دموکرات ها جنگ افروز ترند یا جمهوری خواهان؟ سالهاست که همیشه این پرسش پرسیده می شود. حالا اما یک پژوهش اسنادی در آمریکا با نتایج جالب و احتمالا دلهره آوری رو برو شده است. اینکه فارغ از سیاست های حزبی، کاراکتر شخصیت رئیس جمهور است که آتش جنگ را در این کشور خاموش یا شعله های آتش را شعله ور تر می کند! پژوهشی که این بار روی روسای جمهور آمریکا انجام گرفته و محققش ادعا دارد قابل تعمیم به دیگر روسای جمهور در کشورهای ابرقدرت دنیا هم هست.
مهدیه جباری: جنگ ها به دلایل مختلف شروع می شوند، ادامه می یابند و به پایان می رسند، اما شخصیت فرماندهان نقش مهمی را در سرنوشت شان ایفا می کند! یک پژوهش علمی روی روسای جمهور گذشته آمریکا رابطه معناداری میان خودشیفتگی آنها و میزان آتش افروزی شان را نشان می دهد.
بر اساس تجزیه و تحلیل رفتارهای 19 رئیس جمهور که بین سال های 1897 و 2009 بر کاخ سفید ریاست کردند ،از ویلیام مک کینلی تا جورج دبلیو بوش در نهایت این حقیقت استخراج شده است که هرچه مرد اول کاخ سفید خود شیفته تر بوده باشد طول مدت جنگ هایی که آن رئیس جمهور در دوران ریاستش تجربه کرده ، طولانی تر بوده است . این پژوهش ارتباط مستقیم و معنادار میان خودشیفتگی و جنگ افروزی را اثبات کرده است.
پژوهشی که نتایجش با توجه به شرایط بحرانی این روزهای دنیا و درگیری هایی که در سراسر جهان وجود دارد، می تواند برای سیاستمداران، تحلیلگران و فرماندهان نظامی در درک چگونگی علل وقوع جنگ مفید باشد. پیش از این، چگونگی تأثیر شخصیت رهبران بر جنگ به طور کامل بررسی نشده بود.
جان پی. هاردن، دانشمند علوم سیاسی از دانشگاه ایالتی اوهایو، می گوید: «رؤسای جمهور خودشیفته تر تنها زمانی از جنگ خارج می شوند که بتوانند بگویند یا این حس را داشته باشند که در جنگ برنده شده اند . آنها جنگ ها را به بهانه یافتن راهی برای پیروزی طولانی کرده اند. این سیاستمداران می خواهند قهرمان، قوی و شایسته به نظر برسند. حتی اگر این خواسته شان به به قیمت تداوم شرایط جنگی و خساراتی جبران ناپذیر از نظر انسانی ، اقتصادی و حتی فراتر از حد معقول خسارات یک جنگ باشد.»
هاردن از دادههای استخراج شده از پایگاه داده Correlates of War برای اثبات نظریه خود استفاده کرده است. در این پژوهش تنها جنگ هایی مورد محاسبه و بررسی قرار گرفتند که در طول یم سال حداقل 1000 کشته را بر جای گذاشته باشند. بر اساس بازه انتخابی این پژوهشگر، در دوره زمانی مورد بررسی ، 11 عملیات بزرگ نظامی با این ابعاد برای ایالات متحده ایجاد شده است.
داده های این پژوهش با تحقیقات قبلی که شخصیت روسای جمهور ایالات متحده را از طریق زندگی نامه ها دست نوشته ها و مکاتبات شان مورد بررسی و تحلیل قرار می دادند تطبیق داده شده و راستی آزمایی شده است. بر اساس یافته های بدست آمده سطوح بالای قاطعیت و هیجان طلبی و سطوح پایین فروتنی، تبعیت و صراحت برای اندازه گیری تمایلات خودشیفتگی افراد بررسی شده است.
بر اساس نتایح بدست آمده ، روسای جمهوری که در خودشیفتگی امتیاز کمتری داشتند، از جمله مک کینلی و آیزنهاور، تمایل داشتند که منافع ایالت را در اولویت قرار دهند. آنها یا وارد جنگ نشده اند و یا اگر وارد شدند از جنگها فقط به عنوان آخرین راه حل استفاده کرده اند . این افراد در سریعترین زمان ممکن به جنگ ها پایان داده اند. خروج سریع آیزنهاور از جنگ کره مهر تائیدی است بر این ادعای علمی.
آن دسته از روسای جمهور که از نظر خودشیفتگی رتبه بالاتری داشتند، مانند روزولت و نیکسون، منافع شخصی خود را بر منافع ملی ارجح دانستند. آنها آتش افروزی را برای مدت طولانی تری ادامه داده اند. به عنوان مثال، نیکسون جنگ ویتنام را به ارث برد اما حاضر به پایان زود هنگامش نشد وبه امید پیروزی بزرگ آن جنگ خانمان سوز را اقلا برای چهار سال دیگر ادامه داد!
به طور کلی، هشت فرمانده ای که امتیاز بالاتر از حد متوسط را برای خودشیفتگی کسب کردند به طور متوسط 613 روز را در جنگ سپری کردند، در مقابل این عدد برای 11 رئیس جمهور که از نظر خودشیفتگی عدد کمتر از حد متوسط بودند، کمترین تمایل به جنگ ثبت شده است. در میان روسای جمهوری آمریکا در این ایام مک کینلی و هوارد تافت کمترین امتیاز را کسب کردند.
این مطالعه نشان میدهد که رابطه خطرناک روحیه رئیس جمهور و میزان جنگ افروزی با قدرت در کاخ سفید وجود داشته و همچنان پابرجاست. حتی با در نظر گرفتن عوامل دیگر از جمله فضای سیاسی در ایالات متحده، منطقه وقوع جنگ ، توازن قوا بین طرف های جنگ، و اینکه آیا شخص رئیسجمهور آشنایی با شرایط جنگ دارد؟
هاردن مدیر این پروژه پژوهشی میگوید: «آنچه من دریافتم این است که در روش سنتی دانشمندان علوم سیاسی به پویایی جنگ نگاه کردهاند، این طرز نگاه کل داستان را در بر نمیگیرد.رؤسای جمهور برای تصمیم گیری در زمان جنگ همیشه به شواهد منطقی نگاه نمی کنند. بسیاری از روسای جمهور این کار را انجام داده اند، اما برخی دیگر بیشتر به منافع شخصی خود علاقه مند هستند تا منافع کشور!»
هاردن چندین پیشنهاد برای اینکه چرا خودشیفتگی ممکن است منجر به ماندن روسای جمهور در درگیری های طولانی مدت شود، ارائه می دهد. آنها به طور بالقوه اهداف بزرگتری دارند و برای مثال همیشه فکر می کنند ماندن در شرایط جنگی دستاورد بزرگتری دارد.
آنها همچنین ممکن است در استراتژی های خود بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشند که منجر به فقدان اثربخشی در نبرد و طولانی شدن جنگ می شود. افراد خودشیفته همچنین وقتی دچاراسترس شوند مرتکب اشتباهات بزرگتری می شوند و تمایل دارند و ترجیح می دهند لقب بازنده به آنها الصاق نشود.
البته، تعداد عوامل موثر بر جنگ پایانی ندارد . از آب و هوا گرفته تا تعداد کشورهای درگیر تا روحیه سربازان و… اما وضعیت فرد مسئول میتواند عامل مهمتری از آنچه قبلاً تصور میشد باشد.
هاردن می گوید: «رؤسای جمهور خودشیفته بیشتر از سایر روسای جمهور وقت خود را صرف نگرانی در مورد تصویربرجای مانده از خود در افکار عمومی می کنند.این انگیزهها، بهویژه تمایل آنها برای محافظت از تصویر نقش بسته از خود نزد افکار عمومی باعث میشود که جنگها را بیش از حد لازم تداوم ببخشند.»
نتایج این پژوهش علمی در Journal of Conflict Resolution منتشر شده است.
4141
آخرین دیدگاه