با اطرافیان، تا کِی باید صبر کنیم؟ کِی نباید صبر نکنیم و مثلاً کجاها باید فاصله بگیریم؟ همه اینها نیاز به تشخیص خود ما دارد. یا اینکه بعضی وقتها ممکن است تزاحم بین احکام پدید بیاید، در این موارد،اولویت با کدام است؟ کدام را باید ترجیح بدهیم؟ خیلی از اوقات، اینها به تشخیص خود ما است.
در بسیاری از مسائل اجتماعی، تشخیص به عهده خودمان است؛ حتی ولیّ جامعه سکوت میکند تا خودمان تشخیص بدهیم
در مسائل اجتماعی هم خیلی از اوقات، تشخیص به عهده خودِ ما است؛ حتی ولیّ جامعه سکوت میکند تا ما با تشخیصمان یک امری را جلو ببریم. مثال برجستهاش شب عاشورا است که اباعبدالله الحسین(ع) امر به ماندن نکردند، بلکه یاران حضرت، خودشان وظیفه خود را تشخیص دادند. در مورد امیرالمؤمنین علی(ع) مثالهای بسیار هولناک و مهمی وجود دارد که بگذاریدبه شبهای امیرالمؤمنین علی(ع) و شبهای قدر که شبهای شهادت ایشان است، نزدیکتر بشویم، این بحث را آنجا بیشتر تعقیب خواهیم کرد.
پس مسئله تشخیص، مسئله بسیار مهمی است به خاطر عقلی که خدا به ما داده و یکی از منابع احکام شرعی ما هم هست. علما هم از همین عقل استفاده میکنند. سؤالی که از این بحث می شود پرسید این است که اگر افراد،تشخیصشان اشتباه بود چی؟ این سؤال خیلی مهم است و پاسخ آن را فعلاًخیلی کوتاه عرض میکنم. پاسخش این است که ممکن است بعضیها بدون اینکه در تشخیصِ اشتباه، مقصّر باشند دچار اشتباه بشوند، خدا اینها را میبخشد. امّا ممکن است بعضیها عمداً اشتباه کنند. خدا این را روز قیامتبه چشمشان خواهد آورد و البته چشمشان را هم درخواهد آورد که شما چرا ندیدید؟ بعد اینها میگویند: خدایا، چرا ما را کور وارد محشر کردید؟میفرماید چون شما چشم داشتید و ندیدید. (قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا ؛ طه، ۱۲۵)
خیلی از امتحانهای ما سرِ «موضِع تشخیص» است نه «انجام تکلیف»
خیلی از اوقات، امتحان انسانها سرِ «موضع تشخیص» است، نه «انجام تکلیف». تازه ما کلی از تکلیفهایی که قطعی هستند، انجام میدهیم برای اینکه قدرت تشخیصمان بالا برود. یکی از راههای اصلاح تشخیص و تضمین تشخیص صحیح، این است که ما آن قسمت از تکالیفی که میدانیم قطعی است، انجام بدهیم، تا قدرت تشخیصمان در آن موارد دیگر،بالا برود؛ این یعنی تقوا. و نتیجهاش این میشود که خدا به ما قدرت تشخیص میدهد «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً ؛ انفال، ۲۹)
عظمت حضرت خدیجه کبری(س) به این است که به سهولت تشخیص داد که رسول خدا(ص) به نبوّت رسیده است. عظمتش در این است که به سهولت تشخیص داد اموال خود را باید برای رسول خدا(ص) بگذارد و فدای او بکند. به سهولت تشخیص داد که باید تا پای مرگ، او را همراهی کند و ثروتمندترین زن مکّه، در اوج فقر و نداری از دنیا برود. اینها ابتدائاً به عظمت او در تشخیص است و بعد هم عمل به تکلیفی که تشخیص داد. هیچوقت به او امر نشد که «یا خدیجه، همه اموالت را انفاق کن!» او خودش تشخیص داد و زیباییاش هم واقعاً به همین است.
پیامبر(ص) اجازه میداد مردم نتیجه تشخیص اشتباه خود را ببینند
رسول خدا(ص) اجازه دادند که مردم اثر و نتیجه تشخیص اشتباه خودشان را ببینند. کمااینکه حضرت امام(ره) در مورد انتخابات همین را فرمودند. تشخیص مسئله بسیار مهمی است. ما بد می کنیم در کنار مسئله امامت، فقط اطاعت را میگوییم و بصیرت را نمیگوییم. این باعث میشود که یک سری از جوانها، از دین بیزار بشوند و بگویند «چرا باید همهاش به ما دستور بدهند؟ چرا خدا فقط دستور داده و ما باید اجرا کنیم!» درحالیکه اینطور نیست و خیلی جاها باید خودمان تشخیص بدهیم. حالا کو تا امام، دستور بدهد! کاش دستور بدهد. آنجایی که به فهم خودت واگذار میکند چی؟ رسول خدا(ص) درک و تشخیصدادن منافقین را بسیاری از اوقات، به خود مردم واگذار کردند. و همه روضههایی که میخوانیم به خاطر عدم تشخیص مردم بود.
البته تشخیص درست، ملاک و معیار دارد و میشود درباره آن صحبت کرد، ولی فعلاً شعارش را بدهیم، فعلاً پرچم آن را بالا بگیریم که تلقّی مردم از دین، این نباشد که صرفاً باید تکلیف انجام بدهند!
چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین یک امر واقعی است و احکامش تابع مصالح و مفاسد است
چرا ما چهل سال است نتوانستیم جا بیندازیم که دین یک امر واقعی است و احکامش تابع مصالح و مفاسد است؟ چه کسی اینجا مقصّر است؟ چرا بایداین دعوای مضحک سر حجاب در جامعه ما وجود داشته باشد؟! آیا این دعوا مضحک نیست؛ برای جامعهای که در کلامش اینجوری اعتقاد دارد، در فقهاش اینجوری اعتقاد دارد، در اخلاقش آنجایی که فلسفه اخلاق از نگاه دینی، تبیین میشود، اینجوری اعتقاد دارد. این معضل را کِی باید حل کرد؟
حجاب را چه کسی باید توضیح بدهد؟ الآن شما وقتی در هواپیمامینشینید، حجاب را یک مقوله ارزشی و دینی معرفی میکند، ولی بستن کمربند ایمنی در هواپیما را یک امر ارزشی معرفی نمیکند بلکه یک امر واقعی معرفی میکند. قرائت ما از دین، و تلقی مردم اینگونه شده است. بنده از علما تقاضا میکنم، یک کمی سرشان از کتاب بیرون بیاورند و از کتابخانه بیرون بیایند و ببینند این آگاهیهایی که در جامعه منتشر شده، چگونه بوده است که الآن تلقی مردم درباره دین، اینگونه است؟
چرا برخی سیاسیون توانستند با تمسخر حجاب، رأی جمع کنند؟ چون مردم حجاب را یک امر ارزشی میدانند نه عقلانی!
بعضی از سیاسیون درجهیک این کشور که بعضاً آنها را برای ریاستجمهوری قبول میکنند، میروند حجاب را مسخره میکنند رأی میآورند. آیا کسی دندانپزشکی را مسخره میکند تا رأی بیاورد؟! نه؛ پس چرا حجاب را مسخره میکنند؟ چون حجاب را یک امر ارزشی میدانند و میگویند: حجاب به عقیده افراد بستگی دارد، عقیده را تحمیل نکنید! هنوز در این کشور بیسوادهایی هستند که میگویند حجاب عقیده است و عقیده را تحمیل نکنید.
آقازاده آیتالله بهجت(ره) میفرماید که حضرت آیتالله بهجت در این زمینه مبنای خاصی داشت. بعضی از علمای گذشته نیز بر این نظریه بودند ولی ایشان خیلی این قضیه را سرایت میداد و میفرمود: «همه احکام الهی،ارشادی است. تمام این احکامی که خدا حکم کرده را عقل یک انسان کامل نیز حکم میکند.» حالا ما آن عقل کامل را نداریم، لذا به کلام خدا و کلام معصوم(ع) مراجعه میکنیم.
حجاب یک امر مربوط به سلامت روانی جامعه است. بسیاری دیگر از احکام نیز همینطور هستند. پس موضوع تعبّدیات در این وسط، چه میشود؟ ما نسخه پزشک قلب خودمان را حتی نمیتوانیم درست بخوانیم. اما چون ایشان متخصص هستند، ما به او اعتماد میکنیم؛ به عنوان یک عالم. ولی ما هنوز این اعتماد را نسبت به پیغمبر و ائمه هدی، به عنوان یک عالم، در مردم ایجاد نکردهایم.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۱۷
آخرین دیدگاه