عباس یاری، منتقد سینما معتقد است دولتها حتما در گسترش ابتذال در سینما مقصرند.
مهسا بهادری: در دورهای فیلمهای اجتماعی پرفروش بود، در دورهای دیگر فیلمهای درام یا عاشقانه مخاطب را به سینما میآورد، بعد دوران یکه تازی کمدیها شروع شد؛ اما ماجرا این است که در این روزها که وضعیت سینما و حتی اکران فیلمها نابه سامان است چه فیلمی و با چه مضمونی مخاطب را به سینما میآورد؟ عباس یاری در پاسخ به این سوال میگوید: «همین الان که مملکت از جمله سینما، در شرایطی است که کرکره اکثر فعالیتهای فرهنگی پایین است. این شرایط نوعی آشفتگی و بلاتکلیفی در بخشهای مختلف جامعه از جمله بخش فرهنگ ایجاد کرده که ترکشهایش هم به سینما خورده، هم به تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی دیگر. در چنین شرایط پیچیدهای کار از دست مدیران هم خارج شده؛ این سردرگمی مانع از آن است که برای حل این بحران چارهجویی کنند. به همین خاطر پاسخ به این سوال که چه فیلمی میتواند مخاطب را به سینما بیاورد کار سختی است، متاسفانه سینما بعد از یورش ویروس کرونا دچار نفس تنگی شدید شد و این ناآرامیها تیر خلاص را زد.»
چه چیزی برای مخاطب جذاب است؟
او درباره کارآمدی کمدی برای جذب مخاطب به سینما میگوید: «فعلا هیچ دارویی کارساز نیست! سینمای ما در یک دورهای دارای چنان شانی بود که نمایش فیلمها با مضامین مختلف فروش داشت، وقتی اشاره به کمدی میکنید، یادتان میاندازم که در همان زمان فیلم تلخ و اجتماعی «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی بسیار پرمخاطب بود و از تمام کمدیهای آن دوره هم بیشتر فروش داشت، پس نمیتوانیم بگوییم فیلم کمدی همیشه راه نجات سینما بوده است. به نظرم شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قطعا در رونق فعالیتهای فرهنگی نقش دارد. وقتی شما از دردی رنج میکشید، ممکن است در لحظه و با خوردن یک مسکن درد را فراموش کنید، اما برای نجات بیماری باید به سراغ پزشک و آزمایشگاه بروید و از پزشکان مختلف مشاوره بگیرید. درمورد سینما هم همینطور است اینکه چه کار میخواهند انجام دهند را نمیدانیم، نهایتش این میشود که یک فیلم کمدی روی پرده میگذارند تا آن معضل را به صورت مقطعی بهبود بخشند.»
او در پاسخ به این سوال که جامعه به کمدی نیاز ندارد میگوید: «البته که به کمدی نیاز دارد، اما نه همراه با ابتذال، مثلا فیلم«اجاره نشینها»ی داریوش مهرجویی هم کمدی است، اما حکایت آشفتگی و ناهنجاری جامعه آپارتمان نشینی است. الان هم از این جنس ناهنجاری در جامعه بسیار است.»
ذائقهای که تغییر کرد
این روزها سلیقه مخاطب در تماشای فیلم سینمایی تغییر کرده، یک فیلم سینمایی (که نمیخواهیم نامش را بگوییم) در این روزها فروش بینهایت خوبی دارد، اگر در سالهای قبلتر اکران میشد، ممکن بود به هیچ وجه مورد استقبال مخاطبان قرار نگیرد.
یاری درباره این ماجرا میگوید: «یادم است که مرحوم رضا میرلوحی، که یکی از کارگردانان پیشکسوت سینمای ایران بود و فیلمهای قابل توجهی در زمان خودش داشت، میگفت که ما به بدشنیدن، بد خوردن، بد گفتن و همه این موارد به مرور زمان عادت میکنیم و این عادت بلای جانمان میشود. در واقع ذائقه ما در گذر زمان تغییر میکند و به موارد تازه عادت میکند، یک مثال ساده بزنم، زمانی که مادران ما غذاهایی طبخ میکردند، که هم وقتشان را میگرفت، هم این غذا سرشار از موادی بود که سلامتی بدن ما را تضمین میکرد، نتیجه میشد، انواع غذاهای سنتی مثل قورمهسبزی یا قیمه یا انواع خورشهای دیگر، اما بعد از مدتی یک چیزهایی مانند سوسیس و کالباس وارد میدان شد که با دو سوت آماده میشد و معلوم نبود مواد اولیهاش چیست، اما همین غذا ذائقه نسل فعلی را تغییر داد و افراد هم از آن استقبال کردند و هرقدر هم که گفته شد این مواد تا چه اندازه برای بدن مضر است، کسی توجهی نکرد؛ چون ذائقه مردم به آرامی به خوردن این مواد عادت کرده بود.»
او ادامه داد: «میخواهم بگویم ذائقه ما به چیزهای بد عادت میکند و چیزهای خوب را پس میزند. در چندسال گذشته پارهای از سینماهای ما در سانس آخر فیلمی نمایش نمیدادند، در عوض نمایشهایی را روی سن میبردند که سرشار از لودگی و تکهپرانیهای سطح پایین و موضوعات اروتیک بود. خب طبیعی است که مخاطب بهمرور به آن دست از موضوعات و شوخیها عادت کند و این جنس نمایش یواش یواش در قالب کمدی وارد سینما هم شد. گاهی زمان نمایش این تئاترها، حتی به سالنها هم صندلی اضافه میکردد تا پاسخگویِ مخاطبان باشند، درصورتی که فرضا سانس قبل از آن که یک فیلمِ خوب روی پرده بود، فقط بیست تماشاگر در سالن حضور داشتند. وقتی میخواستند لالهزار را تعطیل کنند و تماما تبدیل به یک مکان برای فروش لوستر و سیم و چراغ کنند، با قطعیت تمام یک مهر ابتذال به وضعیت زدند. انگار فقط لالهزار بد بود، آنجا را تعطیل کردند درحالی که بسیاری از هنرمندانِ برجسته ما از همانجا متولد شدند. نفوذ بیماری و ذائقه ابتذال از همین نمایشهای بیمایه در سینماها و تالارها شروع شد و کار به جایی رسید که مخاطبان هم دیگر با تماشای آن مشکلی نداشتند.»
این منتقد حتی باور دارد ریشه این ماجرا در مدرسه هم دیده میشود. او میگوید: « در یک دورهای دانشآموزان را به سینما میبردند، البته آن زمان فیلمهای خوبی هم برای کودکان ساخته میشد و همه بچهها هم از آن راضی بودند. از همان زمان کودکان عادت میکردند که باید فیلم ببینند، شاید یاد میگرفتند درباره آن با هم بحث و تبادل نظر هم کنند. اما درحال حاضر این اتفاق رخ نمیدهد و آموزش و پرورش این موضوع را به طور کل از چرخه برنامههایش حذف کرده و زمانی که بچه از کودکی عادت نمیکند به سینما برود و در جمع فیلم ببیند، آن ذائقه در کودک شکل نمیگیرد وقتی هم بزرگ میشود، هر چیزی که به او نشان دهند میپذیرد.»
سینما و نقش دولتها
نقش حضور و دخالت دولتها همواره در جامعه پر رنگ بوده، این دخالت بعضا به عرصه فرهنگ و هنر یا حتی جزئیتر نگاه کنیم، به عرصه سینما هم رسیده است. گاهی گمان میشود که نتیجه هر اتفاق در همان لحظه بروز وظهور پیدا میکند اما عباس یاری معتقد است: «این بلایی که امروز سر سینما آمده، حاصل عملکرد یک دولت نیست. این اتفاق ذره ذره رخ داده، وقتی فیلمها به سمت ابتذال میرود و با استقبال مواجه میشود، به آهستگی مسیر سینما تغییر میکند، جای نمایشگاه مطبوعات و کتاب تغییر پیدا میکند، روزنامهها و مجلاتش به مرور زمان تعطیل میشوند و همه این موارد به قول فروغ فرخزاد نشانه، پیش نرفتن و فرو رفتن بخش فرهنگی است. امکان دارد در همان لحظه کسی متوجه این موضوعات نشود، اما به مرور زمان به جایی میرسیم که دیگر نمیتوان آن را جمع کرد و این باعث میشود که همه از آن لطمه ببینیم.»
بیشتر بخوانید:
مخاطب سینما به طور کل ریزش کرده است
مرگ قریبالوقوع سینما
هنر و تجربه باید اجازه نفس کشیدن در سینمای ایران را داشته باشد
شورای صدور پروانه نمایش و پروانه ساخت بیتاثیر نیست
شورای صدور پروانه نمایش و پروانه ساخت، گاهی سهلانگاریهایی انجام میدهند که آسیبش به سینما میرسد. سینمایی که این روزها بیش از هر زمانی به حمایت و اکران فیلم درست نیاز دارد. یاری درباره پروانه ساخت و نمایش اشتباه برای برخی از فیلمها میگوید: «وقتی یک فیلم خوب پروانه نمیگیرد و اولویت را به یک فیلم بیارزش میدهند و طرفدار هم دارد، سینماداران یکهتاز میدان میشوند؟ و آنها هستند که سیاستها را راهبری میکنند و به تهیهکننده خط میدهند چه بسازد و چه نسازد.»
او در پایان ادامه داد: «اگر شما در یک جامعهای هستید که باید برای همه چیز از جمله فیلم و تئاتر و موسیقی، مجوز بگیرید و تنها مواردی مجوز میگیرند که خوب نیستند یا امکان نمایش ندارند، پس میتوانیم بگوییم صادر کنندگان مجوز هم غیر مسئولانه تصمیمگیری کردهاند.»
۵۷۲۴۵
آخرین دیدگاه