ششمین قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته با موضوع گفتگو با عوامل فیلمهای «هفت بهار نارنج» و «روایت ناتمام سیما» و برپایی میز نقد آثار نمایش داده شده و میز گفتگوی ویژه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، امیررضا مافی میزبان برنامه در ابتدا بیان کرد: همه ما باید دست به دست هم بدهیم که سینما روزهای پُرفروغتری داشته باشد. باید در این روزها مراقب باشیم که هر حرف و کلامی میزنیم، موجب رنجش بقیه نشود چراکه سینما برای همه اهالی سینماست. امیدوارم دست به دست هم بدهیم تا سالهای بعدی جشنوارههای پُررونقتری را شاهد باشیم.
فرشاد گلسفیدی کارگردان «هفت بهار نارنج» اولین مهمان برنامه بود که در سخنانی گفت: قصهای بدستم رسید و پس از یکسال به اصرار تهیهکنده رضایت دادم آن را بسازم. دوست ندارم جایگاهم را در فیلمبرداری از دست بدهم و دلم نمیخواهد کارگردان معمولی شوم. اگر دوباره قصهای مرا به شوق و ذوق بیاورد، دوباره در جایگاه کارگردانی قرار میگیرم.
وی ادامه داد: انقدر که برای فیلمبرداری وسوسه میشوم، با کارگردانی اینگونه نمیشوم. در حقیقت فیلمبرداری وسوسهانگیزتر است. ناگفته نماند که جهان فیلمبردار با فیلمساز فرق میکند. همین مساله باعث شد فیلمبرداری متفاوت در «هفت بهار نارنج» داشته باشم تا در خدمت فیلمنامه و بازیگران باشد.
این مدیر پیشکسوت فیلمبرداری درباره دانش جدید فیلمبرداری بیان کرد: من فیلمبرداری را در کنار ژانر انجام میدهم و هر سریال را بر اساس قصهای که دارد، کار میکنم. همچنین زمانی که دوربین را روی دست میگیرم، دوربین تبدیل به کاراکتری میشود که احساس میکنم کار زنده است.
وی درباره همکاری با علی نصیریان نیز مطرح کرد: این هنرمند پیشکسوت بسیار منظم و وقتشناس است و باید کارش را سر ساعت انجام بدهد. در حقیقت اگر کسی منظم نباشد، نمیتواند با ایشان کار کند و یا به مشکل برمیخورد.
در ادامه مریم شوندی منتقد درباره فیلم «هفت بهار نارنج» عنوان کرد: فیلم مرز بین رویا و واقعیت است، اگرچه داستان جدیدی نیست اما ارزشمندست. به لحاظ کارگردانی فیلمی قابل توجه و همچنین نوع انتخاب قابها و دوربینها قابل تحسین است.
وی یادآور شد: ریتم کار چون عاشقانهست، میطلبد آرام باشد و این اتفاق افتاده است. ما در این فیلم قرار نیست معما کشف کنیم و تنها پیچیدگی که دارد این است که شخصیت اصلی را بهتر بشناسیم. داستان در ظاهر چیزی به ما میگوید که در باطن اینگونه نیست.
این منتقد در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: مهمترین فقدان سینمای ما این است که به درون زندگی شخصیتها سفر نمیکنیم و آنها را نمیشناسیم. باید به این مساله بیشتر توجه کرد.
امیررضا مافی میزبان برنامه نیز در این بخش اظهار کرد: توجه به سالمندان در مدیومهای مختلف کمرنگ شده است. امیدوارم فیلمسازان ما این جسارت را پیدا کنند و به سراغ موضوعات مبتلا به جامعه بروند به ویژه سالمندانی که به دلیل مشغلههای روزمره از یاد میروند.
بخش دیگر برنامه به گفتگوی امیررضا مافی با علیرضا بهرامی از اهالی رسانه اختصاص داشت که عنوان کرد: روز ششم جشنواره خوب برگزار شد و به رغم تصورم از فیلمهای جشنواره، شخصا از آثار این دوره راضی هستم و به نظرم فیلم آزاردهنده کم داشتیم.
وی یادآور شد: بیاحترامی گاهی در آثار سینمایی مشهود میشود و احساس آزار به مخاطب میدهد. در تصمیمگیری مدیران در چند سال اخیر برگزاری این جشنواره مشکلی وجود دارد و میگفتند از همه ژانرها باید در فجر فیلم داشته باشیم اما سال پیش اعتراف کردند فیلمهایی که کیفیت بهتری داشتند اما در گونه تکراری بودند، به جشنواره راه پیدا نکردند.
بهرامی توضیح داد: وقتی از جشنواره به عنوان ویترین سال سینمای ایران صحبت میکنیم، پس توقع این را نداریم که آثار کمکیفیت به جشنواره راه پیدا نکنند. الزاما قرار نیست منتقدان فیلم را بپسندند بلکه باید به نظر خانوادهها نیز توجه کنیم. ما در ویترین سینمای ایران و در توزیع تازه نباید به دنبال تنوع آثار باشیم. از زمان تولید و ساخت باید به این قضیه فکر کنیم.
امیررضا مافی در ادامه با اشاره به نمایش شرب خمر و برهنه شدن آقایان در آثار سینمایی در چند مدت اخیر گفت: شاید نمایش این موارد در مسیر دراماتیک فیلم نبود و به گونهای فیلمساز تعمد در نمایش آن داشت. اگر در خدمت قصه این اتفاق بیفتد، نکتهای نیست اما نمایش این مسائل در فرهنگ ما باب نشده است. مخاطب واقعی سینما، مردم هستند و شاید آنها دوست نداشته باشند این تصاویر را ببینند.
بهرامی درباره این موضوع تصریح کرد: شاید بتوان گفت این اقدام واکنشیست در زمانهایی قصه نیاز داشته است که این تصاویر باشد و به جبر محروم میشده است. به هر حال این نشانهها بر اساس تجربه و احترام و حتی توجه به قشر معترض و جذب آنها به اثر هنری اتفاق افتاده است.
مافی در ادامه گفت: زیباییشناسی سینما پس از انقلاب اسلامی مبتنی بر تن نبود و این مقوله مهمیاست که ما بنای زیبایی شناختی را مبتنی بر تن نکردیم. حتی فیلمسازانی که برای قبل از انقلاب هستند، بعد از پیروزی نیز این مساله را رعایت کردند البته افراطهایی هم شد اما در هالیوود هم در چهار پنج سال اخیر از تن به عنوان مصداق زیباییشناختی فاصله گرفتند و به جای تصاویر جنسی، مفاهیم جنسی را وارد سینما کردند.
در ادامه مصطفی ساجدی منتقد درباره فیلم «روایت ناتمام سیما» عنوان کرد: این اثر سینمایی شروع پُرالتهاب و هیجانی دارد و ما را امیدوارم میکند که در ادامه راه هم اینگونه پیش میرود اما فیلم از ریتم میافتد و به گونهای پیش میرود که مخاطب را ناامید میکند.
وی یادآور شد: روایت ماجرا حواشیست که برای فرد مجازی پدید میآید و همین باعث شده است که با شخصیتهای مختلف فیلم همراه نشویم. ما هر آنچه در اثر میبینیم روایت شخصیتهای "آرش" و "لاله" است و چیزی از "سیما" نمیبینیم. ناگفته نماند که تماشاگر از یک جایی به بعد از خود میپرسد چرا باید این فیلم را تماشا کنم؟
امیررضا مافی نیز درباره این فیلم بیان کرد: موضوع اثر، خوب بود و همه ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم اما اگر دمدستی و سطحی روایت کنیم تبدیل میشود به اثری عقیم در بارور کردن پیام. اتفاقی که در «روایت ناتمام سیما» رخ داد. اگر به موضوعات مهم در آثار سینمایی بد بپردازیم، موضوع لوث و در ادامه دچار ابتذال معنا میشود.
بخش گفتگوی ویژه برنامه با موضوع جشنواره فجر؛ "توجه به نقشها یا اهمیت به ستارهها" و با حضور دکتر رضا پورحسین استاد سینما و اکبر نبوی پژوهشگر برگزار شد.
رضا پورحسین در ابتدا مطرح کرد: آنچه که دیده میشود، نوعی ستارهزدگی است؛ البته این شامل همه جشنوارهها، فیلمها و فیلمسازان در انتخاب بازیگران نمیشود بلکه به یک عادت و رسم تبدیل شده است که میزان زیادی از دلایل آن اجتماعی و فرهنگی است. در دورههای متفاوت این رویداد دیده شده است که نقش اصالت دارد. از سوی دیگر نمیشود یک فصل ممیز بین نقش و ستاره گذاشت چراکه ستارهها ممکن است در اثر ایفای خوب نقش تبدیل به ستاره شدند یعنی لزوما مرتب با تبلیغات نیست. ما بازیگران گمنامی داشتیم که در یک یا دو اثر خوب درخشیدند و تبدیل به ستاره شدند.
اکبر نبوی نیز درباره این موضوع تصریح کرد: اگر در این طبقهبندی جشنواره فجر را مدنظر قرار دهیم، به اعتبار سه دوره داوری در بخش مسابقه سودای سیمرغ، داوران به نقش و جوهره بازی برای دادن سیمرغ و حتی نامزدی توجه میکردند. نکته مهم این است که در میان هنرهای هفتگانه، سینما هنر جلوت است. بخشی از اقتصای سینما این است که بازیگران ستاره میشوند یعنی در میان مردم به یک شهرت اجتماعی میرسند.
رضا پورحسین در پاسخ به این پرسش که آیا سینما به ستاره نیاز دارد یا نه، گفت: قطعا جامعه به ستاره کاریزماتیک و فردی که شاخص باشد، نیازمندست. البته ستارههایی که خود مرجعیت پیدا کردند و فیلم میخواهد با آن سنجیده شود، در سینمای سطح پایین موجود است. از سوی دیگر توجه به ستاره قبل از نقش، یک نوع تورش و سوگیری را رقم میزند و میتوان به آن ستارهزدگی گفت. اینجا دیگر ستاره، ستاره نیست و اینگونه داوری هم منطقی و علمی نیست. پس بازیگری که با سوگیری قبلی تبدیل به ستاره شده است در حالی که کاریزما ندارد، ستارهزدگیست. فیلمسازانی که به این بازیگران اقبال نشان میدهند، باعث شده است مشکلاتی برای صنعت سینما به وجود بیاید.
اکبر نبوی در ادامه گفت: به یاد دارم در سال ۸۶ بازیگری که نقش یک گلفروش را در فیلم "تقاطع" ایفا میکرد، سیمرغ نقش مکمل را گرفت اگرچه رقبای مشهوری داشت. اگر داوران جشنواره فجر فارغ از تاریخ و گذشته بازیگر، آثار را تماشا کنند، قطعا به گزینههایی میرسند که شایسته دریافت سیمرغ هستند.
رضا پورحسین یادآور شد: جدیدا در رسانه مواردی مطرح میشود که به نظر میرسد انحراف از عالم رسانه است. رسانه همان پیام است یعنی اینکه مخاطب دریافت خود را تعطیل کند. ظاهر مساله زیباست اما نمیتوانیم پردازش و منطق خود را تعطیل کنیم و صرفا بر اینکه نقش، همان ستاره است و ستاره نقش را به خوبی ایفا میکند، تکیه کنیم. اگر روی نقشها تمرکز کنیم و به این مساله توجه کنیم که نقش اصالت دارد، سینما از ستارهزدگی خارج میشود.
امیررضا مافی درباره مفهوم سلبریتی توضیح داد: در گدشته اینگونه بود که مردم با شمایل ستارهها روی پرده سینما احساس خوبی پیدا میکردند و تبدیل به اسطوره میشد، بدون آنکه او ی واقعی را بشناسند. اما از زمانی که شبکههای اجتماعی پدیدار شد، هرکس رسانه شخصی خود را راه انداخت و فرصت ظهور و بروز پیدا کرد، مردم به ستارهها اقبال نشان ندادند بلکه کسانی که در قامت ستاره قرار گرفتند، توجه نشان دادند. به نظر میرسد سلبریتیها رشد پیدا کردند و با مرگ ستارهها روبهرو شدیم.
وی تاکید کرد: شاید بتوانیم بگوییم ما ادوار مختلف جشنواره نه ستارهای به معنای اصلیاش داریم و نه شاهد نقشهایی هستیم که مخاطب آن را دنبال کند. نقشها جای دیگری ایفا میشود و این نقشآفرینی در بستر دیگر موجب تغییرات جدی جامعهشناختی شده است. از سوی دیگر مدیریت ستارهها یا سلبریتیها اتفاق نمیافتد و برخی از مدیران معتقدند اگر جشنواره اقبال پیدا میکند به دلیل حضور رسانهای یک ستاره است.
رضا پورحسین در پایان سخنان خود با بیان اینکه به زعمش سلبریتی بار مثبت و عاطفی ندارد و نمیتواند جای قهرمان را بگیرد، تصریح کرد: سلبریتی در مفهوم کلی نمیتواند جای رستم، آرش و… را بگیرد. ستارهها، بازیگران و کسانی که امروز در همه حوزهها سلبریتی هستند، رگههایی از رفتار خود را نشان دادند که واجد ویژگیهای مثبت نیست.
اکبر نبوی نیز در پایان خاطرنشان کرد: قهرمانها زیست تاریخی میان جوامع و ملل دارند و در حال حاضر جامعه ممکن است یک سلبریتی را مصداق قهرمان به درستی یا غلط بداند. همچنین ابر قهرمانها رنگ جهانی به خود گرفتند و توانستند در جوامع نفوذ کنند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در عالم سینما اگر بازیگری نقش را درست ایفا نکند، نمیتواند تبدیل به ستاره بزرگ شود.
۵۷۲۴۷
آخرین دیدگاه