مجازات مرگ برای داماد به جرم قتل پدرزن

اعتمادآنلاین |

داماد معتاد که پدرزنش را به شدت کتک زده و به قتل رسانده بود بعد از گذشت چهار سال از حادثه به قصاص محکوم شد.

به گزارش اعتمادآنلاین، متهم در پی اختلاف با همسرش، پدر او را به بیابان‌های امین‌آباد کشانده، به قتل رسانده و جسدش را رها کرده بود.

متهم به پلیس گفته بود تحت تاثیر مواد مخدر چنین اقدامی‌ کرده اما سلامت روان او هنگام ارتکاب قتل به تایید رسیده است.

جسد مقتول زمانی پیدا شد که شهروندی با پلیس تماس گرفت و گفت جسم بی‌جان فردی را پیدا کرده است.

جسد که آثار کبودی و شکستگی روی بدنش نمایان بود با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران پلیس برای افشای هویت او به تکاپو افتادند.

در نخستین گام تحقیقات روشن شد جسد متعلق به یک مرد ۶۴ساله به نام مرتضی است که آخرین بار همراه دامادش بهروز از خانه خارج شده بود.

با افشای این ماجرا ماموران به ردیابی بهروز پرداختند اما او همزمان با کشته شدن پدرزنش ناپدید شده بود.

شواهد نشان می‌داد بهروز و همسرش از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشتند و آخرین بار همسر بهروز قهر کرده و به خانه پدرش آمده بود که بهروز پدرزنش را به بیرون دعوت کرده بود تا با یکدیگر در این باره صحبت کنند.

در حالی که فرضیه دست داشتن داماد جوان در جنایت قوت گرفته بود ماموران پلیس او را بازداشت کردند و او به قتل پدرزنش در توهم شیشه اعتراف کرد.

بهروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه فرزندان قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند. اما همسر بهروز گفت: من گذشت می‌کنم و برای شوهرم قصاص نمی‌خواهم.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مدتی بود با همسرم اختلاف داشتم. او آخرین بار قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. من رابطه خوبی با پدرزنم داشتم. به همین خاطر آن روز با او تماس گرفتم و از او خواستم تا با هم ملاقات کنیم. می‌خواستم درباره اختلاف با همسرم با پدرزنم صحبت کنم. ما با هم به بیابان‌های امین‌آباد رفتیم. مشروب خورده و شیشه مصرف کرده بودم. به همین خاطر حالت طبیعی نداشتم. خواهرزنم با گوشی من تماس گرفت تا با پدرش صحبت کند. پدرزنم بعد از اینکه صحبتش با دخترش تمام شد می‌خواست گوشی موبایل را به من پس بدهد. اما من که حالت طبیعی نداشتم و دچار توهم شده بودم فکر کردم می‌خواهد با سنگ مرا بزند. به همین خاطر با سر ضربه‌ای به صورتش زدم. سپس با چوبی که در بیابان افتاده بود ضربه‌ای به پایش زدم و او روی زمین افتاد. همان لحظه پشیمان شدم. به همین خاطر او را کول کردم تا به کنار جاده برسانم؛ اما او که تعادل نداشت چند باری روی زمین افتاد و آثار شکستگی‌های متعددی که پزشکی قانونی گزارش کرده است به همین خاطر بوده. باور کنید من دو ضربه بیشتر به او نزدم و هرگز قصد کشتنش را نداشتم.

او در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من پدرزنم را دوست داشتم و ما مثل دو رفیق بودیم. هرگز قصد کشتن او را نداشتم. فقط او را به بیابان دعوت کرده بودم تا درباره مشکلاتم با همسرم با او صحبت کنم و از او کمک بگیرم. اما تحت تاثیر مصرف شیشه و مشروب دچار توهم شدم و به او حمله کردم. وقتی متوجه شدم پدرزنم جان سپرده جسد را همان‌جا رها کردم و از ترس گریختم. من شرمنده خانواده همسرم هستم و تقاضای بخشش دارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند.

آیا این خبر مفید بود؟ 1 2

نتیجه بر اساس 1 رای موافق و 2 رای مخالف

پست بعدی

هیچ وقت مخاطبان را به شکل ارگانی دعوت نکرده‌ایم/ امکان استفاده از تبلیغات تلویزیونی برای تئاتر نداریم

ج دسامبر 23 , 2022
کارگردان نمایش عاشورایی «معمای پریشانی»، «و او جان من است…»، «تا اشکستان»، این روزها نمایش «هتل ریتاج» را در سالن اصلی تئاتر شهر به روزی صحنه آورده است. به گفته حمید حرا تماشاگران از اجرای نمایش به خوبی استقبال کرده‌اند. با او درباره اجرای این نمایش که به مناسبت ایام […]

اجتماعی

منوی شبکه های اجتماعی تنظیم نشده است. شما باید منویی ایجاد کنید و آن را به منوی شبکه های اجتماعی در تنظیمات منو اختصاص دهید.

آخرین دیدگاه

000