جامعه سعاتمند جامعه‌ای است که عرف را محترم بشمارد

اعتمادآنلاین|

عطالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات در یادداشتی با عنوان «عدالت و احسان» برای روزنامه اعتماد نوشت: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مرحوم حجت‌الاسلام فلسفی واعظ شهیر و خطیب استثنایی به دانشگاه شیراز آمده بود. در دانشکده پزشکی درباره عدالت و احسان سخنرانی کرد، او با هوشمندی تمام، از تمثیلی استفاده کرد که آن تمثیل برای همه مردم شیراز به ویژه دانشجویان آشنا بود. موضوع یا عنوان سخنرانی ایشان با توجه به آیه مبارکه قرآن مجید: انّ‌الله یأْمُرُ بِالْعدْلِ والْإِحْسانِ (النحل/۹۰) خداوند به عدالت و احسان فرمان می‌دهد؛ انتخاب شده بود. مرحوم فلسفی با بیان رسا و آوای خوش طنین گفت: «عدالت همانند استخوان‌بندی پیکر انسان است و احسان مانند گوشت و پوست استخوان‌بندی را می‌پوشاند و به پیکر امکان حضور اجتماعی و عرفی قابل تحمل می‌دهد.

تصور کنید اگر در جامعه‌ای زندگی می‌کردیم که انسان‌ها همانند اسکلت متحرک در رفت و آمد بودند؟! عدالت مانند چارچوب ساختمان است و احسان همانند نازک‌کاری ساختمان.» مرحوم فلسفی ناگاه گفت: «عدالت مانند این اسکلت‌بندی سیاه خان است که در ورودی دانشکده پزشکی من دیدم، اگر اسکلت گوشت و پوست نداشته باشد، مردم از آن می‌ترسند. اگر حرکت می‌کرد که همه مردم فرار می‌کردند!» قد سیاه خان 59/2 متر بود. به ‌دلیل رشد نامتعارف استخوان‌ها، هیچ فاصله‌ای بین مهره‌های ستون فقراتش وجود نداشته ‌است. طول دست ۱۱۷ سانتی‌متر و طول پاهای وی ۱۲۵ سانتی‌متر بود. در سال ۱۳۱۷ در جوانی درگذشت. البته او از بیماری ذهنی نیز رنج می‌برد.

اندازه مغز سیاه خان با حجم و وزن جمجمه‌اش نسبتی نداشت. در واقع مرحوم فلسفی از تمثیل سیاه خان برای عدم تناسب استفاده بلیغ کرد! به نظرم «دین وسط» یا «امت وسط» به همین تعادل میان عدالت و احسان یا قانون و انعطاف توجه دارد. هم بایستی به قانون و مراعات عدالت توجه داشت و هم به انسان‌ها که قرار است، آن قوانین یا عدالت در مورد آنان و در ساماندهی زندگی‌شان اجرا شود.

ضرورت دارد به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشیم. جامعه سعادتمند جامعه‌ای نیست که بیشتر قانون داشته باشد! مثلا برای تمام امور عرفی خط و نشان قانونی ترسیم کند. اتفاقا جامعه سعادتمند جامعه‌ای است که عرف را محترم بشمارد و ساحت امور عرفی یا مشرب و سلیقه مردم را با قانون محدود نکند، مگر به ضرورت. به عبارت دیگر وارد مصادیق نشود.

مثال مُبتلا بِه این روزها، حساسیت دانشجویان درباره سلف سرویس است. آیا مدیریت دانشگاه باید بدون توجه به خواست دانشجویان در این باره با تحکم تصمیم بگیرد یا اجازه دهد خود دانشجویان با همفکری در این باره تصمیم بگیرند؟ من سابقه تقریبا ده ‌ساله دوران دانشجویی در دانشگاه اصفهان و شیراز و تربیت مدرس دارم. هیچ‌گاه در سلف سرویس مختلط در دانشگاه اصفهان و شیراز در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با صحنه‌ای که آشکارا خلاف شرع و عرف و عقلانیت باشد، روبه‌رو نشدم.

دانشجویان معمولا حلقه‌هایی تشکیل می‌دهند، در روزگار دانشجویی ما غالبا دختران با هم و پسران با هم به شکل تیمی به سلف سرویس می‌آمدند. حال اگر چند دانشجوی پسر و دختر خواستند در سلف سرویس دور یک میز غذا بخورند، کجایش خلاف شرع و عرف و عقلانیت است؟ اگر تصمیم بگیرند و به اولین رستوران نزدیک دانشگاه بروند و در آنجا دور یک میز جمع شوند، حکومت جلوی آنها را می‌گیرد؟

اگر ما در امور عرفی، انعطاف لازم را نداشته باشیم. با تحکم رفتار کنیم. اسکلت قانون و عدالت، عاری از احسان و گوشت و پوست باشد؟ ‌و جوانان هم روی دنده لجاجت افتادند یا انداختیم؛ اگر توی خیابان دانشگاه دور هم سفره انداختند و غذا خوردند، چگونه جلوگیری می‌کنیم؟! این دانشجویان برای تشکیل زندگی و ازدواج جایی برای شناخت یکدیگر و انتخاب همسر، بهتر از دانشگاه و زمانی بهتر و مناسب‌تر از دوره جوانی‌شان سراغ دارید؟ به جوانان و دانشجویان‌مان اعتماد کنیم!

آیا این خبر مفید بود؟ 5 1

نتیجه بر اساس 5 رای موافق و 1 رای مخالف

پست بعدی

چرا دلار گران شد؟

ش نوامبر 5 , 2022
اعتمادآنلاین| در روزهای پایانی هفته گذشته نرخ شاخص ارزی در کانال تاریخی ۳۴هزار تومانی به تحرکات افزایشی خود ادامه داد و به میانه‌های نیمه دوم این کانال رسید. به گزارش ایسنا، با آغاز فاز تهاجمی دلار به سمت کانال‌های قیمتی بالاتر، نهادهای بازارساز و سیاستگذار در فاز تدافعی قرار گرفتند. […]

اجتماعی

منوی شبکه های اجتماعی تنظیم نشده است. شما باید منویی ایجاد کنید و آن را به منوی شبکه های اجتماعی در تنظیمات منو اختصاص دهید.

آخرین دیدگاه

000