پریسا هنوز از آنچه برایش اتفاق افتاده شوکه است و خیلی سخت صحبت میکند. او از پسر جوانی به اتهام آدمربایی شکایت کرده و مدعی است پسر قصد تعرض داشته که او فرار کرده است. پریسا در گفتوگو با اعتمادآنلاین از روز حادثه و ترسی که به جانش افتاده میگوید.
*از پروندهات بگو. چرا شکایت کردی؟
سوار ماشین شدم؛ به عنوان مسافر. در راه فهمیدم راننده تغییر مسیر داده. جیغ زدم و آنقدر تقلا کردم که نگه داشت و پیاده شدم و فرار کردم.
*به چه مقصدی سوار شدی؟
میخواستم سر کار بروم، طبق معمول هر روز سوار ماشین شدم ولی راننده یکباره تغییر مسیر داد.
*جوان راننده مدعی است قصد ربایش نداشته و تغییر مسیر داده که زودتر برسید.
دروغ میگوید، مسیری که وارد شد ربطی به جایی که میرفتیم نداشت. اگر من جیغ نمیزدم او ماشین را متوقف نمیکرد.
*چطور به خانه برگشتی؟
وقتی متوجه تغییر مسیر شدم، جیغ زدم و درخواست کردم مرد راننده ماشین را متوقف کند اما قبول نکرد. همچنان میرفت، من در ماشین را باز کردم و دوباره جیغ زدم. او ترسید و ماشین را نگه داشت. صبر نکردم ماشین کامل بایستد و وقتی کنار کشید خودم را از ماشین به بیرون پرت کردم. مرد راننده که خیلی ترسیده بود گاز داد و رفت. چند عابر به من کمک کردند، با برادرم تماس گرفتند و من به خانه برگشتم.
*چطور راننده را پیدا کردی؟
شماره پلاکش را یکی از عابران برداشته بود، اینطوری بود که او را شناسایی کردند.
*مرد راننده همه چیز را انکار کرده است، چطور میخواهی ادعایت را ثابت کنی؟
من دروغ نمیگویم، شاهدانی هم بودند که وضعیت من را دیدند. من سر کار میروم. آدم آبروداری هستم. البته فقط دست و پایم زخمی شد اما اگر مقاومت نمیکردم اتفاقات بدی میافتاد.
*مرد راننده فقط تغییر مسیر داد یا کار دیگری هم کرد؟
وقتی از او خواستم ماشین را متوقف کند فحاشی کرد، خیلی فحشهای زشتی میداد و گفت صدایت به جایی نمیرسد. من حتی تصور اینکه بمیرم را هم کردم. حاضر بودم بمیرم اما دست او به من نرسد که خدا را شکر موفق به فرار شدم.
*حاضری رضایت بدهی؟
من رضایت بدهم به کسی دیگر آسیب میزند. شما نمیدانید چه بلایی سرم آمده است.
*از حال و روزت بیشتر بگو.
من به شدت میترسم. دیگر سر کار نمیروم. مدام در خواب جیغ میکشم و منزوی شدهام. مدتهاست تحت نظر دکتر هستم و وضعیت روحی بدی دارم. احساس ناامنی میکنم و حتی دانشگاه هم با پدرم یا برادرم میروم و برمیگردم. شبها در اتاق خودم نمیخوابم و پیش مادرم میخوابم، آنقدر که میترسم. وضعیت روحیام خیلی خراب است.
آخرین دیدگاه