دادگاه ادعای جوانی را مبنی بر اینکه برای جلوگیری از تجاوز دست به قتل زده، قبول نکرد و او به قصاص محکوم شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که شاگرد مکانیکی است، یک شب در مکانیکی همکارش را به قتل رساند و فرار کرد اما مدتی بعد بازداشت شد. او در اعترافاتش گفته بود قصد قتل نداشت اما مقتول برای تعرض به او اقدام کرد و همین هم باعث شد او دست به قتل بزند.
گزارش قتل
ماموران پلیس تهران سال گذشته از طریق صاحب یک مکانیکی متوجه شدند یک نفر در این محل جانش را از دست داده است. صاحب مکانیکی به ماموران گفت: من سالهاست مکانیکی بزرگی دارم. امین و دوستش فرید از چند ماه قبل به عنوان شاگرد در مغازهام مشغول به کار شدند. آنها گفتند از شهرستان به تهران آمدهاند و جایی برای خواب ندارند، به همین خاطر از من خواستند در مکانیکی کار کنند و شبها را نیز همانجا بخوابند. من هم قبول کردم و دو شاگرد مکانیکی شبها در مغازه میماندند. صبح روز حادثه برای باز کردن در مغازه به آنجا رفتم و با صحنه وحشتناکی روبهرو شدم. دیدم جسد خونین امین گوشهای افتاده و خبری از فرید نیست.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود ماموران راهی مکانیکی مورد نظر شدند و جسد امین با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. شواهد نشان میداد فرید نیز همزمان با کشته شدن دوستش ناپدید شده است. فرضیه دست داشتن فرید در این جنایت قوت گرفته بود و ماموران پلیس او را در یک پارک در همان حوالی ردیابی و بازداشت کردند.
پسر جوان به قتل دوستش اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
محاکمه در دادگاه
با صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران متهم پای میز محاکمه رفت. این در حالی بود که اولیای دم درخواست قصاص کرده بودند.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من و امین مدتی بود یکدیگر را میشناختیم. ما با هم در مغازه مکانیکی شروع به کار کردیم؛ اما مدتی قبل او اسیر وسوسههای شیطانی شد و یک شب مرا آزار داد. او از من فیلم سیاه تهیه کرده بود و تهدید میکرد اگر به خواستههایش تن ندهم فیلم را پخش میکند و آبرویم را میبرد. من ناچار بودم همیشه تسلیم خواسته او شوم. او درشتهیکل بود و من نمیتوانستم مقاومت کنم.
متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد: من از سلطهگریهای امین خسته شده بودم و حتی چند بار به خودکشی فکر کردم. آخرین بار او سراغم آمد، میخواست بار دیگر مرا آزار دهد که مقاومت کردم. او مثل همیشه مرا تهدید کرد فیلم را پخش میکند و آبرویم را میبرد. من هم برای دفاع از خودم میلهای را که روی زمین بود برداشتم و شش ضربه به سر او زدم. وقتی امین روی زمین افتاد بلافاصله وسایلم را جمع کردم و فرار کردم. نمیدانستم به کجا بروم. میخواستم به شهرستان بروم اما خجالت میکشیدم واقعیت را به خانوادهام بگویم. به همین خاطر ترسیدم و به شهرستان نرفتم. به پارکی در همان حوالی رفته بودم که از سوی ماموران پلیس بازداشت شدم. باور کنید من قصد کشتن فرید را نداشتم. فقط میخواستم مقاومت کنم تا بار دیگر مرا آزار ندهد. من از این زندگی خسته شده بودم؛ اما او دست از تهدید برنمیداشت. من که کنترلم را از دست داده بودم در آن لحظه با میله چند ضربه به سر از زدم. او مستحق مرگ بود.
با پایان دفاعیات و دفاعیات وکیل مدافع او، هیات قضات وارد شور شدند. آنها ادعای متهم درباره مهدورالدم بودن مقتول و دفاع از خود را قبول نکردند و با توجه به درخواست اولیای دم رأی بر قصاص صادر کردند.
آخرین دیدگاه