مهر نوشت: پیامبر(ص) در موضوعات اجتماعی حق اظهار نظر را برای همه محفوظ میدانست و با اینکه فکر و هوش سرشارش در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به طور یک جانبه رفتار نمی کرد.
حترام به مردم و نظرات آنان
اگر به آیات قرآن توجه شود بیشتر خطابات آن عموم مردم هستند و مردم و بنی آدم در مرحله اول مورد تکریم خداوند است «ولقد کرمنا بنی آدم» نگاه پیامبران بویژه پیامبر خاتم به انسانها اینگونه بود و این یک اصل بود برای حضرت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در موضوعاتی که به وسیله وحی، حکم آن ابلاغ میشده، اعم از عبادات و معاملات، چه برای خود و چه برای دیگران حقی برای مداخله و اظهارنظر قائل نبود و این دسته از احکام بدون چون و چرا و با تمام حدودِ مقرّر اجرا میشد. که بر محور قرآن کریم انجام میگرفت.
اما در موضوعات مربوط به کار و زندگی اگر جنبه فردی داشت، افراد آزادی عمل داشتند و کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری نداشت. نیز در موضوعات اجتماعی، ایشان حق اظهار نظر را برای همه محفوظ میدانست و با اینکه فکر و هوش سرشارش در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به طور یک جانبه رفتار نمی کرد و به افکار عمومی بی اعتنایی نمینمود و نظر مشورتی دیگران را مورد مطالعه و توجه قرار میداد. با همه مردم و یاران به مشورت مینشست «وشاورهم فی الامر» دستور خداوند بود لذا مردم داری و ارتباط با مردم اصل بود برای حضرت و هرگز به قدرت سلاح و نیروی نظامی تکیه نداشت بلکه نیروی اصلی حضرت توجه و علاقه مردم بود و مردم را از دو نفر شروع به جذب نمود تا تمام مردم جزیره به حضرت روی آوردند و اصلاح جامعه را از خود شروع نمود سپس خانواده خود چرا که اولین ایمان آورنده به حضرت همسرش خدیجه و حضرت علی (ع) بود که هنگام نزول وحی در کنار رسول الله (ص) بود؛ پس اصلاح را باید از خود شروع نمود به خانواده و سپس به جامعه تسریع داد؛ این نسخه و روش رسول الله در اصلاح جامعه بود.
عدالت ورزی و اهمیت آن در سیره پیامبر
پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از هر نوع بدرفتاری که به شخص مقدسش میشد، چشم پوشی میکرد، مردم مکه او را ناسزا گفتن در قرآن ذکر شده است هر نسبتی دادند شعار مرگ بر نیز به حضرت دادند اما حضرت آنان را چنان تعالی داد با اخلاق فوق پدرانه که هرگز پدری نیز اولاد خود را چنین مهربانی نکرده است واقعاً پدری مهربان برای امت بود که قلم و بیان از وصف این رابطه پدری عاجز مانده است قرآن کریم گوشههایی از آن را بیان داشته که مفسرین از تفسیر واقعی آن عاجز ماندهاند «انک لعلی خلق عظیم» ای محمد (ص) به درستی و به تمام معنا تو دارای اخلاق زیبا هستی؛ در عین حال حضرتش بر متجاوزان به حریم قانون سخت میگرفت و در اجرای عدالت کوتاهی نمیکرد؛ چرا که قانون عدل، سایه امنیت اجتماعی و حافظ حیات جامعه است و نباید آن را دستخوش افراد هوسران قرار داد و عده را با قانون رفتار نمود و عدهای را رها کرد و آزاد گذاشت که این تبعیض منجر به نافرمانی مدنی خواهد شد؛ نباید جامعه را فدای فرد کرد. آن حضرت میفرماید: «به خدایی که جانم در دست اوست، در اجرای عدل درباره هیچکس سستی نمیکنم؛ اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشان خودم باشد».
نظم و انضباط فردی و اجتماعی
پیامبر اسلام (ص) همیشه یاران خود را به نظم در کارها دعوت میفرمودند و خود برای آنان الگویی تمام بودند. رسول اکرم (ص) الگو و اسوه نظم در تمام امور زندگی فردی و اجتماعی بودند. نظمی دقیق و الهی بر همه شئون و رفتار ایشان حاکم بود و در تمام مراحل زندگی ایشان، عینیت داشت. در لباس پوشیدن و در عبادت در غذا خوردن و رفتار با مردم و در زندگی زنا شویی.
ارتباط گسترده با مردم برای شنیدن حرف آنان
این پژوهشگر تاریخ اسلام عنوان کرد: پیامبر جهت ارتباط گسترده با مردم روش زیبایی ابداع فرموده بود؛ آنهم در مسجدالنبی، که به منزله محل حکمرانی حضرت بود در این مسجد چند ستون وجود داشت که رسول خدا (ص) کنار هر یک که مینشست، معنایی خاص داشت و مسلمانان میدانستند که هنگام چه کاری است. ستونی، خاص مردم. ستونی برای خلوت و عبادت ستونی برای حل مشکلات و ستونی برای شور و مشورت و تصمیمگیری و به همین ترتیب سایر ستونها. این جایگاه را قرار داده بود که اولاً با مردم ارتباط مستمر داشته باشد مردم برایش مهم و در اولویت بود اکنون نیز مسئولان جامعه با اقتدا به رسول الله باید راههای ارتباط و شنیدن حرف مردم را وسیع نمایند تا حرف مردم به گوش مسئولان رده بالا و تصمیم گیرنده برسد؛ رسول خدا در آن جامعه کوچک به این فکر افتاده بود چرا ما در جامعه بزرگ حرف مردم را خودمان نشنویم. لذا رسول الله در مرحله اول به ارتباط با مردم اهمیت فوقالعاده میداد ثانیاً: این ستونها را نهاده بود برای آینده و امروز ما که هریک از اینها بعدها در تشکیلات اداری اسلام به عنوان نهاد پایه گذاری شد، همانند نهاد قضاوت؛ نهاد جهاد و دفاع نیروهای نظامی و نهاد مشورت که پیشرفته آن تشکیل مجالس مختلف هست؛ پیامبر با رفتارهای حساب شد و نظم و دقت با این کارها به تأسیس تمدن اسلامی پرداخت که در دنیا این رفتارها نه سابقه داشت و نظیر حتی در حکومتهای بزرگ آن روز؛ مهمتر این است که همه این کارها را به مردم تعلیم میدهد چه بهداشت و امور فردی و چه امور حکومتی و جمعی همه را در دسترس و انظار مردم انجام میدهد تا به نسلهای بعدی منتقل و قابل الگوگیری باشد لذا قرآن حضرت را اینگونه به عنوان سر مشق معرفی فرمود: (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ).
نبود سختگیری و تشریفات زائد دست و پا گیر در زندگی فردی و اجتماعی
تکلف و سختگیری به خود و داشتن تشریفات زائد از بزرگترین موانع فرهنگی در زندگی انسانهاست؛ داشتن قیود زائد و کارهای غیر ضروری که به اصل امور زندگی و گذران آن مربوط نباشد اینها همه تکلف است؛ مثالی بزنم امروزین. عروسی گرفتن در تالار و اموری از این قبیل که جامعه ما ایجاد کرده و هزینه گزاف تراشیده برای ممانعت ازدواج جوانان که مفاسدی در پی داشته است؛ این امور در زندگی فردی و اجتماعی رسول الله جایگاهی نداشت اینها اصطلاحاً تکلف گفته میشود که همان قوانین دست و پاگیر دولتی و غیر دولتی است؛ از زندگی نبی اکرم بر عدم تکلف استوار بود و این اصل مهم اسلامی، از افتخارات دین مبین ما است. ظاهر و باطن ایشان یکی بود. خود را، همان گونه که بودند نشان میدادند. به هیچ وجه ظاهرسازی نمیکردند و میفرمودند: «من و امتم از تکلف به دور هستیم. من اهل تکلف را دوست نمیدارم».امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «روزی عدهای از اصحاب به پیامبر (ص) گفتند: یا رسول اللّه اگر به دین اسلام گرویدن را به بعضی از مردم اجبار کنی، مطمئناً آنان به اسلام میگروند و تعداد ما مسلمانان خیلی زیاد خواهد شد. پیامبر در پاسخ فرمود: من آن چنان نیستم که به دیدار خداوند بروم در حالی که دستوری را بدهم که بدعت در دین الهی باشد و من اهل تکلف و تشریفات نیستم.»
آزادگی
سیره پیامبر اکرم، سیره حریت و آزادگی است. هدف از بعثت ایشان، آزاد کردن انسان از زنجیرهای شرک و ظلم است و رسالت ایشان، تربیت انسانهای آزاداندیش و جوانمرد است. پیامبر گرامی در انجام این مهمّ، از جان و دل مایه گذاشت و شاگردان مکتب والای ایشان، هر کدام سرمشق و الگوی آزاد مردان جهان هستند.
گذشت از خطاها و بخشش مردم
رسول خدا هرگز کینه کسی را به دل نگرفتند و در مسائل شخصی از کسی انتقام جویی ننمودند. ایشان همه بدیها و آزارهای مشرکان را تحمل میکردند و خشمگین نمیشدند. عفو و گذشت آن حضرت، تا آنجا بود که در کلیه مسائلی که جز «حدود الله» نبود و برای آن حدّ معین نشده بود، گذشت میکردند. از ابن عباس نقل شده است که پیامبر (ص) در امور خیر، بخشندهترین مردم بودند و در ماه مبارک رمضان که جبرئیل را ملاقات میکردند، بخشندهتر میشدند و در امور خیر از نسیم هم بخشندهتر میشدند. ایشان در طول زندگی خود، همواره در راه صدق و راستی بودند و هرگز به مکر و حیله روی نیاوردند و درس آزادمردی و آزاد اندیشی را به بشریت عرضه کردند.
تواضع و فروتنی
یکی از برجستهترین صفات رسول خدا (ص) تواضع و فروتنی بود. ایشان با اینکه در اوج مقامات معنوی و الهی بودند و از طرفی حاکم علی الاطلاق یک جامعه نو پا و اسلامی بودند و میتوانستند با مردم مستبدانه و همانند شاهان ساسانی و قیصرهای روم رفتار کنند و پادشاهی نمایند هرگز این شیوه را در پیش نگرفت وبا قدرت قاهره و سرکوبگرانه همانند شاهان ظالم با مردم رفتار ننمود و به قدرت نظامی تکیه نداشت بلکه همانند یک انسان معمولی بدون تشریفات و تجملات زندگی میکردند و در مقابل مردم متواضع بودند و هیچگاه از روی غرور و تکبر صحبت نمیکردند. حضرت کارهای شخصی خود را خود انجام میدادند.
خوشرویی با مردم
«فبما رحمه من الله لنت لهم» به لطف خداوند اخلاق نرم و مهربانانه تو با مردم آنان را به سویت جذب نموده است اگر تند خو بودی از تو فراری میشدند. این بیان صریح قرآن و مهمترین سر تغییر و اصلاح فرهنگ و اصلاح جامعه نبوی بود و هرگز قدرت نظامی حرف اول حضرت نبود بلکه تمام جنگهای حضرت دفاعی بوده است وگرنه هیچیک از انبیا مأمور به جنگ ابتدایی نیستند بلکه با کتاب به سوی مردم آمدهاند این خود بهترین گواه است که پیامبران کار فرهنگی و مأمور به آن بودند لذا رسول الله ۱۳ سال در مکه کوشید و نوح حدود هزار سال دعوت و کار فرهنگی نمود؛ تقدم فرهنگ در مأموریت کاری همه انبیا در اولویت بوده است؛ دعوت کرد رسول اکرم (ص) همیشه گشاده رو و خنده رو بودند و هیچگاه در پیش مردم اخم نمیکردند و عصبانی نمیشدند. ایشان کینه کسی را به دل نمیگرفتند و آزار و اذیت مشرکان و بتپرستان را تحمل میکردند و خم به ابرو نمیآوردند. همین برخورد ایشان باعث شد که بسیاری از مشرکان و بتپرستان از کردار زشت خود دست برداشته و به دین اسلام بگروند و در حلقه یاران واقعی حضرت در بیایند.خوشرویی ایشان باعث میشد که همگان حضرت را دوست داشته و به حرفهای ایشان توجه نمایند و مهرشان را به دل گیرند. ایشان در طول عمر خود هیچگاه به کسی دشنام ندادند و حرف درشتی به کسی نزدند.
اینها نمونههایی از رفتار حضرت رسول خاتم (ص) با مردم بود جهت تغییر رفتار مردم و اصلاح اجتماعی؛ اما آنچه در تاریخ نگاری اسلامی روی داده است به نوعی ظلم در حق حضرت است که برخی منحصر کردند آثار خود را به جمعآوری جنگهای پیامبر (ص) و غزوات نگاری و از این دست کارها در حالی که وجود قرآن و کتاب که مقدم بر همه امور است و معرف اصلی پیامبر (ص) این کتاب آسمانی است بهترین گواه تقدم جهاد فرهنگی در کار رسالت است؛ تمام جنگهای حضرت برای دفاع بوده است؛ البته این به این معنا نیست که آمادگی نظامی را رها کرد بلکه رسول خدا برای دفاع از این جامعه فرهیخته که تشکیل داده بود قوای دفاعی هم تجهیز و آمادگی دفاعی داشت وگرنه ابوسفیان از مکه چندین بار با تجهیزات قوی و با اقتدار و با همکاری دشمنان داخلی و نفوذی به پایتخت پیامبر (ص) حمله آورد اما در همه آنها شکست خورد اولین حمله و یورش در احد روی داد که تا نزدیکی مدینه آمدند که در این نبرد نافرمانی گروهی از یاران منجر به شهادت برخی از ارکان حکومت نبوی شد.
یورش مهم بعدی به فرمان ابوسفیان پدر معاویه که معاویه نیز در این لشگر کشیها حضور دارد، نبرد خندق است که در اینجا نیز با شجاعت علی بن ابیطالب (ع) شکست سختی خوردند.؛ نتیجه اینکه جهاد فرهنگی در اصلاح جامعه و رفتار شخص حاکم و ساده زیستی و مردم داری و پیوند با مردم و ارتباط مستمر با جامعه از مهمترین علتهای اصلاح یک جامعه میباشد وقتی حاکمان و کارگزاران و فرزندانشان در رفاه و آسایش زندگی نمایند و از آسیبها و مشکلات کمر شکن مردم بی خبر باشند، آن جامعه با جامعه رسول الله (ص) تمایز دارد جامعه و حکومتهای غاصب اموی و عباسی و حکومتهای پس از آنها حتی داعش با انواع وحشیگری و جنایتهای بی سابقه و حکومتهایی مانند حکومت سعودی و… همه ادعای پیروی رسول الله دارند و بنام رسول الله و حکمرانی اسلامی و خلافت اسلامی در جامعه حکومت میکنند؛ و پرچم خود را مزین بنام حضرت نمودهاند؛ شاهان و شاهزادگان سعودی امروز ثروت مند ترین مردم جهان هستند و بهترین تفریح گاههای دنیا را در بهترین و خوش آب و هواترین نقاط دنیا دارند و در بهترین کاخها زندگی مینمایند و به نام اسلام و مردم این کشور و کشورهای دیگر در فقر مطلق و فلاکت زندگی مینمایند و سالهاست مردم یمن را با سلاحهای جهان غرب و با طرح و فرمان آنها قتل عام و حقوق کودکان و زنان و… در اوج شقاوت و قساوت ضایع مینمایند و خود را به اسم و در ظاهر پیرو رسول الله (ص) و دین اسلام معرفی مینمایند در حالی که دقیقاً رفتار آنان منطبق با رفتار ابوسفیان و معاویه میباشد که با مسلمانان و جامعه نبوی و حکومت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله داشتند و همواره تا میتوانستند به جنگ افروزی و توطئه پرداختند؛ اما سر انجام ظلم و فساد و اشرافیگری شکست و هلاکت و حق پیروز است به گواه این بشارت و پیشگویی قرآن با ظهور منجی عالم سلام الله علیه وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ: نتفضّل عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.
۶۵۶۵
آخرین دیدگاه