مهناز زن جوانی است که برای پیگیری سرقتی که قربانی آن شده به دادگاه آمده است. او از لحظات سخت و دلهرهآوری میگوید که مجبور شد میان جان و پولش یکی را انتخاب کند. این زن به اعتمادآنلاین میگوید سارقان چطور او را تهدید به قتل و تعرض کردند.
*تعریف کن ماجرا چطور اتفاق افتاد؟
صبح به سمت محل کارم راه افتادم. سوار یک ماشین گذری شدم. خانه ما اطراف تهران است. من هر روز با اتوبوس به محل کارم میروم اما آن روز با سواری رفتم، چون دیرم شده بود. وسط راه متوجه شدم راننده مسیر را عوض کرد. ترسیدم، گفتم نگه دار پیاده میشوم. نگاه بدی در آینه به من کرد و نگه نداشت. دو مرد هم در ماشین بودند. دوباره داد زدم نگه دار پیاده میشوم. راننده به طرف خاکی راند، دو مرد با چاقو من را تهدید کردند.
*میخواستند تو را بزنند؟
تهدیدم کردند که اگر داد بزنم به من تعرض میکنند. وقتی این را گفتند من هم گفتم هرچه دارم برای شما، کاری به من نداشته باشید.
*چه چیزهایی سرقت کردند؟
یک انگشتر و یک گردنبند داشتم. موبایلم را هم گرفتند و بعد هم رمز کارت بانکیام را گرفتند و پول را منتقل کردند به حساب خودشان.
*چطور از بیابان نجات پیدا کردی؟
آنها دستوپای من را بستند و بعد خودشان سوار ماشین شدند و رفتند. خیلی تقلا کردم تا توانستم پاهایم را باز کنم. از یک خانم و آقا که داشتند رد میشدند کمک خواستم. آنها از من دور بودند، فریاد زدم و درخواست کمک کردم. در نهایت آمدند و به پلیس زنگ زدند.
*در دادگاه گفتی از بعد سرقت خیلی حال روحی بدی داری، در این باره توضیح بده.
بعد از این سرقت پدرم دیگر اجازه نداد سر کار بروم. من در خانه ماندم. وضع روحی بدی دارم. میترسم و بیرون نمیروم. از یک سال پیش تا به حال تحت نظر دکتر هستم و دارو مصرف میکنم. شبها نمیتوانم بخوابم و کابوس میبینم. گرچه سارقان هر چه برده بودند پس دادند ولی وضعیت روانی من چنان به هم ریخته که حتی یک بار تصمیم به خودکشی گرفتم.
*سارقان برای رضایت اقدام کردند؟
بله خانوادههایشان مرتب به سراغ من میآیند و همین هم حالم را بدتر کرده است. مدتی است که دیگر در خانه خودمان نیستم اما مرتب خانوادههایشان مقابل در خانه میآیند و ایجاد مزاحمت میکنند.
*حاضر به گذشت هستی؟
کارهایی که میکنند شرایط من و خانوادهام را بدتر کرده است. اگر خانوادههایشان دست بردارند و من مطمئن شوم که دادگاه حکم عادلانهای میدهد رضایت میدهم تا خودم از این شرایط راحت شوم.
*در حال حاضر چه میکنی؟
فعلاً یک سالی میشود که کار نمیکنم. بیشتر تحت مداوای روانپزشک هستم و البته در این باره هم از سارقان درخواست خسارت کردم. سعی میکنم خودم را سرگرم کنم تا کمتر به حادثهای که اتفاق افتاده فکر کنم. دکتر هم میگوید زمان میبرد تا حالم بهتر شود. فقط امیدوارم این روزها تمام شود و حال من بهتر شود.
آخرین دیدگاه