دقیقأ سههزار روز پیش از این، در یادداشتی با عنوان "تلویزیون فقط به درآمد میاندیشد"، نگارندهی این یادداشت نوشت که؛ رعایت حقوق مخاطبِ تلویزیون، حتی در تبلیغات، یک ضرورت است.و نوشت که؛ این یادداشت، راهاندازی "تلویزیون خصوصی" را دنبال میکند.
امروز، بیشاز هر زمانی، راهاندازی تلویزیون خصوصی، به یک نیاز اساسی جامعه بدل شده است. چرا که احساس میشود اکنون، بهدلیل رعایت نکردن حقوق مخاطب و کمتوجهی به اصول حرفهای رسانه، از سوی تلویزیون رسمی کشور، تلویزیون خصوصی، یک نیاز اجتماعی است.
بهیقین، در شرایط کنونی اقتصادی، کسب درآمد از طریق تبلیغات، برای تلویزیون، سختتر از پیش، مینمایاند. نمونهی کافی آن، با یک اشارت به تبلیغی که اصرار دارد، دست همسرش نمک ندارد! ما را مستغنی و بینیاز میکند از بیان مثالهای متعدد دیگر. از همینرو، بسیار عادی و بدیهی و سازگار با منطق اقتصادی است اگر تلویزیون، بهجای برنامهسازی با هزینههای عرفی و معمول، به پخشِ برنامههای زنده خصوصاً پخشِ زندهی برنامههای مناسبتی، با دعوت از بازیگران فیلم و سریال و عزیزانی که بههرحال، در زیرگروههای مطرح و معروف و محبوب جامعه، زبانزد خاص و عام هستند، روی آوَرَد.
اما در همین وضعیت هم، این پرسش اساسی نیازمند پاسخ از سوی مسؤولان است که پخشِ برنامهی زنده، به چه قیمتی!؟
آیا نباید در برنامههای زندهی مجریمحور، از تلویزیون، انتظار داشت تا مجریِ باتجربه داشته باشد؟ نباید انتظار داشت از تلویزیون که ناظرِ پخش، اصول حرفهای رسانههای جمعی را رعایت کند؟! واقعاً آیا نباید به حقوق مخاطب، توجهی جدی و مستمر داشت!؟ آیا این توقع، انتظارِ نابجایی است؟
واقعاً چه اندیشهای پشت این درآمدسازیها است که بیمحابا با فرهنگ عمومی جامعه بازی میکند.
انگار! اساساً، نگاه، فقط نگاهِ درآمدی و بهاصطلاح "بزن در رو" است و بدون مطالعهی کارشناسانه، برنامهها ساخته و زمان، پُر میشود و ازین حیث، تلویزیون و مخاطبان، بههم میآیند و روزگارشان پیش میرود و وقتشان پر!
بگذریم!؟
مگر میشود از حقوق برحق و واقعی مخاطب تلویزیون گذشت؟
اما آنچه مسلم است اینکه؛
چندان که شایسته و بایسته است، ما از تبلیغات حرفهای دوریم و از سویی دیگر، تلویزیون نیز به دلیل ناچاری در تأمین کسری بودجهاش، هر تبلیغی را میپسندد و گاهی هم ابایی ندارد که بر اصل رعایت حقوق مخاطب، چشم بربندد. در حالی که اگر تا دیروز، عاجزانه میخواستیم که رعایت حقوق مخاطبِ تلویزیون، در تبلیغات، یک ضرورت است، امروز، باید از نگاه حرفهای، از مخاطبان تلویزیون، پوزش خواست از این بابت که گاهی نسبت به رعایت حقوقشان کمتوجهی میشود.
نگارنده، تکرار میکند؛
مدیریت تلویزیون، تجربهای میخواهد که به احتمال خیلی زیاد، این تجربه را بخش خصوصی میتواند به تلویزیون رسمی اعطا نماید. اگر ما تلویزیون خصوصی داشتیم، به یقین، کمتر دچار خبط و خطا و آزمایش بودیم.
پس، وقت آن است که؛
به تلویزیون خصوصی گفته شود؛ آری!
*. مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسایل حقوقی
Tajgar.reza@gmail.com
آخرین دیدگاه