چند روز پیش سعید قاسمی و دوستانش به بهانه ای در یکی از شبکه های تلویزیونی حاضر شدند و درباره گرانی های اخیر و مسائل روز حرف هایی زدند. طبق معمول من آن برنامه و حرف ها را در فضای مجازی دیدم و شنیدم. نه سعید قاسمی برایم جدی است نه تلویزیون و نه آن حرف ها. اما از آن جایی که خیلی از چیزهایی که برای من و شما شوخی بوده بعدها به صورت خیلی جدی واقعیت پیدا کرده اند و پدر مملکت و مردم را باهم در آورده اند بد نیست درباره برخی از فرازهایی که در آن برنامه شنیدم تامل کنیم.
سعید قاسمی مثل خیلی از همفکرانش نه تنها ذره ای از اتفاقات اخیر را گردن نمی گیرد بلکه برگ تازه ای از دشمن شناسی را رو می کند تا بدانید و بدانند این گروه خشن حتی اگر حاکمیت یکدست شود بازهم از دشمن تراشی دست برنخواهند داشت. دشمن تراشی اصلی ترین شرط حکمرانی به شیوه سعید قاسمی و دوستان اوست. آن ها اگر مجبور شوند آدم فضایی ها را به عنوان دشمن فرضی طرح می کنند تا همیشه دلیلی برای گریز از مسئولیت داشته باشند. این جماعت که پیش از فتح همه کرسی های قدرت می گفتند هرچه ناکارآمدی است زیر سر مدیران بی عرضه این مملکت است و تحریم و دیگر بهانه های داخلی و خارجی حداکثر بیست درصد مشکلات را تشکیل می دهند و با شعار مدیران باعرضه، مجلس و دولت و شهرداری و صدا و سیما و بقیه جاهای مملکت را در دست گرفتند حالا چشم در چشم من و شما می دوزند و می گویند کار، کار یهودی هاست! باور بفرمایید. من از روی برش هایی از سخنان سعید قاسمی نقل قول نمی کنم. برای این که خودم خیالم تخت شود که خواب نمی بینم و یا این توطئه رسانه های معاند خارجی و شیاطین داخلی نیست کل برنامه را دیدم. ایشان می فرمایند در حوزه هایی که کار درست و حسابی و زیربنایی انجام نمی شود مقصر حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی است. چرا که آن ها ریل گذاری غلط کرده اند و مملکت را به این سمت و سو سوق داده اند. هیچ کس هم نیست آن جا از او بپرسد پس آن هشت سالی که معجزه هزاره سوم را سر کار آوردید و مدعی شدید قطار انقلاب به ریل اصلی اش برگشت چه می شود؟ خب، جواب این پرسش را پیشاپیش می دانیم. احتمالا خواهند گفت فقط چهار سال قطار به ریل اصلی اش برگشته بود اما بعد توسط جریان انحرافی دوباره برگشت سر همان جایی که هاشمی رفسنجانی تعیین کرده بود. و اضافه خواهند کرد که هشت سال بعدش هم حسن روحانی آمد و باز هم مسیر منحرف شد تا بدین جا. شاید باورتان نشود اما به خدا عین حقیقت را می گویم.
سعید قاسمی حتی مثال هم می زند که برای موضوعی در حوزه حمل و نقل ریلی زنگ زدم به یکی از مسئولان بلند پایه و او گفت حق با توست اما حسن روحانی و دار و دسته اش کاری کرده اند که هیچ گونه تحولی نمی توان در این حوزه انجام داد و این جا همه چیز قفل است. درباره گرانی های اخیر هم از گوجه تا مسکن، سعید قاسمی گفت هیچ کاری از دست هیچ کس برنمی آید چرا که تمامی این ها در دست یهودی هاست و قدرت از دست دولت و دیگر نهادها خارج است.
سعید قاسمی و رفقایش احتمالا دروغ نمی گویند. آن ها به ظاهر مسلمانند و می دانیم که مسلمانان دروغ گویی را گناهی بزرگ می دانند و دروغگو را دشمن خدا. ظاهر ماجرا هم نشان می دهد این جماعت نه دشمن خدا که از دوستان نزدیک خداوند به شمار می آیند. فقط سئوالی که ممکن است به ذهن خیلی ها خطور کند این است که: اگر هاشمی و رفسنجانی و خاتمی و حسن روحانی و حتی احمدی نژاد همه جا را قفل کرده اند و قیمت همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را هم یهودی ها تعیین می کنند چرا این دوستان انقلابی این همه خود را به آب و آتش می زنند تا مملکت را در دست بگیرند؟ عجله نکنید سعید قاسمی برای این پرسش شما هم پاسخی منطقی و معقول و مستدل در آستین دارد. قاسمی می گوید مشکل آقای رئیسی است! بله. درست شنیدید. مشکل آقای رئیسی است. همان کسی که ابراهیم بت شکنش می خواندند و قرار بود با آمدن ایشاد بنیاد ظلم و فساد در این مملکت برچیده شود حالا شده است مشکل؟ بله. البته چیز عجیبی نیست این شکل برخوردهای سعید قاسمی و دوستانش. یادمان نرفته که همین ها برای ظهور معجزه هزاره سوم پای خدا و پیغمبر و امام زمان را وسط کشیدند و علنا از تریبون های رسمی و غیر رسمی گفتند حضرت صاحب الزمان(عج) به ایشان عنایت خاص دارد. یادمان نرفته حتی بعضی شان مخالفت با احمدی نژاد را محاربه با خدا و رسول خدا اعلام کردند. اگر چیزی به نام شرم و یا عذاب وجدان و یا حداقلی از انصاف در وجود این دوستان بود یا باید تا آخر عمر خودشان را گم و گور می کردند و باقی زندگی شان را به استغفار از درگاه خلق و خالق می گذراندند و یا باید در خیلی از مفاهیم مثل بصیرت و انقلاب تجدید نظر اساسی می کردند.
بله. سعید قاسمی می گوید مشکل از آقای رئیسی است. چرا؟ چون آقای رئیسی برخوردهایش انقلابی نیست و یا به تعبیر آقای قاسمی ایشان زیادی گوگولی مگولی هستند. یعنی زمین و آسمان را به هم دوختید تا آقای رئیسی بیاید و ردای ریاست جمهوری بر تن کند و حالا تازه فهمیده اید ایشان انقلابی نیستند؟ درود بر چنین بصیرتی! و آن وقت این همه سال عملکرد ایشان از بازرسی کل کشور گرفته تا قوه قضائیه و آستان قدس رضوی و هزار جای دیگر دال بر انقلابی بودن ایشان نبود؟ چرا همان وقت ها دادتان درنیامد که ایشان انقلابی نیست؟ و اصلا تو را به خدا یک بار هم که شده بیایید انقلابی را تعریف کنید تا مردم این همه به اشتباه نیفتند. هرچند به نظرم فایده ای ندارد. بهترین کار این است که همین آقای سعید قاسمی بشود رئیس جمهور. وزرایش را هم از میان همین برنامه انتخاب کند. آن آقای مجری که مدام توئیت می زند و حکم به دستگیری و محاکمه این و آن می دهد بشود وزیر اطلاعات. مسعود ده نمکی هم که معمولا کنار دست سعید قاسمی می نشیند بشود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی. بقیه هم به تشخیص سعید قاسمی پست بگیرند آن هم نه برای یک دوره چهار ساله و هشت ساله، بلکه برای مدتی نامعلوم. دست کم تا وقتی که مملکت از دست ضدانقلاب ها و صهیونیست ها خارج شود و ما بعد از چهل و چندسال انقلاب حداقل قیمت گوجه را بتوانیم خودمان تعیین کنیم.
یادم هست مدت ها پیش سعید قاسمی در جماران در حضور سید حسن خمینی از آقای رئیسی تقاضا کرده بود برای گروهی که به نام جهادی ها مسئولیتشان را بر عهده داشت ردیف بودجه تعیین کنند. نمی دانم تا لحظه نوشتن این یادداشت تکلیف ردیف بودجه مشخص شد یا نه؟
۵۷۵۷
آخرین دیدگاه