پس از پیروزی سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400، در سخنرانیها و دلگرمیهایی که به جامعه علمی کشور تزریق کردند، بسیار امیدوارم گشتم که به تحلیلها و تفکرات جدید متفکرین جوان، گوش شنوایی پیدا گشت.
اینجانب به عنوان فردی از جامعه علمی کشور، بارها صحبت از نحوه همدلی داخلی، وحدت دو بال قدرتمند داخلی (مذهب و ملی گرایی)، گسترش سیاست منطقه ای به ویژه با عربستان سعودی، پیش بینی صحیح انتخابات امریکا (پیروزی بایدن) و نحوه چگونگی برخورد با این سیاست جدید ایالات متحده، گوشزد در مورد نحوه برخورد حافظان امنیت با شهروندانی که مغایر هنجار جامعه رفتار میکنند، یا همدلی و عهد اخوت میان اهل تشیع و تسنن، و همچنین تحلیل موشکافانه آشوب های اخیر کشور (در نوشتار اخیرم تحت عنوان پس لرزه های انقلاب صنعتی غرب در ایران)، و … کردم، اما متاسفانه این دولت هم علیرغم شعارهایی که سر داد، مانند قبلی ها به این نکات توجهی نکرد. در این نامه سرگشاده که خطاب به جناب آقای رئیسی و دولت ایشان، نوشته ام؛ عرض مینمایم که تمامی دولت-ملتهایی که در عرصه های مختلف موفق گشته اند، همواره شعار با عمل همراه بوده و نخبگان و تحلیلگران جامعه از حمایت های بی دریغانه مقامات کشورشان برخوردار بودند. امیدوارم دولت سیزدهم بیش از سایر دولتهای قبلی به دلسوزان و معتقدین نظام جمهوری اسلامی ایران بها داده و کرسی های تحلیلی با دعوت از منتقدین و تحلیلگران جوان، شکل دهد که باعث آشنایی با تحلیل های جدید و مسائل روز شده و نقاط قوت را بیش از پیش تقویت و با شناخت نقاط ضعف، سعی در رفع آن بر آید.
همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی؛ بنوازد آشنا را (حافظ)
کارشناس ارشد روابط بین الملل
v.ozeiri@gmail.com
آخرین دیدگاه