مردم عبارت «این آخوندها» را زیاد بهکار میبرند و بعد خیلی چیزها درباره شیوه تفکر، زندگی یا نگاه آنها به دنیا میگویند.
اما یک آخوند با لباس و ظاهر متمایز از دیگران، در نظام سیاسی با محوریت آخوندها، شهر و زندگی را چگونه تجربه میکند؟ مردم به او چه میگویند؟ و از او چه انتظاری دارند؟
کتاب « مسافر سنت در هزاره سوم » نوشته محمدرضا زائری و روزنوشتهای شهری اوست. زائری روزنامهنگار، نویسنده، تحصیلکرده علوم حوزوی و درسخوانده دوره دکتری علوم ادیان در بیروت است. فعال فضای مجازی و شناختهشده هم هست. کتاب شامل یادداشتهای هفتگی منتشرشده در روزنامه « شهرآرا» است و آنچه را نویسنده در اتوبوس، مترو، مغازه و مسجد تجربه کرده به شیوهای جذاب روایت میکند.
نکته مهم در این یادداشتها نشان دادن زیر پوست شهر است. زائری نگاه مردم به حکومت، روحانیت و یک آخوند را با نگاهی انسانشناسانه و جامعهشناختی و برآمده از تجربه زیسته به تصویر میکشد. این «زیر پوست شهر» میتواند تنفر زنی باشد که میخواهد از تاکسیای که زائری در آن نشسته پیاده شود، اعتماد شهروندی که شماره کارت بانکیاش را هم به او میدهد و به لباسش اعتماد میکند یا نگاه رانندهای است که میپرسد حاجی چرا بنز نداری؟
کتاب به جز مقدمه شامل دوازده فصل است که یادداشتهای هفتگی در دوازده ماه یک سال را پوشش میدهند. خواننده به راحتی میتواند با این کتاب چند کار انجام دهد:
یک: از چشم یک آخوند به شهر بنگرد و از زبان او، روایت نگاه مردم به یک آخوند را تجربه کند.
دو: با نگاهی جامعهشناختی سری به زیر پوست شهر بزند، از زیر پل که معتادها در آن مواد جاساز میکنند تا مسجد که مردم در آن عبادت میکنند.
سه: کتاب منادی فراتر رفتن از کلیشهها و فرهنگ مدارا و گفتوگوست. آخوندها همه مثل هم نیستند، و تکثر و تنوع میان آنها به اندازه تنوع و تکثر بین سایر آدمهاست. این کتاب خواننده را با یکی از این تنوعات و تکثرها آشنا میکند.
* جامعه شناس
آخرین دیدگاه