پسر دانشجو که به خاطر اعتیاد پدرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود از خواهرانش خواست او را حلال کنند.
به گزارش اعتمادآنلاین، این پسر دانشجو بعد از درگیری با والدینش بر سر پول مواد پدرش را با چاقو کشت.
قتل پدر به دست پسر ناخلف
دیماه سال گذشته بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی ماموران از قتل مرد میانسالی در خانهاش باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره راهی محل شد.
تیم جنایی در پذیرایی خانه با جسد مرد ۵۷سالهای به نام معین روبهرو شدند که با اصابت ضربه چاقو به گردنش به قتل رسیده بود. بررسیها حکایت از آن داشت که قاتل، پسر ۲۲ساله مقتول به نام نریمان است که پس از قتل از محل گریخته است.
همسر مقتول به ماموران پلیس گفت: شوهرم معلم بازنشسته بود و در کار ساخت و ساز هم فعالیت میکرد. ما دو دختر و یک پسر داریم و زندگی خوبی هم داشتیم تا اینکه از مدتی قبل پسرم با پدرش اختلاف پیدا کرد. او ولخرج و بیکار بود و همیشه از ما پول توجیبی میخواست و همین موضوع باعث اختلاف و گاهی هم مشاجره لفظی آنها شده بود. روز حادثه پسرم به خانه آمد و از من خواست به او پول بدهم که گفتم پولی ندارم. داد و فریاد کرد. با شوهرم تماس گرفتم و به او گفتم نریمان از ما پول میخواهد و با ما درگیر شده است و من و دو دخترم از او میترسیم. شوهرم با شنیدن حرفهایم به سرعت به خانه آمد که با پسرمان درگیر شد و ناگهان نریمان چاقویی به گردن پدرش زد و فرار کرد.
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی ماموران پلیس تحقیقات گستردهای را برای دستگیری قاتل فراری آغاز کردند و یک ساعت بعد از حادثه تیمی از ماموران متوجه پسر جوانی شدند که شباهت زیادی با قاتل داشت و در نزدیکی خانه مقتول پرسه میزد. ماموران مظنون را در اقدامی غافلگیرانه بازداشت کردند و مشخص شد پسر دستگیرشده همان متهمی است که ساعتی قبل پدرش را به قتل رسانده است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
محاکمه پسر معتاد
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه دو خواهر او درخواست قصاص کردند و وقتی نوبت به متهم رسید او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من با پدرم اختلافی نداشتم، مشکل من به خاطر اعتیاد بود. من گل میکشیدم و وقتی خمار میشدم رفتارم دست خودم نبود. روز حادثه با مادرم بر سر مواد درگیر شدم، مادرم موضوع را به پدرم گفت و وقتی پدرم آمد با هم دعوا کردیم و من کنترلم را از دست دادم.
متهم گفت: خواهرانم برایم قصاص خواستهاند و من هم به این حکم راضی هستم. مرگ برای من از زندگی آسانتر است. فقط درخواست دارم من را حلال کنند.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
آخرین دیدگاه