روزنامه ایران نوشت: نهادها و اندیشکدههای غربی در قالبها و پوششهای مختلف پژوهشی، رسانهای و یا حقوق بشری بر ضد مردم و نظام نقش آفرینی کرده و در ادامه پروژه تحریم و تحریف را پیش بردهاند که البته در برابر مقاومت ملت ایران طرفی نبستهاند.
در این گزارش به برخی اسامی و نهادها و اندیشکدهها که نام آنها که در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نیز آمده اشاره می شود.
فاطمه حقیقتجو
فاطـــــــــمه حقیقتجو نماینده اصلاحطلب در مجلس ششمی بود که با اکثریت اصلاحطلبان به جای حل مشکلات اساسی جامعه عمده وقت و تلاش خود را صرف طرح مسائل سیاسی جهت دار، جناحی و جنجالی کرده بود. حقیقتجو از اولین نمایندگان مجلس ششم بود که در جریان استعفای دستهجمعی نمایندگان مجلس پس از عدم موفقیت برای اغتشاش در مجلس، استعفایش توسط اعضای این مجلس در تاریخ 4 اسفند 1382 پذیرفته شد. حقیقتجو در جریان اغتشاشات سال 88 تلاش گستردهای برای برگزاری کمپینهای اعتراضی در خارج از کشور انجام داد و به همراه محسن کدیور و عطاءالله مهاجرانی مدیریت سایت ضدانقلاب جرس را برعهده داشت که سایت مزبور در زمان فتنه فعالیت ویژهای داشت اما پس از برملا شدن دسیسههای این افراد این رسانه ضد انقلاب با ریزش مخاطب شدید روبهرو شد و بعد از مدتی طومار فعالیتش پیچیده شد.
وی همچنین در تلاش دیگر برای هماهنگ کردن اپوزیسیون در مقابله مؤثر با نظام جمهوری اسلامی ایران؛ در کنفرانسی که به «کنفرانس هتل همپتون» مشهور شد از دستاندرکاران اصلی آن کنفرانس بود. کنفرانس هتل همپتون بخشی از پروژه «دهه 60» بود که با حمایت سازمانهای غربی برگزار شد.
درجلسه براندازی و تشکیل دولت در تبعید که چند سال پیش برگزار شد و در آن، از گروههای تروریستی منافقین و کومله تا فدائیان خلق هر دو گرایش اقلیت و اکثریت، ربع پهلوی و شهریار آهی به همراه نمایندگان احزاب ضدانقلاب حضور داشتند؛ فاطمه حقیقتجو به عنوان دبیر مؤسسه پرهیز از خشونت و به نمایندگی محسن سازگارا در این جلسه حضور داشت. در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه آمده است که هزینه دوره آموزشی چند روزه برگزار شده در راستای براندازی، در کشور گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقیقتجو پرداخت شده است (به عبارت دقیقتر او مأمور پرداخت از طرف کارفرمای امریکایی بوده است).
بنیاد دفاع از دموکراسی ها
بنیاد(موقـــــــــــوفه) ملی دموکراسی تلاش میکند از طریق سازمانهای مردم نهادی که مورد حمایت مالی خود قرار داده است، با استفاده از رسانهها، اعتراضات و جنبشهای مدنی بر فضای سیاسی جامعه تأثیر گذاشته و با مداخله غیرمستقیم در انتخابات، حق تعیین سرنوشت را که جزو حقوق مسلم یک ملت است، تضییع کند. وبسایت رسمی بنیاد عملیاتها خود را به عنوان «اعزام مخفیانه مشاور، تجهیزات و بودجه برای حمایت از مطبوعات و احزابی که در اروپا در محدودیت بودند»، معرفی میکند. بنیاد (موقوفه) ملی برای دموکراسی
(NED) The National Endowment for Democracy در سایت خود را یک بنیاد مستقل و غیرانتفاعی معرفی میکند که به رشد و تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان میپردازد. اما در عالم واقع، بودجه این سازمان توسط کنگره و به عنوان بخشی از بودجه مصوب وزارت خارجه برای آژانس توسعه بینالمللی امریکا (USAID)، تأمین میشود. موقوفه ملی دموکراسی با آنکه تا حدود زیادی دولتی است اما تمایل دارد برای سازمان خودش از عنوان سازمان غیردولتی استفاده کند زیرا این کار به این سازمان اعتباری میدهد که یک سازمان دولتی امریکا از آن برخوردار نخواهد بود.
این سازمان برای آنکه خود را یک سازمان خصوصی جلوه دهد، بطور همزمان از سه جامعه مختلف نیز اعانه دریافت میکند که این جوامع نیز بطور غیر مستقیم از طریق قراردادهای فدرال تأمین مالی میشوند. این جوامع سهگانه عبارتند از: بنیاد اسمیت ریچاردسون(Smith Richardson Foundation)، بنیاد جان اماولین (John M. Olin Foundation) و بنیاد لیند و هری برادلی (Lynde and Harry Bradley Foundation).
در خصوص کشورهای اسلامی، بنیاد ملی دموکراسی این کشورها را رژیمهای مستبد معرفی کرده و به دنبال حمایت از اصلاحطلبان داخل حزب حاکم و احزاب مخالف است. بنابر آخرین سند راهبردی این بنیاد، دو سیاست در رأس برنامههای بنیاد ملی دموکراسی در کشورهای اسلامی قرار دارد: گسترش ارزشها و معیارهای لیبرال در مقابل ارزشها و معیارهای اسلامی – که حتی شامل ارائه تفاسیر جدید از قوانین اسلامی نیز میشود و تلاش برای جذب حمایت عمومی از طریق هدفگیری زندگی روزمره شهروندان. در این راستا، سازمانهای مردم نهاد از جمله بازیگران اصلی اهداف بنیاد ملی دموکراسی هستند که توسط نهادهای وابسته به بنیاد در کشورهای اسلامی مورد حمایت قرار میگیرند.این سازمان فعالیت علیه ایران را از سال 1999 شروع کرد و در سال 88 با جنبش سبز سعی کرد انقلاب مخملی را در ایران راهاندازی کند. این سازمان بهگفته سردبیر نشریه «فارن پالیسی ژورنال» یکی از بنیادهایی است که با گروههای حامی براندازی در ایران همکاری دارد و به آنها کمک مالی رسانده است.
مؤسسه آیرکس
مؤسسه امریکایی آیرکس در زمینه جنگ نرم و براندازی جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند. آیرکس نهاد اصلی حامی ایران وایر است که در زمینه حقوق بشر به نشر اتهامات و اکاذیب درباره جمهوری اسلامی میپردازد. ایران وایر در سال 2013 توسط مازیار بهاری و با بودجهای که از مؤسسه امریکایی آیرکس گرفته بود، تأسیس شد. همچنین تمرکز ویژهای روی خبرنگاران و روندهای جنسی دارد. آیرکس یک نهاد بینالمللی توسعهای مستقر در واشنگتن است که عمده بودجهاش و بویژه کل بودجه بخش ایران آن توسط وزارت خارجه امریکا تأمین شده و میشود.
مؤسسه خانه آزادی
مــــــــــؤسسه خـانـــــــــــه آزادی(freedom house) در زمان جنگ سرد راهاندازی شده است. اغلب گردانندگان این مؤسسه سابقه امنیتی دارند. مدیر این مؤسسه پیتر اکرمن است که سابقه آشکاری در CIA دارد و همه عناصر اصلی این مؤسسه صهیونیستاند یعنی یهودیانی که به شکل جدی و سخت مدافع اسرائیل هستند. مؤسسه خـانه آزادی از چند سال پیش تمرکزش را در خصوص ایران آشکار کرده اما قاعدتاً از قبل نیز در خصوص ایران فعالیت میکرده است.
مؤسسه خـانه آزادی از چند سال پیش با بودجـه 15 میلیون یورویی هلند یک وبسایت یا یک مجله اینترنتی را به نام «گذار» راهاندازی کرده است. گذار در حقیقت بخش فارسی خانه آزادی است و گردانندگان آن هم اپوزیسیون چپ ایرانی هستند و افرادی مانند ساسان قهرمان، فرج سرکوهی، عباس معروفی و… از جمله اشخاصی هستند که درگذار فعال بوده و هستند. اما در سالهای اخیر افرادی مانند فاطمه حقیقتجو، محمد تهوری و مجید محمدی از نویسندگان رادیکال دوم خردادی، نیک آهنگ کوثر، آرش آبادپور، علی افشاری و محسن سازگارا نیز با خانه آزادی همکاری داشتهاند. این مؤسسه با انتشار راهنمای عملیاتی یا دستورالعمل کاملاً تنظیم شده و آموزشی در اتفاقات سال 88 نقشآفرینی پررنگی داشت. در حقیقت این راهنما با دربرداشتن آموزشهای عملی انقلابهای رنگی، یک خودآموز کامل برای براندازی نرم به شمار میآمد. با توجه به ارتباط بسیار نزدیک خانه آزادی با CIA به سادگی میتوان این نتیجه را گرفت که اینها دستورالعملها و خودآموزهای CIA است که به فارسی ترجمه میشود. بدون شک بسیاری از کسانی که در بحرانهای اخیر نقش داشتند، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با این مؤسسه در ارتباط بودهاند.
نوع آموزشهایی که این سایت در دستور کار خود قرار داده پیش از این به عنوان براندازی نرم در برخی از کشورها عملیاتی شده است. در کنار آموزش این تجربهها، توصیه برای مشارکت در مباحثی انحرافی همچون «آموزههای رهبری برای زنان»، «راهنمایی دور زدن سانسور در اینترنت»، «ترمشناسی مشارکت شهروندانه» و… نشاندهنده محورهای هدفگذاری شده است.
عدالت برای ایران
عدالت برای ایران که در تیرماه ۱۳۸۹ کار خود را آغاز کرد، خود را یک سازمان حقوق بشری غیردولتی غیرانتفاعی معرفی کرده است. این سازمان اگرچه در ظاهر هدف خود را پاسخگو کردن مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده است، اما درواقعیت امر همواره آشوب آفرینی در سطح اجتماع را دنبال کرده است. نشر شایعاتی درباره ترور برخی فعالان سیاسی خارج از کشور، وارد ساختن اتهامات بیپایه درباره اتفاقات اوایل انقلاب به جمهوری اسلامی و نشر مجموعههایی از اسامی تحت عناوین مختلف با هدف ایجاد فشار روانی و امنیتی علیه آنها از جمله اقدامات این مجموعه بوده است. این سازمان روی حوزه قضایی متمرکز بوده و با برگزاری کارگاههای آموزشی، نشر کتاب و تهیه گزارشهای مغرضانه به دنبال پروندهسازی برای شخصیتهای سیاسی ایرانی با هدف تشدید فشارهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بوده است.
توانا تک
مؤسسه توانا در سال ٢٠١٠ میلادی (١٣٨٩ شمسی) با بودجه اولیهای از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کارگری (DRL) در وزارت خارجه ایالات متحده آغاز به کار کرد. این پروژه تاکنون علاوه بر کمکهای دولتی (DRL، USAID و دفتر امور خاور نزدیک در وزارت کشور ایالات متحده)، کمکهایی از سوی «کمک هزینه ملی دموکراسی»، وزارت خارجه هلند و کمکهای حیاتی متنوع از سوی گوگل دریافت کرده است. آموزشکده توانا در اردیبهشتماه سال 89 با این ادعا راهاندازی شد که میخواهد «به ایرانیان فرصت دهد تا از راه مطالعه موضوعهای ممنوعه توسط نظام حاکم، ازجمله دموکراسی، حقوق زنان، رهبری، جدایی دین و دولت، درمان آسیبها، امنیت دیجیتالی، روزنامهنگاری و… با نبود آزادی آموزشی در ایران مقابله کنند.» در وبسایت این مؤسسه درباره منابع مالی آموزشکده آمده است: «پروژه توانا با کمکهای مالی از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کار وزارت خارجه ایالات متحده امریکا تأسیس شد. توانا تاکنون، علاوهبر آن، کمکهای بیشتری از وزارت خارجه امریکا، موقوفه ملی برای دموکراسی، وزارت خارجه هلند و اداره نمایندگی ایالات متحده امریکا برای توسعه بینالمللی و گوگل دریافت کرده است.» به عبارت بهتر میتوان گفت آموزشکده یا درواقع مؤسسه براندازی توانا یکی از پروژههای مرکز آزادی خاورمیانه است که منابع مالی خود را از دفتر دموکراسی، حقوق بشر و نیروی کار در وزارت خارجه امریکا دریافت میکند. این مؤسسه تنها در سال ۲۰۱۶ بیش از یک میلیون دلار بودجه از وزارت خارجه امریکا دریافت کرده است. این بودجه منهای مبالغ کلان دیگری است که این مؤسسه از جانب دیگر سازمانها و گروههای غیردولتی محافظهکار و حامیان رژیمصهیونیستی ازجمله آیپک دریافت میکند. مریم معمارصادقی، رئیس این مؤسسه که از حامیان تندروی نئوکانها و همکاران آیپک است صرفاً در سال ۲۰۱۵ به خودش ۱۳۰ هزار دلار و به همسرش اکبر عطری ۱۱۰ هزار دلار حقوق داده است.
این آموزشکده به جهت پشتیبانی وزارت خارجه امریکا، تبدیل به محل تجمع عناصر منافقین، ضدانقلاب، گروهکهای تجزیهطلب و تمام کسانی شد که اصلیترین مسألهشان سرنگونی حکومت در ایران بود. این رؤیا، با تقویت بنیه دفاعی ایران و افزایش نفوذ منطقهای تهران، تقریباً از بین رفت و حتی مقامات امریکا نیز که گاهی از روی میز بودن همه گزینهها سخن میگفتند، کمکم در ادبیاتشان تجدیدنظر کردند و گزینه نظامی را از دستورکار خود کنار گذاشتند. با روی کار آمدن دولت ترامپ در امریکا، به ائتلافی که ذیل آموزشکده توانا شکل گرفته بود، بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) نیز اضافه شد تا به هر شکل ممکن دولت امریکا را به سمت شدیدترین تحریمها علیه ایران سوق دهد. بنیاد دفاع از دموکراسیها پس از اینکه وزارت خارجه امریکا پروژه موسوم به «ایران دیساینفو» (پروژه مبارزه با تحریف اطلاعات ایران) را به مبلغ 1.5 میلیون دلار به آموزشکده توانا تحتنظر «مریم معمارصادقی» سفارش داد، پا به میدان گذاشت تا از این طریق بتواند به وزارت خارجه امریکا نزدیکتر شود و یکی از عوامل خود به نام «سعید قاسمینژاد» را به میز ایران در وزارت امور خارجه اضافه کند و پروژه تحریمها را با شدت بیشتری پیش ببرد. در این پروژه معمارصادقی با همکاری عوامل مؤسسه بنیاد دفاع از دموکراسیها و بویژه سعید قاسمینژاد، تلاش کرد با رویکردی ستیزهجویانه سیاستهای دونالد ترامپ علیه ایران را به کاربران فضای مجازی دیکته کند. دیساینفو قرار بود با اطلاعات گمراهکنندهای که مقامات ایرانی درمورد اقدامات امریکا منتشر میکنند، مبارزه کند اما در واقعیت آنها به هر دیدگاهی که در تعارض با سیاستهای دونالد ترامپ بود، حمله میکردند و نویسندگان را مورد آزار و اذیت قرار میدادند.
کانون مدافعان حقوق بشر
یکی از شبکههایی که در راستای پیادهسازی تاکتیک براندازی و جنگ نرم در کشور ایجاد شده، کانون مدافعان حقوق بشر است. این کانون در سال 1381 بدون اخذ پروانه فعالیت از وزارت کشور، در سه محور انتقاد به پیگرد جاسوسان و وابستگان اطلاعاتی غرب، دفاع رایگان از این متهمان و کمک به خانواده چنین زندانیانی، آغاز به فعالیت کرده است و بهطور متوسط هفتهای 2 اعلامیه علیه نهادهای قانونی جمهوری اسلامی ایران صادر کرده است.از نزدیک به 300 پرونده مطبوعاتی، سیاسی، امنیتی و جاسوسی نیز از سوی اعضای این کانون به رایگان دفاع شده است.
ریاست کانون را «شیرین عبادی» از حامیان تحریم علیه ایران برعهده دارد و با اینکه همه مؤسسان آن از وکلای دادگستری هستند، در قامت پیاده نظامهای جنگ نرم غرب علیه ایران، تا به امروز ناصوابترین بدعتهای قضایی را گذاشتهاند. همچنین از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، میتوان از «نرگس محمدی»، نایب رئیس این کانون و رئیس کمیته زنان آن و «ژینوس سبحانی» نام برد.کانون امریکایی- صهیونیستی مدافعان حقوق بشر، نخستین بار با حمایت «عبدالکریم لاهیجی»، از سوی فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر به رسمیت شناخته شد.
لاهیجی، نایبرئیس فدراسیون، عامل ساواک ستمشاهی و عضو پیشین «شورای ملی مقاومت» (گروهک تروریستی منافقین) و رئیس جامعه حقوق بشر پاریس است. این کانون با اطلاعاتی که از پرونده فعالان اپوزیسیون در ایران کسب میکند، یکی از منابع تغذیه اطلاعاتی کشورهای اروپایی و امریکایی است و با سرویسهای رسانهای وابسته به آژانسهای امنیتی صهیونیسم، ارتباط دارد. کانون مدافعان حقوق بشر، سرانجام پس از چهار سال فعالیت، در ابتدای مردادماه 1385 از سوی وزارت کشور به سبب تصویب نشدن اساسنامه آن در کمیسیون ماده 10 احزاب، غیرقانونی اعلام شد.
در طول سالهای اخیر این کانون، با تمرکز روی روندهای جنسی، جنسیتی و جنجالسازی پیرامون گرایشهای جنسیتی، جنجالسازی پیرامون حقوق اصناف و ترویج بهاییگری سعی در پیشبرد پروژه رسانهای براندازی جمهوری اسلامی داشته است. دو کارویژه تسهیل تحریم حقوق بشری و ارتباط با سازمانهای بینالمللی بهمنظور تشدید فشارها و تحریمها علیه جمهوری اسلامی ازجمله پروژههایی هستند که این کانون بدان مشغول است. 23302
آخرین دیدگاه