با ادامه اعتراضات به گشت ارشاد و افزایش ناآرامیها طی روزهای گذشته و قول برخورد با معترضان و برخی عناصر اصلی آشوبها اظهارنظرهای چهرههای سیاسی و کارشناسان به سمت نقد رویکردها برای برخورد با اعتراضات مدنی رفته است. عماد افروغ، جامعهشناس معتقد است: حتما باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود و این وقتی میشود که صاحبان قدرت اعتبار قدرت داشته باشند، یعنی پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشند و از فریب و دروغ هم اجتناب کنند.
به گزارش ایرنا، بخشهایی از گفتوگوی عماد افروغ را در ادامه میخوانید:
*به هیچ وجه تجدید نظر در برخی روشها باعث خدشه به نظام نمیشود و اتفاقا این رشد یک نظام را نشان میدهد.
*جامعه ما آبستن انواع ناآرامی، به دلیل انواع مشکلات از تورم و بیکاری تا عدم توزیع عادلانه و برابر مواهب سیاسی اقتصادی و فرهنگی است. بنابراین فوت خانم مهسا امینی تنها یک جرقه بود برای این که خشمهای فروخفته یک بار دیگر خود را نشان دهد.
*ما در سالهای گذشته نظیر ۹۶ و ۹۸ موارد زیادی داشتهایم که این خشمهای فروخفته، خود را نشان دادند. در این مورد هم تاسف اینجاست که تذکرات داده شد و نقدهای زیادی به شیوه برخورد گشت ارشاد مطرح شد و بسیاری از جمله خود من چندین بار در این باره هشدار دادیم، اما متاسفانه گوش شنوایی نبود.
*طبق پیگیریهایی که من کردم، گشت ارشاد با وضع کنونی آن، هیچ توجیه قانونی ندارد. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ اشارهای به این نوع گشت ارشاد نکرده و حتی مصوبه ۴۲۷ شورای فرهنگ عمومی که در این زمینه مورد اشاره قرار میگیرد، مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار نگرفته است. این نحوه برخورد هیچ سنخیتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد، مواجهه باید خیلی مودبانه و دور از توهین باشد.
*اگر کسی با منطق جامعه شناسی و منطق شورشها و خشمهای شهری آشنا باشد، میداند در تمام دنیا وقتی چنین اتفاقی میافتد، جامعه دچار فوران خشم اجتماعی میشود. در کشورهای دیگر نظیر آمریکا هم چنین اتفاقاتی سبب شورش اجتماعی میشود و تلفات میدهد.
*گاه به نظر میرسد قوهای که متوجه شرایط زمان و مکان باشد و با فهم ارزشها بتواند روشها را تغییر دهد و متوجه شرایط جامعه شود، نیست. من سالهاست این موارد را گفته ام، اما متاسفانه هیچ اتفاقی نمی افتد.
*شاید خواسته آشکار معترضان در این مقطع، مساله حجاب و انعطاف بیشتر نظام در این موضوع باشد، اما مطالبه مردم صرفا این نیست. در جامعه ما فقر و نابرابری، بیکاری و انواع تبعیض غوغا میکند. جامعه انباشته از برخی مشکلات است و دنبال بهانه میگردد، حتی به نظر من تشییع پرشمار مرحوم پاشایی هم سیاسی بود، نه فرهنگی. افراد احساس کردند اعتراض سیاسی آشکار ممکن است عواقب داشته باشد.
*الان هم مساله صرفا حجاب نیست. مگر میشود در جامعهای که یک عقبه ریشه دار شرعی و عقبه تاریخی حتی قبل از اسلام درباره حجاب دارد، به این شیوه روسری را در آتش بیندازند؟! این یک حرکت واکنشی است. آن جوان دنبال فرصتی بوده تا اعتراض کند و حالا با فوت مهسا امینی فرصت یافته است. تنها یکی از موارد، اعتراض به گشت ارشاد است که به نظر من به حق است. چیزی راه انداختهایم که هیچ توجیه انسانی، اخلاقی، عقلی و حتی قانونی ندارد. روش آن هم میتواند اصلاح شود. خب به جای این که افراد را سوار ون کنید و به جایی ببرید، همان جا تذکر بدهید یا در همان ماشین آموزش دهید تا بروند. این شیوهها که مردی زن نامحرم را در ماشین بیندازد، غیر انسانی و غیرشرعی است.
*ای کاش نظام به موقع درباره این حادثه واکنش نشان میداد و عذرخواهی میکرد. من به محض فوت خانم امینی مصاحبهای کردم و گفتم نظام عذرخواهی کند، اما کسی عذرخواهی نکرد. احاله دادند به کمیتههایی که تحقیق شود و معلوم نیست کی نتیجه میدهد. بالاخره این حادثه قطع نظر از این که آن خانم سابقه بیماری داشته باشد، در گشت ارشاد انجام شده و حتی اگر او را نزده باشند، فشار روحی رخ داده و منجر به سکته شده است. این موارد در دنیا جا افتاده که هر کس اعمال قدرت میکند، مسئولیت دارد. برخی منطق جامعه شناسی و مسائل علوم انسانی را درک نمی کنند و خیلی بسته عمل میکنند، این همه عالمان انسانی ما حرف میزنند، به چه نتیجهای میانجامد؟
*رابطه متقابلی بین شیوه حکمرانی و نحوه اعتراض هست. از آن شیوه حکمرانی، این نحوه اعتراض هم در میآید. ممکن است بگوییم چرا به جای اعتراض مسالمت آمیز، آتش میزنند، چرا خواستهها را آرام تر مطرح نمی کنند؟ مگر شما به خواستههای آرام آنها جواب دادهاید که چنین انتظاری دارید؟
*چقدر شیوه اعتراض مدنی را در مدارس آموزش دادهایم؟ اصلا اینها را یک شهروند با حقوق شناخته شده در قانون اساسی بار آوردهایم؟ ارزشهای گذشته را به صورت طبیعی به نسل جوان منتقل نکردهایم. اگر میخواهیم اعتراض مسالمت آمیز باشد، باید شیوه حکمرانی را عوض کرد، نه این که قواعد آن عوض شود، روشهای تنگ نظرانه باید اصلاح شود. روشن است که ممکن است ناآرامی از سوی بیگانگان هم تحریک شود. اما نباید کاری کرد که زمینه تحریک افزایش یابد. اگر شهروندی هویت ایرانی و ملی خود را بشناسد، گوشش بدهکار تحریکات بیگانه نیست.
*باید بعد از آرام شدن فضا، پیمایش و مطالعه میدانی درباره سن و جنس و طبقه و محله معترضان انجام شود تا دقیق معلوم شود، اما فعلا میتوان گفت قاطبه معترضان نوجوان و جوان هستند و احساس میکنم نوعی انقطاع نسلی هم برای آنها اتفاق افتاده است و ارتباط و اتصال کافی با نسل گذشته ندارند. دلیل آن هم نحوه تربیت و آموزش و پرورش ماست که سبب شده این نسل احساس رهاشدگی کنند.
*من نگران این هستم که اگر این شورشها رهبری نداشته باشد، تبعات بدی دارد. اگر رهبری داشت، بیانیهای میداد و درخواستها و ایدئولوژی آن مشخص بود. اما این یک شورش کور و بدون رهبر است و این خطر را دارد که میتواند به جنگهای فرقهای درونی بپیوندد. حتی اگر بتوان اینها را آرام کرد، شاید در مسایل دیگر سر باز کند.
*در تمام دنیا وقتی اتفاق ناگواری (اعم از قابل پیش بینی یا ناگهانی) رخ میدهد، اولین واکنش مردم، واکنش خیابانی است و این ربطی به ایران هم ندارد و مردم خشم خود را در تظاهرات خیابانی نشان میدهند. این مردم باید آن قدر آموزش دیده باشند و تربیت مدنی شده باشند که تخریب اموال عمومی نکنند. تنها شعار بدهند. پلیس هم باید آموزش لازم را درباره شیوه برخورد با اینها دیده باشد و بداند برخی رفتارهای غیرعادی، در این شرایط طبیعی است. رفتارها در شورش اجتماعی با حالت عادی متفاوت است. ممکن است کسی در آشوب خیابانی شرکت کند، اما نفهمد چرا شرکت کرده، به خاطر این که این رفتار ناشی از شور و عاطفه است، نه معرفت. این باید درک شود و ما نیازمند پلیس ویژه آموزش دیده برای این شرایط هستیم.
*البته وقتی کسی شیشه بشکند و ساختمان خراب کند، قوه قهریه نظام هم میخواهد آن را کنترل کند و این طبیعی است، اما باید به عقب برگشت و مساله را دید و حتی در این شرایط حاد هم پیشنهاد من این است که نیروهای امنیتی سعی کنند بیشتر مدارا کنند. زیرا رفتار معترضان هیجانی است و مدارا سبب تعدیل آن میشود. کتابی را درباره شورشهای خیابانی در آمریکا میخواندم که طبق آن، هر جا پلیس تندتر برخورد کرده، شورشها تندتر شده است.همین ضابطان گشت ارشاد هم باید آموزش ببینند. پلیس به جای برخورد فرهنگی، برای برخوردهای قهری آموزش دیده است.
*نظام باید برخورد به موقع و دستکم عذرخواهی میکرد، اما همه چیز را موکول به پاسخ فلان کمیته و کمیسیون و دستور مقامات کردند. این میشود نوشدارو بعد از مرگ سهراب. باید میفهمیدید قطع نظر از هر پاسخی که از کمیتهها بیرون بیاید، شما مقصرید. چون اگر به این خانم ایست نمی دادند و او را سوار ون نمی کردند، این اتفاق رخ نمی داد. حداقل قضیه این است که همان ایست دادن سبب شوک روحی و روانی شده است. مسوول این شوک روحی کیست؟ بابت همین عذرخواهی میکردید. اما مساله به این روشنی را نمی دانند، چون آسیب شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی را نمی دانند. حتی اگر سابقه جراحی داشته، چرا در شرایط دیگر این اتفاق نیفتاده است؟ در فیلم پخش شده هم معلوم است برخورد فرد تذکردهنده خوب نیست. مسئولیت این حادثه براساس رابطه قدرت- مسئولیت برعهده حاکمیت است و اگر به موقع عذرخواهی میکرد، این اتفاق نمی افتاد. اما چه باید کرد؟ در کوتاه مدت باید حتما درباره گشت ارشاد تجدید نظر شود و نگران این هم نباشند که این کار لطمه به عزت و اقتدار حکومت میزند.
*باید نخبگانی عاری از دسته بندیهای سیاسی راست و چپ راه حل بدهند و به راه حلها عمل کنند، نه این که تنها نمایشی اجرا کنند و کار خود را اصلاح نکنند.
*حتما باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود و این وقتی میشود که صاحبان قدرت اعتبار قدرت داشته باشند، یعنی پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشند و از فریب و دروغ هم اجتناب کنند. اینها راه حلهای اصولی است که اتفاقا انطباق با انقلاب اسلامی هم دارد. اما رفتارها و سیاستهایی در جمهوری اسلامی میبینیم که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد.
*تجدید نظر در برخی روشها به هیچ وجه سبب خدشه به نظام نمی شود. اخلاق کشف و قانون وضع میشود، قانون براساس شرایط و منافع وضع میشود. باید بررسی کرد که شرایط مثل گذشته است و منافع یک قانون همچنان پابرجاست؟ جای تردید دارد. چرا امام(ره) از نقش زمان و مکان میگفت و اینکه ممکن است حکم چیزی در شرایط زمانی و مکانی دیگر تغییر کند؟ اینکه ائمه ما ویژگی مسلمان را عالم بودن به زمان خود دانستهاند، یعنی چه؟ تغییر یک قانون چه خدشهای وارد میکند؟ مگر یک قانون، وحی منزل است؟ قانون فرع بر عدل است و عدل، فرع بر حق. اگر قانونی نافی عدالت و حق شهروندی بود، باید تغییرش دهیم. اگر جامعهای بخواهد بگوید من عادلم، حتما باید در برخی قوانین خود در هر سطحی تجدید نظر کند.
*اتفاقا این رشد یک نظام را نشان میدهد که متوجه شرایط سیال و متغیر زمان و مکان هست. نظامی که قفل کند و روی خوشی به تغییر نشان ندهد، دیر یا زود در سراشیب قرار میگیرد. از این رو معتقدم حداقل قضیه این است که حتما در گشت ارشاد تجدید نظر صورت گیرد. امیدوارم این تجدید نظر انجام شود، نگرانم وقتی آبها از آسیاب بیفتد، این کار هم نشود.
آیا این خبر مفید بود؟ 1 0
نتیجه بر اساس 1 رای موافق و 0 رای مخالف
آخرین دیدگاه