فوتبال، همیشه بیرحم است و در ایران، شاید کمی بیرحمتر هم باشد. به این بیرحمی، باید کمبود منطق و احترام را هم اضافه کرد. برخورد باشگاه استقلال با بازیکنی مثل ارسلان مطهری، میتواند مصداق بارزی برای این بیرحمی و بیاحترامی باشد. او مرتکب چه گناه کبیرهای شده که حق تمرین با سایر همتیمیها را ندارد؟ او چه اشتباهی انجام داده که برای رسیدن به زمین همیشگی تمرین، باید سرپرست تیم را دریبل بزند؟ خشم باشگاه از ارسلان مطهری، تنها یک دلیل ساده دارد. او حاضر نشده در آخرین روز از فصل نقل و انتقالات، قراردادش را با استقلال فسخ کند. جالب اینکه گفته میشود پیشنهادی که باشگاه برای فسخ به این بازیکن داده، اصلا پیشنهاد مناسبی هم نبوده است.
به گزارش خبرورزشی، معلوم نیست که به کدام دلیل و بر مبنای کدام منطق و فلسفه، مدیران باشگاه توقع دارند این بازیکن از حق و حقوقش بگذرد و درحالیکه دو هفته از شروع فصل جدید سپری شده، بسیاری از تیمها تکمیل شدهاند و اصلا زمانی برای انتخاب تیم جدید وجود ندارد، قراردادش را فسخ کند و برود؟ آیا این رفتار با بازیکنی که در نخستین دربی زندگیاش دبل کرده و تا امروز ۳ بار توپ را از خط دروازه پرسپولیس عبور داده، بیش از حد قدرنشناسانه نیست؟ آیا این رفتار با بازیکنی که بارها گلهای حساسی برای تیم زده و در نبردهای حیاتی ناجی استقلال شده، بیش از حد ناجوانمردانه بهنظر نمیرسد؟ بدیهی است که ارسلان، حقوقش را طلب کند و بهدنبال یک توافق خوب با استقلال باشد. باشگاه اما طوری به او دستور خروج میدهد که انگار در حال تصمیم گرفتن برای یک یاغی است.
در غیاب برنامه و استراتژی درست برای خرید بازیکن، وقتی همه مهرههای در دسترس بازار را جذب میکنی تا مبادا به تیمهای رقیب بروند، چنین اتفاقی هم دور از ذهن نیست. مدیران باشگاه استقلال خرید بازیکن را از زمانی شروع کردند که هنوز سرمربی تیم کارش را کلید نزده بود. بدیهی است که آنها خواهان قطع همکاری با مطهری نبودند که اگر چنین بود، این بازیکن حضور فعالی در معرفی لباسهای فصل جدید باشگاه نداشت. استقلال قرارداد مطهری را تمدید کرد، تصویر او را در صفحه رسمی به اشتراک گذاشت و ناگهان قبل از بسته شدن پنجره به این نتیجه رسید که ارسلان را نمیخواهد. بهنظر میرسد بازگشت مهدی قایدی، آن اتفاقی بود که محاسبههای مربوط به فهرست تیم را به هم زد.
آنها بیدرنگ قایدی را به فهرست اضافه کردند و ناگهان با ۸مهره هجومی در فهرست بزرگسالان روبهرو شدند. یعنی عملا نیمی از فهرست ۲۰نفره بزرگسالان استقلال را مهاجمان تشکیل میدادند. در چنین شرایطی، یک مهاجم باید در نقش قربانی قرار میگرفت و آن مهاجم، ارسلان مطهری بود. حتی بعد از این انتخاب، باشگاه اصلا رفتار درستی با مطهری نداشت. آنها میتوانستند مبالغ مدنظر این ستاره را پرداخت کنند و به یک توافق منصفانه با او برسند اما تصمیم گرفتند در رسانهها، مطهری را روبهروی هوادارها قرار بدهند و رفتارش را یک طغیان بهحساب بیاورند. جالب اینکه باشگاهی مثل بارسلونا، با اراده عجیب بازیکنانی مثل بریتویت، اومتیتی و این اواخر دی یونگ برای جدانشدن روبهرو بوده اما همیشه به آنها احترام گذاشته است. آنها به راحتی با تیم تمرین میکنند و حتی در ترکیب قرار میگیرند. این اتفاقی است که در یک باشگاه حرفهای با مقادیری از احترام و قدرشناسی رخ میدهد.
باشگاه استقلال نوعی رفتار دوگانه را با اعضایش به نمایش میگذارد و اتفاقات این باشگاه یادآور بازی «نهنگآبی» است که اعضایش را به مرز خودکشی میرساند. آنها از یک سو بعد از درخواست جدایی فرهاد مجیدی آن هم بعد از سپری کردن تنها یک فصل کامل روی نیمکت تیم قهرمان لیگ برتر، این مربی را مورد تمجید قرار میدهند و برای او نامه قدردانی میزنند و حتی از تصمیمش برای ترک تیم و خالی گذاشتن نیمکت استقلال در این شرایط سخت تشکر میکنند! در مقابل اما بازیکنی که میخواهد بماند، با وجود تعداد بالای مهاجمهای تیم، بجنگد و حقش را در استقلال بگیرد، باید با چنین برخورد تلخ و آزاردهندهای روبهرو شود. بهنظر میرسد که مدیران استقلال در مواجهه با بازیکنان تیم به اندازه کافی احترامآمیز برخورد نمیکنند.
آنها در مورد وریا، حتی یک نامه خداحافظی نزدند و آنقدر این ستاره را بلاتکلیف گذاشتند تا خبر انتقال او به فولاد شنیده شود. حتی یک تماس ساده با وریا نیز گرفته نشد تا باشگاه مراتب قدردانیاش را نسبت به آنچه کاپیتان تیم در این سالها انجام داده، نشان بدهد. مدیران استقلال در شروع فصل بیوقفه مشغول خرید بازیکن ستاره بودند و این کار آنقدر خلقالساعه و بدون منطق صورت گرفت که در نهایت یکی از خریدهای جدید و یکی از تمدیدیها مازاد شدند. آبیها در آخرین ساعتهای نقل و انتقالات قرارداد ارسلان را بهصورت یکطرفه فسخ کردهاند تا کاوه رضایی را به خدمت بگیرند. با وجود این خود ارسلان با این تصمیم موافق نیست و پرونده به سازمان لیگ و کمیته تعیین وضعیت خواهد رفت. این یک پایان تلخ برای مرد گیتاریست آبیها بود. گلزن محبوب دربیها، پشت درهای بسته تمرین ماند و به همین سادگی از باشگاه رانده شد. ستارهای که همیشه علاقهاش را به استقلال ثابت کرده بود، حالا باید بهدنبال تیم دیگری برای خودش باشد و حتی در شرایطی یک نیمفصل بیرون ماندن یا سکونشینی را تجربه کند.
آخرین دیدگاه