گجت نیوز نوشت: با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، ابزارهای پیشرفتهای به میادین جنگ وارد میشوند. در این مقاله به معرفی ۱۲ مورد از خطرناک ترین سلاح های جهان خواهیم پرداخت که توانایی تبدیل جنگها به آخرالزمان را دارند.
جامعه انسانی از مدتها قبل بر سر مالکیت کشورها و اختلافات گوناگون در حال نبرد با یکدیگر بودهاند. برای صدها سال، سربازانی که در این جنگها مشارکت داشتهاند اول از همه با آداب و رسومی آشنا میشدند که نوعی انسانیت را در درگیریهای مسلحانه حفظ میکرد.
به عنوان مثال، در طول جنگ انقلابی آمریکا، سربازان انگلیسی طی یک حرکت انساندوستانه از کشتار اسرای جنگی آمریکایی صرفنظر کردند. از طرف دیگر، وقتی انگلیسیها در جنگی دیگر توسط سربازان آمریکایی محاصره شدند، تسلیم شده و انتظار همان رفتار انساندوستانه را داشتند.
به دنبال آن، نیروهای آمریکایی و فرانسوی به افسران انگلیسی اجازه بازگشت به انگلستان را دادند و پس از پایان رسمی جنگ، سربازان انگلیسی را آزاد کردند. دلیل اصلی پیروی از چنین قوانینی در گذشته (و حتی هماکنون) این است که امید داریم هر احترامی که برای دشمن قائل هستیم، همان احترام متقابل به ما بازگردانده شود.
با پیشرفت تکنولوژی و تسلیحات، توسعه حقوق بشر و قوانین نیز توسعه یافت. کشورها از اشتباهات خود درس گرفته و وحشت واقعی که استفاده از خطرناک ترین سلاح ها میتواند ایجاد کند را دیدند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که قوانین و معاهدات بینالمللی برای ممنوعیت استفاده از برخی از خطرناک ترین سلاح ها، شاید از ترس تکرار گذشته یا افزایش امنیت جوامع انسانی تدوین شده است.
پیمان ژنو، پیمانیست که بین ۱۹۶ کشور بسته شده و پراهمیتترین ماده حقوق بینالملل بشردوستانه محسوب میشود. براساس این پیماننامه، مفادی برای زمان جنگ وضع شده است که از افرادی که دیگر در جنگ نیستند حفاظت و حمایت کند. بنابراین، نقض قوانین به منزله جنایات جنگی و محاکمه در دادگاه کیفری بینالمللی است.
برای آشنایی بیشتر شما با سلاحهایی که طی جلسات بینالمللی استفاده از آنها ممنوع شده یا بهکارگیری آنها میتواند مشکلساز باشد، ما در اینجا فهرستی از خطرناک ترین سلاح های جنگی را تهیه کردهایم. برخی از این سلاح ها در گذشته مورد استفاده قرار گرفتهاند و برخی دیگر هنوز در مراحل اولیه توسعه هستند، برخی نیز در بعضی مناطق به راحتی در دسترس عموم مردم قرار دارند.
مین های زمینی
مین زمینی مواد منفجرهای است که در محفظههای فلزی، چوبی یا پلاستیکی قرار دارد و در دو نوع ضد نفر و ضد وسیله نقلیه عرضه میشوند. مین های ضد نفر مواد منفجره کوچکی هستند که در زیر، رو یا نزدیک زمین جاگذاری میشوند. این مورد از خطرناک ترین سلاح های جنگی توسط قربانی فعال شده و زمانی که شخصی روی آنها قدم بگذارد یا به آنها نزدیک شود، منفجر میشوند.
استفاده از مینهای ضدنفر به عنوان یک تاکتیک نظامی بسیار بحثبرانگیز است؛ چراکه مینها تفاوتی بین نظامیان و غیرنظامیان قائل نیستند و هر کسی میتواند طعمه آنها شود. درد و رنج قربانیان وحشتناک است و تقریباً همه بازماندگان به چندین عمل جراحی و توانبخشی فیزیکی نیاز دارند. قربانیان همچنین ممکن است به دلیل از دست دادن دست یا پا، با آسیبهای روحی و روانی مواجه شده و به دنبال آن دچار ناتوانی دائمی شوند.
علاوهبر آسیب لحظهای مینهای ضدنفر، این مینها پس از پایان درگیری همچنان خطرناک باقیمانده و زمینها را تا مدتها گذرناپذیر و غیرقابل استفاده میکنند. در بسیاری از موارد مکان دقیق مینگذاری مشخص نیست و این کار مینروبی را دشوار و آهسته میکند.
مین های زمینی که در جنگ جهانی دوم استفاده میشدند، از آن زمان در بسیاری از درگیریها از جمله جنگ ویتنام و جنگ کره مورد استفاده قرار گرفتند. با تعداد زیادی تلفات تصادفی در دهه گذشته، تدابیری برای کاهش فعالانه تعداد ایالات عاری از مین اتخاذ شده است. در مارس ۱۹۹۹، معاهده ممنوعیت استفاده از مین ضد نفر به اجرا درآمد.
این ممنوعیت استفاده، ذخیره سازی، تولید و انتقال مینهای ضد نفر را ممنوع کرده و باعث توقف جهانی تولید مینهای ضدنفر شده است. علاوهبراین، بیش از ۴۰ میلیون مین انباشته در حال حاضر با کمک به بازماندگان و مناطق احتمالی آسیب دیده از بین رفته است. با این حال مبارزه هنوز تمام نشده و مناطق وسیعی از زمین هنوز با مینهای جنگی قدیمی آلوده هستند و برای استفاده مولد ایمن نشدهاند.
بمب های خوشهای
بمبهای خوشهای به وسایل انفجاری گفته میشود که در اثر یک انفجار اولیه تعداد زیادی مهمات کوچکتر را در منطقه انفجار پخش میکنند تا با فاصله زمانی پس از انفجار اول منفجر شوند. این کانتینر میتواند از هویتزر، اسلحه توپخانه یا راکتانداز شلیک شود.
بمبهای خوشهای میتوانند در چندین هکتار زمین پراکنده شوند. هدف اصلی استفاده از این مهمات نظامی که در طول جنگ جهانی دوم ساخته شدند، افزودن به شعاع تأثیر بمب و جلوگیری از پیشروی نظامی است.
بمبهای خوشهای برای زدن هدفهای مختلف، تخریب، برخی برای کشتن و زخمی کردن نفرات و برخی برای نفوذ به زره طراحی شدهاند. اما نکته قابل توجه در مورد این مهمات جنگی این است که قربانیان آنها اغلب غیرنظامیان هستند نه نظامیان!
دلیل این امر این است که حدود ۴۰ درصد از مهمات فرعی در اثر برخورد منفجر نمیشوند. این ممکن است به دلیل نقص فنی یا نرمی بیشاز حد خاک باشد که از انفجار بمبها جلوگیری میکند. بنابراین، تعدادی از این بمبهای خوشهای همانند مینهای ضد نفر عمل میکنند و سالها پس از پایان درگیری منفجر شده و فاجعهای را بهبار میآوردند.
نمونه غمانگیز این نوع جنگ را میتوان در لائوس دید. اگرچه درگیریهایی بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۷۳ در این منطقه اتفاق افتاد، اما بمبهایی که منفجر نشدند بهجا مانده و هر لحظه ممکن است منفجر شوند. آمارها نشان میدهد که تا ۹۷ درصد از قربانیان این بمبهای بهجای مانده غیرنظامیان و کودکان هستند.
با ردپایی از مرگ غیرنظامیان و آسیبهای روانی به جا مانده ناشی از استفاده بمبهای خوشهای، معاهدهای برای غیرقانونی اعلام کردن استفاده از این بمبها تنظیم شد. در آگوست سال ۲۰۱۰، کنوانسیون مربوط به مهمات خوشهای، استفاده، تولید، تجارت و ذخیرهسازی بمبهای خوشهای را ممنوع اعلام کرد. همچنین چارچوبی برای کمک به قربانیان و پاکسازی مکانهای آلوده ایجاد شد که ۱۲۳ ایالت تا فوریه ۲۰۲۲ به این هدف متعهد شدند.
سلاحهای زیستی
سلاحهای بیولوژیکی میکروبها یا سموم عفونی هستند که تنها با هدف کشتن، آسیب رساندن یا ناتوان کردن انسانها، جانوران یا گیاهان ایجاد شدهاند. آنها میتوانند به شکل ویروسها، باکتریها، قارچها، انگلها یا حشرات باشند و منجر به تعداد زیادی تلفات غیرنظامی شوند.
ممکن است چند روزی طول بکشد تا سلاحهای بیولوژیکی در بدن تاثیر بگذارند، اما زمانی که فعال شوند، نتایج میتواند فاجعهبار باشد. عوامل بیولوژیکی مانند ابولا و آبله بسیار مسری هستند و قابلیت انتقال از فردی به فرد دیگر را دارند. به عنوان مثال، آبله در طول جنگهای فرانسه و هند بهعنوان یک ابزار جنگی مورد استفاده قرار گرفت.
سربازان پتوهایی که توسط قربانیان آبله عفونی شده بودند را با هدف آغاز شیوع بیماری در میان قبایل سرخپوست آمریکایی توزیع کردند. خوشبختانه از سال ۱۹۷۷ هیچکس بهطور طبیعی به آبله مبتلا نشده و تاکنون گزارشی مبنی بر استفاده از ویروس ابولا در تروریسم زیستی وجود نداشته است.
از آنجایی که کشف سلاحهای زیستی دشوار است و میتواند به جمعیتهای ناخواسته از جمله نیروهای بیطرف و خودی سرایت کند، استفاده از چنین سلاحهایی عملاً توسط کنوانسیون تسلیحات بیولوژیکی (BWC) در سال 1972 ممنوع شد.
همانند محدودیتهای اعمال شده بر روی مینهای زمینی و بمبهای خوشهای، BWC با ممنوعیتِ توسعه، تولید، دستیابی، انتقال، ذخیرهسازی و استفاده از سلاحهای بیولوژیکی، کنوانسیون ژنو را تکمیل کرد.
استفاده از سلاحهای بیولوژیکی بهعنوان یکی از خطرناک ترین سلاح های موجود در جهان برای وجدان بشر امری بسیار منفور است. تا ماه مه سال 2022، تعداد 184 ایالت BWC را تصویب کرده یا به آن ملحق شدهاند. علیرغم اینکه سلاحهای بیولوژیکی جنایت جنگی محسوب میشوند، تحقیقات بیولوژیکی دفاعی همچنان ادامه دارد.
جانوران نظامی
در طول تاریخ موارد بسیار زیادی از بهرهگیری از حیوانات برای خدمت به انسانها دیده شده است. اسبها برای حمل آذوقه و حمل و نقل سریع قابل توجه بودند. کبوترهای خانگی نقش پیامرسان را داشتند و گربهها میتوانستند حیوانات موذی را در کشتیها شکار کنند.
بهعلاوه، حیوانات در جنگها نیز نقش مهمی ایفا کرده و بهعنوان سلاحهای جنگی استفاده میشدند. اگرچه استفاده از حیوانات آموزش دیده در هنگام جنگ کاملاً قانونی است، اما گاهی اوقات استفاده مستقیم از جانوران نظامی میتواند مشکلساز باشد.
جانوران نظامی موجوداتی هستند که در جنگاوری و میدان جنگ برای انسان خدمت میکنند. بیشتر این حیوانات موجودات اهلی و رامشدهای مانند سگ یا اسب هستند. استفاده از حیوانات عجیبی چون فیل و خوک نیز برای جنگاوری مشاهده شده است.
در طول جنگ جهانی دوم، سگها با مواد منفجره بسته شده و به عنوان سلاحهای ضد تانک برای متوقف کردن تانکها استفاده میشدند. امروزه استفاده از این نوع استراتژیها ماده ۳ کنوانسیون ۱۹۸۰ در مورد ممنوعیت استفاده از برخی سلاحها را نقض میکند؛ زیرا سگها و سایر حیوانات آموزش دیده نمیتوانند تفاوت بین غیرنظامیان و اهداف نظامی را تشخیص دهند. البته جنبه بهرهگیری ظالمانه از حیوانات نیز موضوعیست که جای بحث دارد.
موشها نیز میتوانند در نقش سلاح زیستی حاضر شده و برای پخش عمدی میکروبها و سموم مورد استفاده قرار گیرند. از آنجایی که جوندگان در سکونتگاههای شهری و روستایی رایج هستند، عفونت به سرعت گسترش مییابد.
در حالی که سازمانهایی مانند PETA ممکن است از قانون حذف کامل استفاده از حیوانات نظامی دفاع کنند، اما هیچ قانون بینالمللی مستقیمی در مورد محدودیت سود بردن از حیوانات در موارد جنگی وجود ندارد.
گلولههای بازشونده (Expanding bullets)
گلوله های شیاردار بازشونده بهاین منظور طراحی شدهاند که بعد از ورود به بدن مهاجم، از طریق باز شدن پرهها آسیب بیشتری به او وارد کنند. این گلولهها در مقایسه با مهمات عمومی، زخم بسیار عمیقتر و بزرگتری را ایجاد میکنند.
چیزی که آنها را واقعاً منحصربهفرد میکند این است که هم توسط شکارچیان و هم توسط پلیس استفاده میشوند، اما استفاده آنها توسط نظامیان در سراسر جهان ممنوع است.
حال سوال اینجاست که چرا ادارات پلیس و شکارچیان از آنها استفاده میکنند؟
پاسخ این است که احتمال بسیار کمی وجود دارد که هنگام استفاده از گلولههای بازشونده توسط نیروهای پلیس، جان یک انسان بیگناه بهخطر بیفتد. بنابراین بهکار بردن این گلولهها از آسیبهای جانبی جلوگیری میکند. شکارچیان نیز به دلیل قدرت توقف و افزایش احتمال کشتن سریع، ترجیح میدهند از این گلولهها استفاده کرده و شکار خود را با روشی موفقیتآمیز به دام بیاندازند.
باتوجه به کاربردی بودن این وسیله، چرا قانون استفاده از آن در طول جنگ تغییر میکند؟ در سال 1897، دولت آلمان شکایتی را علیه گلوله Mark IV تنظیم کرد که یک نسخه از گلولههای بازشونده بود. آنها مدعی بودند که این اقدام بیشازحد غیرانسانی و ناقض قوانین جنگ است.
جراحات وارده به سربازان پس از ورود این گلوله به بدن باعث آسیب زیادی به اندامها و بافتهای داخلی شده و به طور بالقوه میتواند استاندارد زندگی فرد را پس از جنگ کاهش دهد. اعتراضات آنها موفقیتآمیز بود و بیانیه سوم کنوانسیون استفاده از گلولههای بازشونده در جنگهای بین المللی را ممنوع کرد.
چوب پانجی
چوب پانجی که با عنوان گودال سنبله نیز شناخته میشود، نوعی تله انفجاری است که عمدتاً در جنگ ویتنام استفاده میشد. سنبلهها از منابع چوبی یا بامبو ساخته و تیز میشدند و در نهایت مانند نیزه در یک سوراخ تعیین شده قرار میگرفتند. سپس گودالها با چوب درختان، علفها و برگها استتار میشدند؛ به این امید که یک سرباز درون آنها به دام بیفتد. گاهی اوقات نیز آنها را با مدفوع میپوشانند تا بعداً باعث عفونت قربانی شوند.
اگر سربازی درون این گودالها میافتاد، ناحیه پا یا ساق پای او به چوبهای درون گودال برخورده کرده و به شدت مجروح میشد. فیلمهای هالیوودی تأثیرات چالههای سنبله را بسیار اغراقآمیز نشان دادهاند، اما هدف اصلی ساخت همچین سلاحی کشتن قربانی نبوده است. این مورد از خطرناک ترین سلاح های جهان برای زخمی کردن، کاهش سرعت و توقف نیروهای دشمن طراحی شده بودند.
از آنجایی که تعداد ویت کُنگها (ویتکُنگ نام سازمان سیاسی و چریکی کمونیست بود که در جریان جنگ ویتنام در ویتنام جنوبی و کامبوج در برابر ارتش آمریکا و دولت ویتنام جنوبی مدت طولانی جنگید) بسیار بیشتر از نیروهای ایالات متحده بود، اما این تکنیک فرصتی عالی برای کمین کردن یا پوشش یک عقبنشینی محسوب میشد.
اگرچه چوب های پانجی به ندرت کشنده بودند، اما قاتل نبودن این سلاح چیزی از خطرناک بودن آن کم نمیکند. مانند مینهای ضد نفر، چوبهای پانجی نیز هیچ تبعیض یا تمایزی بین قربانیان خود قائل نمیشدند و تلفات غیرنظامی ناخواسته و زیادی را به ارمغان میآوردند.
مشکل این تلههای انفجاری خود سلاح نیست، بلکه این است که آنها پس از ایجاد شدن دیگر از بین نمیروند و میتوانند بسیار خطرآفرین باشند. چوبهای پانجی بر اساس پروتکل دوم کنوانسیون ۱۹۸۰ ژنو که فهرستی از مواد خطرناک و سمی را در بر میگرفت، ممنوع شد.
ناپالم
ناپالم مادهای آتشزا و نوعی بمب دارای ترکیبات مایع مانند بنزین است که با اکتان ۸۰ و یکی از پودرهای ام ۱ یا ام ۲ یا ام ۹ ترکیب میشود تا پس از پرتاب و برخورد به هدف، یک ماده ژلاتینی تولید کرده و با شعله و حرارت زیاد بسوزد. عامل ژل کننده بخش مهمی از اثربخشی ناپالم را تشکیل میدهد؛ زیرا به هدف میچسبد و برای مدت طولانیتری میسوزد.
ناپالم از بنزین، پلیاستیرن یا نفت، بههمراه موادی که به آن ویژگی ژلهای و چسبندگی میدهند، مانند صابون یا یونولیت ساخته میشود. این ماده چسبنده، بدنه اجسام و انسان را بهآرامی و بهشدت میسوزاند.
هنگامی که ناپالم به عنوان یک سلاح آتشزا استفاده شود، میتواند به دمای ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد (۲۱۹۰ درجه فارنهایت) برسد و باعث سوختگی شدید، خفگی، بیهوشی یا مرگ شود.
این ماده بدون تماس مستقیم میتواند با حرارتی بین ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ درجه سانتی گراد اجسام را نابود کند. این ماده آب گریز است و آتش آن بهسادگی با آب خاموش نمیشود. بنابراین جای تعجب نیست که آن را یکی از خطرناک ترین سلاح های روی کره زمین میدانند.
ناپالم نخستین بار در ژوئن ۱۹۴۴ و اواخر جنگ جهانی دوم، در جریان نبرد تینیان توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا علیه ژاپن و سپس در نبرد نرماندی بکار گرفته شد. بعدها نیز این ماده در جنگ کره و در نهایت جنگ ویتنام مورد استفاده قرار گرفت.
یک بمب ناپالم به تنهایی میتواند به مساحت ۲۱۰۰ متر مربع (۲۵۰۰ متر مربع) آسیب برساند. این ترکیب آتشزا به راحتی میتواند در داخل پناهگاهها و تونلهای دشمن جریان یابد.
پس از آشکار شدن ماهیت ناپالم برای مردم، اعتراضات عمومی مانند تجمعات به رهبری کشیش دکتر مارتین لوتر کینگ و دیگر رهبران جنبش حقوق مدنی آغاز شد. قوانین بینالمللی استفاده از ناپالم و سایر مواد آتشزا علیه اهداف نظامی را منع نکردند، ولی استفاده از آن علیه غیر نظامیان بر اساس کنوانسیون منع استفاده از برخی سلاحهای متعارف مصوب ۱۹۸۰ ممنوع است.
بمبهای بالونی
در گذشته، اروپاییها توافق کردند که استفاده از بمبهای بالونی را در کنوانسیون ۱۹۰۷ ممنوع اعلام کنند. با این حال، این ممنوعیت مانع از استفاده بمب بالونی توسط کشورهایی مانند ژاپن در طول جنگ جهانی دوم نشد!
ژاپن بیش از نه هزار بمب بالونی را در مدت زمان نوامبر ۱۹۴۴ تا آوریل ۱۹۴۵ علیه ایالات متحده پرتاب کرد. این بالونها با هیدروژن یا هلیوم پر شده و به یک بمب، دستگاه آتش زا یا مولوتف متصل میشدند. بالون سپس توسط باد به مکانی میافتاد و محموله خود را آزاد میکرد.
هدف طراحی بمبهای بالونی را میتوان ایجاد سامانهای انفجاری در مناطق خاص دانست. اما به دلیل ماهیت تصادفی این مورد از خطرناک ترین سلاح های جنگی، بمبهای بالونی کاملاً بیاثر بودند و از هزاران بمبی که پرتاب میشد، تنها سیصد مورد از اقیانوس آرام عبور میکرد و به مقصد میخورد.
ژاپن امیدوار بود که این بمبها باعث آشفتگی عمومی در ایالات متحده شود. در ۵ می ۱۹۴۵، خانوادهای در اورگان بالونی را پیدا کردند که نزدیک خانه آنها فرود آمده بود. این خانواده کنجکاو و نادانسته به دستگاه نزدیک شدند و طی انفجار این بمب یک زن و پنج فرزندش از دنیا رفتند؛ آنها تنها قربانیان بمبهای بالونی دشمن در خاک آمریکا بودند.
برای جلوگیری از وحشت عمومی، ارتش ایالات متحده گزارشها را سانسور کرد. ارتش بعداً به مردم هشدار داد که از تماس با هرگونه بالن سفید عجیب و غریب که ممکن است با آن روبرو شوند خودداری کنند. این حادثه یک یادآوری بود که چرا این سلاحها جزو خطرناک ترین سلاح های جهان هستند و باید ممنوع شوند.
شعله افکن ها
شعلهافکن وسیلهای مکانیکی است که برای تولید رشتهای کنترل شده از آتش طراحی شده و در طول جنگ جهانی اول و دوم استفاده میشد. آنها در برابر استحکامات میدان نبرد، سنگرها و سایر مکانهای حفاظت شده بسیار موثر بودند.
هنگام استفاده از این وسیله، جریانی از مایع قابل اشتعال به شعلهای تبدیل میشود که میتواند دشمنان و تجهیزات نزدیک را در بر گیرد. با این حال، شعله افکنها سلاح کاملی محسوب نمیشدند و به دلیل وزن و برد سلاح، برای اپراتور خطر ایجاد میکردند. همین موضوع سبب میشد کاربر به یک هدف آسان تبدیل شود.
شعله افکنها نیز همان عواقب و خطرات ناپالم را ایجاد میکردند. آنها پتانسیل ایجاد سوختگی شدید، خفگی یا مرگ را داشتند. در نتیجه، با همان شرایط تعیین شده در پروتکل سوم کنوانسیون در مورد برخی از خطرناک ترین سلاح های متعارف، تعدیل شدند. بنابراین در یک منطقه متمرکز غیرنظامی، شعلهافکنها نمیتوانستند علیه اهداف نظامی استفاده شوند.
از آنجایی که آتش به راحتی پخش میشود، این سلاح را میتوان ابزاری بیفایده برای مبارزه دانست. علاوهبراین، استفاده از شعله افکنها برای آتش زدن گیاهان و جنگلها مجاز نیست.
باتوجه به خطر جنایات جنگی احتمالی و ماهیت ناکارآمد آنها در جنگهای امروزی، شعله افکنها به عنوان سلاحی از گذشته دیگر کاربردی در دنیای امروز ندارند. با این وجود، استفاده از آنها هنوز در ایالات متحده قانونی است و شعله افکنهای شرکت Boring Elon Musk در زمان خود بسیار محبوب بودند. آنها هماکنون نیز در این کشور جزو ابزار کاربردی در نظر گرفته میشوند.
بمب اتمی
بمب اتمی نام رایج یکی از خطرناک ترین سلاح های انفجاری در جهان است که در آنها از انرژی آزاد شده در فرایند شکافت هستهای، یا گداخت هستهای برای تخریب استفاده میشود. نخستین بمب اتمی بمب پلوتونیومی بود که در سال ۱۹۴۵ در جریان جنگ جهانی دوم در آمریکا ساخته و در شانزدهم ژوئیه سال ۱۹۴۵ در صحرای آلاموگوردو در نیومکزیکوی آمریکا آزمایش شد.
با وجود گذشت چندین سال از دستیابی بشر به فناوری ساخت بمبهای اتمی، هنوز هم نمیتوان سلاحی را پر قدرتتر از بمبهای اتمی یافت. بمبهای اتمی FatMan و LittleBoy که توسط دولت آمریکا برای تخریب ناکازاکی و هیروشیما پرتاب شدند، اولین و آخرین بمبهایی اتمی بودند که در طول تاریخ بر علیه انسانها مورد استفاده قرار گرفتند. نتیجهی فاجعهبار استفاده از این سلاح هنوز هم از اذهان مردم پاک نشده است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا همچنان به تولید این دو بمب در آزمایشگاه لوس آلاموس ادامه داد. هماکنون نیز تعدادی از این بمبهای اتمی در این کشور تحت تدابیر شدید حفاظتی قرار دارند و حتی معدوم کردن این بمبها نیز با خطرات زیادی روبرو است. پیشرفت انواع فناوریها نیز نتوانسته سلاحی را به قدرت بمبهای اتمی در اختیار انسان قرار دهد.
جنگافزارهای شیمیایی
سلاح های شیمیایی در دسته خطرناک ترین سلاح های کشتار جمعی طبقهبندی میشوند. آنها میتوانند به افراد زیادی در یک زمان صدمه وارد کنند و توانایی آسیب رساندن به ساختمانها، سازههای طبیعی و زیستکره را دارند. با استفاده از خواص سمی یک ماده شیمیایی در جنگ، میتوان نیروی مخالف، پوشش گیاهی و دامها را از بین برد و با ترویج گرسنگی در میان جمعیت به پیروزی رسید.
مشابه سلاحهای بیولوژیکی، مهار سلاحهای شیمیایی پس از رهاسازی بسیار دشوار است؛ زیرا آنها میتوانند به شکل جامد، گاز یا مایع پراکنده شوند و هر کسی را که در نزدیکی آنها قرار دارد تحت تأثیر قرار دهند.
حملات شیمیایی را میتوان از طریق هواپیما، موشک یا رهاسازی کانتینر کنترل از راه دور انجام داد. نمونههای مدرن عبارتاند از گاز خردل، که میتواند تاولهای بزرگی را روی پوست در معرض دید ایجاد کند، و گاز عصبی، که انتقالدهندههای عصبی که به اندامها اجازه عملکرد میدهند را تجزیه میکند.
اکثر حملات صورت گرفته با استفاده از سلاحهای شیمیایی منجر به مرگ یا مشکلات سلامتی مادام العمر میشوند. بر اساس کنوانسیون تسلیحات شیمیایی در سال ۱۹۹۳، تولید، ذخیره و استفاده از سلاحهای شیمیایی و پیشسازهای آنها در سراسر جهان ممنوع اعلام شده است.
اما متأسفانه، این ممنوعیت نتوانست حملات شیمیایی را متوقف کند و توکیو قربانی گاز عصبی مرگبار سارین در سال ۱۹۹۵ شد. انبارهای بزرگی نیز همچنان در سرتاسر جهان وجود دارند که وجودشان به بهانه یک اقدام احتیاطی در برابر دفاع مقابل متجاوز، توجیه میشود.
از آنجایی که ذخیرهسازی طولانی مدت جنگافزارهای شیمیایی بسیار خطرناک است، کشورهایی مانند ایالات متحده در حال انجام اقداماتی برای از بین بردن ایمن سلاحهای شیمیایی خود هستند.
سلاحهای لیزری کورکننده
سلاحهای لیزری در فیلمهای علمی-تخیلی بیشتر دیده شدهاند تا در دنیای واقعی. اگر از طرفداران فرنچایز ترمیناتور هستید، شاید صحنه ابتدایی «ترمیناتور 2: روز داوری» را به خاطر بیاورید که نشان میداد هوش مصنوعی بدخواه اسکای نت به آخرین مقاومت انسان حمله میکند. در حالی که CGI و جلوههای عملی جلوتر از زمان خود عمل میکردند، اکثر بینندگان متوجه این موضوع نبودند که سلاحهای لیزری خیالی مورد استفاده توسط ماشینها، در دنیای واقعاً نیز در حال توسعه هستند.
سلاح لیزری نوعی جنگافزار انرژی هدایت شده است که از پرتو لیزر برای تخریب هدف استفاده میکند. امروزه جنگافزارهای زمینی لیزری توانایی نابودی موشکها، پهپادها و گلولههای توپ و خمپارهی در حال پرواز را پیدا کردهاند. سلاحهای لیزری هوابرد نیز آزمایشهای موفقیتآمیزی داشتهاند و حتی سیستمهای لیزری فضایی برای نابودی ماهوارهها یا موشکهای بالستیک نیز پیشنهاد شدهاند.
به گزارش CNN، در سال 2020 ایالات متحده یک سلاح لیزری را با موفقیت آزمایش کرد که میتواند یک هواپیما را در میانه پرواز منهدم کند. کاربردهای دیگر شامل استفاده از لیزر برای شناسایی ضربان قلب شما از فاصله بیش از 600 فوتی است.
این امر ذهن ما را به احتمال جنگ لیزری در آینده درگیر کرده است. بهراستی در صورت سواستفاده از این سلاحها چه محدودیتهایی میتواند برای مهار تواناییهای آنها اعمال شود؟ خبر خوب این است که محدودیتی برای این منظور وجود دارد، اما آن چیزی نیست که شما انتظار دارید!
پروتکل چهارم کنوانسیون ۱۹۸۰ در مورد برخی سلاحهای متعارف، بیان میکند که سلاحهای لیزری که صرفاً برای ایجاد کوری دائمی در بینایی طراحی شدهاند، اکیداً ممنوع هستند. بنابراین پروتکل، سلاحهای لیزری که بهصورت ناخواسته یا اثر جانبی باعث کوری میشوند، جنایت جنگی محسوب نمیشوند!
با اینوجود، ما شاهد بودهایم که برخی کشورها برای اهداف تحقیقاتی محدودیتها را کنار میزنند. گزارشی در سال ۱۹۹۰ بیان کرد که ارتش ایالات متحده قبلاً آزمایشاتی را بر روی نوعی سلاح لیزری جدید انجام داده است که میتواند اثر مرگباری را بر روی اهداف در طول نبرد برجای گذارد. فقط میتوان امیدوار بود که این وسیله در مراحل آزمایشی خود باقی مانده باشد و در هیچ میدان جنگی شاهد حضور آن نباشیم.
227227
آخرین دیدگاه