ایکنا نوشت: حجتالاسلام تقوی گفت: امام، نکتهای دارند که برای قضات خیلی جای هشدار است: «وقد اضطربت کلمات الفقهاء والروایات، والأولی ما ذکرنا» یعنی هم روایات در این زمینه مختلف و دارای آشفتگی است و هم نظرات و دیدگاههای فقها یکدست نیست ولی بهتر و سزاوارتر همان است که ما گفتیم یعنی تناسب بین جرم و جزا رعایت شود و اگر محاربی قتل نکرده کشته نشود. این دیدگاه امام درباره حد محارب است.
حجتالاسلام محمدکاظم تقوی ضمن اشاره به دیدگاه مترقی امام خمینی(ره) در باب مردمسالاری و حق تعیین سرنوشت در جمهوری اسلامی، نشان داد چگونه برخی اندیشهها که در تعارض و تضاد با اندیشه مردمسالارانه امام قرار دارند، توانستند به مرور زمان اندیشههای امام را به حاشیه برانند و زمینه مشکلات و چالشهای امروزی را فراهم کنند.
یکی از پرسشهایی که این روزها ذهن علاقهمندان به انقلاب اسلامی را به خود مشغول ساخته این است که دلیل وضعیت موجودی که در کشور مشاهده میشود چیست و آیا این نتیجه پیادهسازی و اجرای اندیشههای امام خمینی(ره) است یا اینکه در این چهار دهه، به نحوی از اندیشههای راستین رهبر کبیر انقلاب فاصله گرفته و مشکلات و آسیبهای امروز جامعه زاییده این انحراف آشکار از اندیشههای حضرت امام(ره) است.
برای یافتن پاسخ این سؤال با حجتالاسلام محمدکاظم تقوی، مدیر تحقیقات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) همصحبت شدیم که بخش اول حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
در رابطه با مسائل فرهنگی جامعه مثل مسئله حجاب، من واقعا غصه میخورم وقتی چهره جامعه ما در جمهوری اسلامی مبتنی بر اسلام است و این جامعه خودش را با مبانی مکتب اهل بیت(ع) نشان میدهد، چرا باید به این فرعیات مبتلا شویم، واقعا جای تاسف دارد. امیرالمومنین(ع) در یک سخنی هشدار میدهد اگر در جامعهای مسائل فرعی اصلی شود و در مقیاس بزرگ دیده شود و از آن طرف اصول فراموش شود و ضایع شود، همچنین نخبگان به حاشیه رانده شوند ولی افراد ضعیف و سوء استفادهگر میدان وسیع پیدا کنند، این زنگ هشدار است و نشانهای است که جامعه مسیر نادرستی طی میکند و به سمت پرتگاه میرود.
طبیعتا دستیابی به این حق بدون وجود احزاب مستقل، بدون مطبوعات و رسانههای آزاد و مستقل یا دروغ بزرگ است یا غفلت بزرگ است و امکان تحقق ندارد. ما تا امروز برای دستیابی به احزاب آزاد چه کار کردیم؟ ما الآن یک حزب واقعی در کشور نداریم. احزاب در جوامع دموکراتیک دولتساز هستند. بعد ما میگوییم چرا یک دفعه مردم عصبانی میشوند و اعتراض شدید میشود. وقتی طی چند سال پروندههای فساد اقتصادی هزاران میلیاردی شود و از آن طرف مردم در نان شب مشکل داشته باشند معلوم است جامعه دچار بحران و دستانداز و آشوب میشوند. اگر جمهوری اسلامی مسائل اصلی را اصلی میدید و مسائل فرعی را فرعی میدید و اگر نخبگان نیروی انسانی جامعه را تشکیل میدادند کار به اینجا نمیرسید.
حجاب مسئله اصلی نیست
من مسئله حجاب را مسئله اصلی نمیدانم. مگر میشود یک مسلمانی حجاب را واجب شرعی نداند ولی امامی که آنگونه به زنان شخصیت داد و یکی از افتخارات خود را این میداند که بانوان در مبارزات انقلابی مشارکت داشتند چه نگاهی به زن داشت، ما چه نگاهی به زن داریم؟ به همین دلیل است که میگویم اصول تضییع شده و به فروع تمسک شده است. یک مثال دیگر عرض کنم. یکی از آداب اسلامی و از راههای ارتباط انسان با خدا اعتکاف است ولی در دهههای اخیر ما چقدر به مقاصد قرآن توجه کردیم، چه اندازه به مستحباتی مثل اعتکاف توجه کردیم؟ بزرگانی مثل آیتالله جوادی آملی بیش از بیست سال پیش از وضعیت اوج گرفتن مداحیها گلایه داشتند. مداحی باید باشد اما ذکر مصیبت و مداحی خالصانه بدون دروغ و افزودهها باید در حد نمک غذا باشد ولی الآن برعکس شده و به اندازه برنج نمک ریخته میشود و به اندازه نمک معارف قرآن و اهل بیت(ع) در مجالس مطرح میشود.
میخواهم عرض کنم امام(ره) زنان و بانوان را در این چشمانداز میبیند ولی متاسفانه ما مسئله حجاب را با این ندانمکاریها و اشتباهات و افراط و تفریطها به وضعیتی رساندیم که دختران خودمان را در مقابل خودمان قرار دادیم. این واقعا جفا است. هم جفا به اسلام است، هم جفا به جمهوری اسلامی و افکار و اندیشههای امام، هم جفا به دختران و بانوان است.
آیتالله جوادی آملی میفرمودند امیرالمومنین(ع) سه جنگ تحمیلی داشت. یکی از آنها جنگ جمل بود که جنگ تحمیلی واقعی بود. حضرت ابتدا اصحاب جمل را دعوت به صلح و حکمیت قرآن کرد ولی آنها نپذیرفتند. جنگ صفین و نهروان هم به همین منوال به حضرت تحمیل شد. امیرالمومنین(ع) پنج سال حکومت کرد، حکومتی که با بیعت مردم شکل گرفت. به این نکته توجه داشته باشید که امیرالمومنین(ع) تا بیعت و رضایت مردم نبود قدرت را به دست نگرفت. ایشان پس از رحلت پیامبر(ص) که کودتای سقیفه شکل گرفت با مردم احتجاج کرد و حقایق را به یاد آنها آورد ولی راه خشونت را در پیش نگرفت. نهایتا بعد از بیست و پنج سال با اصرار مردم قدرت را به دست گرفت.
رفاه اجتماعی؛ دستاورد حکومت امیرالمومنین(ع)
ببینید، امیرالمومنین(ع) که در کمتر از پنج سال حکومت با سه جنگ تحمیلی مواجه بود، دستاورد حکومت خودش را چه چیزی بیان میکند؟ این روایت در بحارالانوار آمده است: «ما أصْبَحَ بِاْلکُوفَةِ أحَدٌ الاّ ناعِماً، إنَّ أدْناهُمْ مَنْزِلَةً لَیَأکُلُ مِنَ البُرِّ وَ یَجْلِسُ فی الظِّلِّ وَ یَشْرَبَ مِنْ ماءِ الفُراتِ» یعنی همه شهروندان کوفه از حقوق خود بهرهمند هستند و کسانی که کمترین منزلت اجتماعی را دارند از نان گندم میخورند. یعنی تغذیه سالم دارند و زیر سایه هستند. یعنی خانه دارند و از آب فرات مینوشد یعنی آب آشامیدنی بهداشتی دارند. آیا امروز همه خانوادهها از تغذیه سالم و کافی برخودارند؟ آیا جوانان ما توان برخورداری از شغل محترمانه و خانه را دارند؟ اگر حکومت ما پیرو حکومت امیرالمومنین(ع) است و تابلو و پرچم آن را نشان دادیم باید توجه داشته باشیم که حضرت پنج سال حکومت داشتند، سه جنگ تحمیلی داشتند ولی این امکانات را برای مردم فراهم کردند.
ما باید ببینیم وقتی در عرصه حکمرانی و مدیریت جامعه قرار گرفتیم در چارچوب تعالیم اهل بیت(ع) حرکت میکنیم یا برعکسش؟ شهید مطهری در آثارشان تصریح دارند ما اسممان شیعه و علوی است ولی خیلی وقتها اموی فکر میکنیم و عمل میکنیم. امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خودش به صورت هشدار فرمودند: «أما عَلِمتَ أنَّ إمارَةَ بَنی اُمَیةَ کانَت بِالسَّیفِ وَالعَسفِ وَالجَورِ، وأنَّ إمامتنا بِالرِّفقِ وَالتَّأَلُّفِ وَالوَقارِ وَالتَّقِیةِ وحُسنِ الخُلطَةِ وَالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ، فَرَغِّبُوا النّاسَ فی دینِکم وفیما أنتُم فیهِ» یعنی مگر نمیدانی که امارت بنیامیه، با شمشیر و زور و ستم بود؛ ولی امامت ما با ملایمت و دوستی و وقار و تقیه و حسن رفتار و پارسایی و کوشش است؟ پس مردم را به دین خود و عقیدهای که دارید، مشتاق سازید».
مشاهده میکنید که دو تا تفکر است. حضرت تاکید دارند حکمرانی بنیامیه بر اساس شمشیر و ستم و تحمیل بود ولی در مقابل، امامت اهل بیت(ع) بر مبنای رفق، الفت قلبی، محبوبیت، ورع و سعی و تلاش و کوشش است. حضرت دو تا تابلو نشان میدهد. میفرمایند امارت بنیامیه با مثلث شمشیر و تحمیل و ستم بود و امامت اهل بیت(ع) بر پایه محبت و مدارا و سعی و تلاش. حضرت در پایان میفرماید مردم را به مکتب خودتان راغب و مشتاق کنید، نه اینکه به آنها تحمیل کنید. اگر ما خودمان را آسیبشناسی کنیم چه نتیجهای میگیریم؟ آیا در راستای تعالیم اهل بیت(ع) هستیم یا خداینکرده از سر غفلت راهی که بنی امیه رفتند را طی میکنیم؟
حد محارب در نظر امام خمینی(ره)
درباره مسئله حد محارب این روزها دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است. من به بررسی فتوای امام خمینی(ره) میپردازم. بعضی از فقها و صاحب نظران به درستی گفتند که حضرت امام در تحریر الوسیله برای محارب کیفرهای مختلفی بیان کرده است و از نظر ایشان محاربی که مرتکب قتل شود جزایش قتل است ولی اگر مرتکب قتل نشود کیفر او اعدام نیست. متاسفانه برخی از سر بیتوجهی یا با انگیزه منحرف کردن افکار عمومی، نظرات دیگری را مطرح کردند که جای تعجب داشت. اینها فقط مسئله اول را مطرح کردند و گفتند نظر امام مبتنی بر اعدام محارب است در حالی که این تحریف نظر امام است. امام در تحریر الوسیله و در کتاب الحدود فصل ششم در مسئله اول محاربه را تعریف کردند، اما کیفر انواع محاربه را در مسئله پنجم بیان کردند.
من این بخش از تحریر الوسیله امام خمینی را بخوانم؛ مسئله اول: «المحارب: هو کلّ من جرّد سلاحه أو جهّزه لإخافة الناس و إرادة الإفساد فی الأرض؛ فی برّ کان أو فی بحر، فی مصر أو غیره، لیلًا أو نهاراً» یعنی محارب کسی است که برای ترساندن مردم و ایجاد فساد در زمین اسلحه بکشد. پس حضرت امام در مسئله اول تعریف محاربه را بیان کردند و در مسئله بعد کیفرش را بیان کردند: «الأقوی فی الحدّ تخییر الحاکم بین القتل والصلب والقطع مخالفاً والنفی، ولایبعد أن یکون الأولی له أن یلاحظ الجنایة ویختار ما یناسبها، فلو قتل اختار القتل أو الصلب، ولو أخذ المال اختار القطع، ولو شهر السیف وأخاف فقط اختار النفی».
از نظر امام خمینی محاربه چهار کیفر دارد. سپس میگوید برداشت اقوی از ادله این است که حاکم مخیر است محارب را به قتل برساند یا دار بزند یا دست و پایش را قطع کند یا او را تبعید کند. امام در ادامه میگوید بعید نیست بگوییم اولی و سزاوارتر این است حاکم وقتی میخواهد محارب را کیفر کند جنایت او را ملاحظه کند و متناسب با جرم، مجازات او را تعیین کند یعنی اگر کسی را کشته است جزایش قتل است، اگر مالی اخاذی کرده دست و پایش را قطع کنند و اگر فقط اسلحه کشیده و ایجاد ناامنی کرده است تبعید شود.
بعد ایشان نکتهای دارند که برای قضات خیلی جای هشدار است: «وقد اضطربت کلمات الفقهاء والروایات، والأولی ما ذکرنا» یعنی هم روایات در این زمینه مختلف و دارای آشفتگی است و هم نظرات و دیدگاههای فقها یکدست نیست ولی بهتر و سزاوارتر همان است که ما گفتیم یعنی تناسب بین جرم و جزا رعایت شود و اگر محاربی قتل نکرده کشته نشود. این دیدگاه امام درباره حد محارب است.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰
آخرین دیدگاه