سالها پیش کسی تصور نمیکرد بدون در دست گرفتن کتاب کاغذی، بتوان داستان یا متنی را مطالعه کرد. علیاصغر آموزگار، اولین کسی بود که این تصور ناممکن را به ممکن تبدیل کرد، او که خود نابینا بود اولین کتاب گویا را منتشر کرد. حالا با پیشرفت فناوری و کمبود زمان، شاهد رونق کتاب صوتی بین عموم مردم هستیم؛ برای شنیدن کتاب گویا دیگر نیازی به نوار کاست یا چندین ابزار نیست و با نصب یک برنامه در تلفن همراه یا جستوجوی سریع در اینترنت میتوان بهراحتی به این نوع محتوا دسترسی پیدا کرد.
زینب کیامنفرد: اوایل کتاب گویا مختص نابینایان بود و در آمریکا از سال ۱۹۳۱ میلادی تحت پروژهای به نام «کتاب برای افراد نابینا» توسعه پیدا کرد و با گذشت زمان استفاده از آن همگانی شد. افرادی میتوانند ما را به شناخت درست و دقیقی از چیستی کتاب صوتی برسانند که در این حوزه فعالیت حرفهای و مستمر داشتهاند. مسعود فروتن نویسنده، مجری و کارگردان سینما و تلویزیون و رادیو است. او کتابهای بسیاری را با صدای خود به یک اثر شنیدنی تبدیل کرده است؛ کتابهایی مثل: «مردی که خواب نمیدید، شب ایوب، زندگی نزیستهات را زندگی کن و…»
تحول دنیای کتابخوانی
مسعود فروتن از علت اهمیت گوش دادن به کتاب صوتی میگوید: «مسیرهای زیادی هستند که ما میرویم، از یک شهر به شهر دیگر برای مسافرت، از یک خیابان به یک خیابان دیگر یا حتی در مترو؛ برای اینکه وقت خود را صرف کاری کنیم و فقط تماشاچی اطراف خود نباشیم، میتوانیم به کتاب صوتی گوش دهیم، با گوش دادن کتاب صوتی هم قصه تازهای را میشنویم و هم از زمان خود برای یک کار مفید استفاده میکنیم. افرادی را میشناسم که در مسافرت خود به چند کتاب در مسیر گوش میدهند و بسیار از این اتفاق خوشحال میشوند. کسانی هستند که زمان مطالعه کتاب را ندارند و میتوانند حتی در حین رانندگی به کتاب صوتی گوش دهند.»
او در جواب این سؤال که آیا تنها اهمیت گوش دادن به کتاب صوتی، کمبود زمان است پاسخ داد: «من آدمی هستم که عادت دارم، هرروز کاغذ را ورق بزنم و کتاب بخوانم، ولی وقتی در حال رانندگی یا در اتوبوس و مترو هستم، چشمهای من نمیتواند کلمات را بخواند و مجبور به انجام کار دیگری است، گوشهای من میتواند مشغول شنیدن کتاب شود.»
فروتن از تحولاتی که کتاب صوتی در دنیای کتابخوانی ایجاد کرده است میگوید: «شاید خیلیها آدمهای کتابخوانی نباشند، ولی بهواسطه کتاب صوتی توانستهاند با دنیای کتاب ارتباط بگیرند و بیشتر با آن آشنا بشوند.»
کتاب کاغذی یا صوتی، مسئله این است
نویسنده کتاب «یک مرد، یکشب» معتقد است که کتاب صوتی هرگز جای کتاب کاغذی را برای او نخواهد گرفت و بیان میکند: «یکی از علایق من هنوز این است که وقتی به سمت دانشگاه یا کریمخان میروم، به کتابفروشی بروم و کتابهایی که تازه به چاپ رسیدهاند را بخرم و با نویسندگان جدید آشنا بشوم. کتاب خریدن و شبها خواندن آن یکی از عادتهای همیشگی من است و هرگز کتاب صوتی جای خواندن را نخواهد گرفت؛ اما برای بسیاری که وقت مطالعه ندارند و اهل کتابخوانی نیستند توانسته است محبوبیت را کسب کند. این افراد از وجود کتاب صوتی خرسند هستند چراکه میتوانند زمان خود را صرف کار مفیدی کنند.»
این کارگردان از نسبت برتری کتاب کاغذی به صوتی میگوید: «وقتی کتاب میخوانیم، دو حس از حواس ما درگیر کتاب میشوند، اما با گوش دادن به کتاب صوتی تنها حس شنیدن درگیر میشود و تمرکز کاهش پیدا میکند. کتاب کاغذی، دیدن کلمات و ورق زدن آن، برای من جذابتر از کتاب صوتی است، با وجود اینکه کتابهای صوتی بسیاری خواندهام و همچنان پیشنهاد کاری دارم و خواهم خواند.»
بیشتر بخوانید:
هنوز هم چون روز نخست باور نبودنش دشوار است
امام معصوم را چه به شوخی و طنزگویی!
قتلهای مشکوک در روستایی رازآلود/ پوستانداختن ترس در رویارویی با شر
کتاب صوتی، صحنه تئاتر گوینده
مسعود فروتن مهمترین عامل تولید کتاب صوتی را بیان میکند: «باید هدف داشته باشیم که کتاب را مطرح کنیم. این روزها کتابخوانی کمتر شده است و جوانها زمان خواندن ندارند، ولی میبینیم که هندزفری به گوش، به موسیقی گوش میدهند؛ ما باید به این مسئله بپردازیم که نه همیشه، بلکه گاهی بجای موسیقی به کتاب صوتی گوش دهند. تهیهکننده با انتخاب قصه، گوینده مناسب و استفاده موسیقی میان کتاب صوتی باید چنین چیزی را رقم بزند. صدای خواننده داستان باید با قصه هماهنگ باشد. گوینده خواندن بلد باشد نه اینکه فقط صدای زیبا داشته باشد و علاوه بر آن باید بتواند با شخصیتی که در داستان معرفی میشود، حس و حال صدای خود را هماهنگ کند. کتاب شنیدن در بین جوانها امروز بیشتر باب شده است.»
راهکار او برای جذب مخاطب در کتاب صوتی اینچنین است: «من سعی میکنم قصه را تعریف کنم حتی اگر به زبان ادبی نوشته شده باشد. سعی میکنم ماجرای داستان را برای مخاطب خود بازگو کنم؛ اگر در جایی از داستان شخصیت داستان زن باشد، جملات را لطیفتر بیان میکنم یا اگر شخصیت قلدر بود صدایم را محکمتر میکنم. قصه را میفهمم و باید بفهمم تا آن را تعریف کنم و مثل تئاتر باید طوری بازگو شود که تماشاچی جذب شود.»
توصیهای به جوانها
او در آخر توصیهای به جوانها میکند: «از جوانترها توقع دارم که به شنیدن کتاب صوتی بپردازند حتی اگر زمان کمی دارند، هنگام راه رفتن، رانندگی و… میتوانند این کار را انجام دهند. قصه خواندن جذابیتی دارد که قصه شنیدن ندارد. حتماً برای خود زمانی تعیین کنند که جدا از مطالعات تخصصی و علمی، قصهای لطیف و ملایم بخوانند که در شب با آن آرام شوند و بخوابند.»
۵۵۲۲۶
آخرین دیدگاه