شرق نوشت:آنچه در شرایطی فعلی کشور مهم جلوه میکند، به میزان رضایتمندی از عملکرد دولت در سایه و کارنامه جلیلی در این سالها بازمیگردد.
در این رابطه زمانی که جلیلی در خرداد ۹۶ «دولت سایه» را دولتی معرفی کرد که «زبان گویای ملت برای مطالبه از دولت مستقر جهت رسیدن به وضع مطلوب باشد، نه اینکه در برابر مردم قرار بگیرد»، باید دید پس از گذشت پنج سال تا چه حد این جمله اکنون مصداق دارد؟
در حال حاضر کشور در همه ابعاد سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد، معیشت، فرهنگ، جامعه و… با مشکلاتی مواجه است که برخی از تحلیلگران آن را نتیجه تأثیرگذاری یک طیف سیاسی و منافع حزبی آنها در حوزه اجرائی میدانند. در همین زمینه باید این واقعیت را گوشزد کرد که منافع عمومی نباید درگیر تضاد گفتمانی و تئوریک، چه با «دولت مستقر» و چه با «دولت در سایه» بشود. اما درباره ۱۶ ماه اخیر میتوان پرسید که آیا دولت مستقر و در سایه که به قول جلیلی باید زبان گویای مردم باشد، توانسته به مطالبات مردم پاسخ بگوید و مشکلات آنها را برطرف کند؟
حتی اگر در یک بینش تقلیلگرایانه بپذیریم ادعای سایهنشینی جلیلی از زبان رئیسی در روز دانشجو به معنای وجود دولت در سایه از جنبه مثبت و ایجابی آن در جهت کمک و حمایت جلیلی به دولت مستقر است نه تقسیم و قبضه قدرت اجرائی، ولی با همین خوانش (تقلیلگرایانه) نیز هر دو دولت (مستقر و در سایه)، ضمن تعارض گفتمانی با بخشی از منافع عمومی، اینک در شرایطی قرار گرفتهاند که حتی بعضی از همفکرانشان نیز به وجود ضعف در حوزه اجرا اعتراف میکنند و میگویند دولت برای کارایی بهتر باید هرچه سریعتر توان عملیاتی کشور را ترمیم و اصلاح کند.
۲۳۳۰۲
آخرین دیدگاه