خبرگزاری الجزیره در یادداشتی درباره مذاکرات احیای برجام نوشته که شرایط ایران، آمریکا و دنیا نسبت به سال ۲۰۱۵ تغییر کرده و بهاصطلاح آن کشتی حرکت کرده است. بنابراین احیای توافق هستهای یا حتی امضای یک قرارداد جدید، ایران و آمریکا را به هم نزدیک نخواهد کرد- و چنین قراردادی در بهترین حالت، تنها میتواند این امکان را به دو کشور بدهد که تمرکز خود را از روی هم برداشته و در دیگر نقاط جهان بر اولویتهای دیگری تمرکز کنند.
به گزارش شفقنا، الجزیره در ادامه نوشت: زمانی که ایران و شش قدرت جهانی در تابستان 2015 اعلام کردند که به توافق هستهای دست یافتهاند؛ در سطح جهان نوعی خوشبینی دیپلماتیک قابلتوجه وجود داشت. این پیمان که بیشتر به نام برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» شناخته میشود، قرار بود در ازای محدود کردن برنامه هستهای ایران، این کشور را از بسیاری از تحریمهایی که در طول یک دهه گذشته بر این کشور تحمیل شده بود، رهایی بخشد.
آمریکا ولی در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ از این توافق خارج شد. حالا، بعد از حدود یک سال و نیم مذاکره، به نظر میرسد که آمریکا با ریاست جمهوری جو بایدن و ایران در آستانه تفاهم برای احیای آن توافق هستند.
البته مثل تمام نمونههای تاریخ روابط دیپلماتیک- به خصوص در چنین موارد حساسی- در این مذاکرات نیز درخواستهایی از سوی طرفین در لحظه آخر مطرح شده است. ایران مثلاَ در این زمینه به عنوان پیششرط توافق از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته تحقیقات در مورد پادمانهای موجود در تاسیسات هستهای این کشور را پایان دهد. در عین حال دنیا همچنان منتظر شنیدن پاسخ ایران است- که در حال بررسی عکسالعمل آمریکا به متن پیشنویسی است که اتحادیه اروپا برای احیای توافق هستهای پیشنهاد کرده است.
ولی با این حال، حتی اگر ایران و آمریکا موفق شوند به یک توافق جدید دست یابند، باز هم مشخص است که آن امیدواری و اراده سال 2015 به سختی قابل دستیابی و احیا است. در واقع خوشبینی حاکم بر آن توافق- در آن زمان- ریشه در چیزی فراتر از عبارات بیانشده در متن قرارداد داشت. به عبارت بهتر این قرارداد نشاندهنده پیروزی دیپلماسی در مسیر حل مناقشه بود و میتوانست در سراسر جهان بین سیاستمداران دیپلماسیمحور روحیه جدید و بالایی ایجاد کند. مهمتر این که این توافق از نظر بسیاری به عنوان منادی یک دوره جدید مبنی بر اعتدال در روابط طولانیمدت ایران و آمریکا دیده میشد.
شرایط و فضای سال 2022 اما به طرزی قابلتوجه تاریکتر جلوه میکند. به خصوص به دلیل آگاهی جهان از این واقعیت- که تعهدات ایالات متحده در این توافق تنها تا زمانی معتبر است که رئیس جمهوری که این تعهدات را امضا کرده است، در کاخ سفید باشد. این امر انگیزه تمام طرفین را به شدت کاهش میدهد.
از نگاه تهران، اگر اعتمادی به ادامه توافق تا بعد از سال ۲۰۲۴ وجود نداشته باشد، عملاً هر نوع منافع اقتصادی بالقوه از قبل این توافق زیر سوال و تردید میرود. برای طرف مقابل هم این واقعیت که ایران پیشرفت قابل توجهی در زمینه هستهای کرده و حالا زمان تقریبی دستیابی این کشور به بمب اتمی (در صورت تمایل) به چند ماه رسیده، انگیزه چندانی باقی نمیگذارد- و این در حالی است که زمانبندی محدودیتهای هستهای ایران در زمان مذاکرات اولیه دقیقاَ برای اجتناب از چنین شرایطی انجام گرفته بود.
بنابراین، در حالی که گفته میشود متن توافقنامه نسبت به برجام تغییری نداشته؛ اما هر دو طرف باید به یک نسخه حداقلی از مزایایی که در سال 2015 برای رسیدن به آن چانهزنی کرده بودند، بسنده کنند.
این البته به هیچ وجه تصادفی نیست. زمانی که ایران و آمریکا پارسال برای اولین بار تلاش برای احیای توافق را آغاز کردند، بسیاری استدلال کردند که مزایا و تعهدات طرفین توافق باید حداقلی باشد. برخی نیز تنها دستاوردهای احیای توافق هستهای را در کاهش تنشها و بهبود فضای مذاکرات عنوان کردند. این در حالی است که در واشنگتن برخی تنها به دنبال توقف جاهطلبیهای ایران در عین حفظ بخشهایی از رژیم تحریمها بودند.
بنابراین برخلاف سال 2015، احیای توافق یا حتی یک قرارداد جدید نه تنها نمیتواند یک فرصت تاریخی برای اعتمادسازی محسوب شود- که حتی میتوان عکس آن را هم انتظار داشت. با این حال، باز هم برای هر دو طرف یک قرارداد جدید میتواند یک دستاورد کلیدی به شمار آید.
فرصتی برای دور شدن
در شرایطی که مشخص است حتی در صورت انعقاد یک قرارداد جدید نیز رابطه پیچیده و خصمانه واشنگتن و تهران ادامه خواهد داشت، ولی باز هم این توافق میتواند فرصتی برای طرفین فراهم کند تا توجه و تمرکز خود را به جای دیگری معطوف کنند.
ایران در حال حاضر- به خصوص برای رسیدن به آمال و آرزوهای اقتصادیاش- تصمیم گرفته سیاست نگاه به شرق را دنبال کند. سیاستی که در عین حال که نتیجه تحریمها میتواند باشد، به عنوان یک سیاست صرف اقتصادی نیز میتواند ارزیابی شود. به خصوص که حتی با وجود احیای توافق نیز باقی ماندن محدودیتهای تجارت با ایران به این معنی خواهد بود که بعید است شرکتهای غربی به این زودیها به بازار ایران سرازیر شوند. تهران به خوبی این موضوع را میداند. از سوی دیگر، در حال حاضر روند تبدیل اقتصادهای آسیایی به ویژه چین به مرکز اقتصاد جهانی به طور مستمر ادامه دارد.
همزمان کاهش تنشها با ایران به دولت بایدن امکان میدهد که در نهایت تمرکز آمریکا روی خاورمیانه را در محاسبات استراتژیکش کاهش دهد. به خصوص که بایدن حتی قبل از مراسم تحلیف نیز بارها گفته بود که خاورمیانه پس از بقیه آسیا، اروپا و حتی قاره آمریکا در اولویت چهارم استراتژیک آمریکا قرار دارد.
آمریکا که با سیاست «جنگ با تروریسم» عملاً از بزرگترین چالشها و رقبای استراتژیکش روسیه و چین بازمانده است؛ با احیای برجام- با این که خاورمیانه را فراموش نخواهد کرد- اما به هر حال این آزادی را خواهد داشت که ظرفیتهایش را به سمت رقابت با قدرتهای بزرگ هدایت کند.
ولی با این حال فرصت واقعی برای سازش و گفتمانی معنادارتر بین آمریکا و ایران تنها زمانی میتواند به دست آید که این اطمینان ایجاد شود که رئیس جمهور جمهوریخواه آینده، مانند دونالد ترامپ توافق را رها نخواهد کرد. احتمالی که حتی با مروری گذرا بر فهرست احتمالی نامزدهای جمهوریخواهان در انتخابات سال 2024 نیز یک پیشبینی امیدوارکننده جلوه نمیکند.
با این حال، هر کسی به عنوان رئیسجمهور آینده ایالات متحده وارد کاخ سفید شود، برای خروج از توافق هستهای نیازمند مقابله با یک سری واقعیتهای جدید و یک محیط پیچیدهتر بینالمللی خواهد بود، چرا که زمان برتری و بیرقیبی آمریکا سر آمده و دشمنانی به مراتب قدرتمندتر زرادخانه اقتصادی واشنگتن را به چالش خواهند کشید. آیا در چنین شرایطی منطقی خواهد بود آرامشی که توافق با ایران به ارمغان آورده، برهم زده شود؟!
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
آخرین دیدگاه