۱۴ نمایش در رویال شکسپیرین کالج، ۴۷ اجرای کلاسیک و تجربی بعلاوه ۱۷ فیلم – تئاتر حاصل زندگی کارگردان و نظریهپرداز شهیر بریتانیایی «پیتر بروک» است.
سهگانه صحنه با خود (سلف)، صحنه با یکدیگر (together) و صحنه با تماشاگر، توسط پیتر بروک برای بالا بردن سهم مشارکت انسانی طرح شد.
بروک اعتقاد به یورش داشت: یورش بر هندسه صحنه، یورش بر ارتباط بازیگران بر صحنه، یورش بر ارتباط صحنه و سالن، یورش بر مکان نمایش، یورش بر روشهای مرسوم ایجاد احساسات و مفاهیم صحنهای، همچون هجوم ژاک کوپو فرانسوی بر صحنههای الیزابتن انگلیسی.
فضای خالی او حاصل نگاههایی است که در نقلقولهایش میبینیم: تئاتر، معنای قبل و بعد نمیدهد. تئاتر فقط اکنون است. تئاتر به دنبال معنی است و نه خود معنی.
فضای صحنه دو قانون دارد: اول اینکه هر اتفاقی میتواند رخ دهد و دوم اینکه یک اتفاق باید رخ دهد. درام قرار گرفتن در معرض است؛ تقابل. تئاتر یعنی شخصیتی را تخریب کنی و سپس بسازی و نشان دهی که عمارتی غیرقابل نفوذ ساختی اما از هر منفذش هوا عبور میکند. با کشف این منافذ به شگفتیهای زندگی ارگانیک میرسید، شگفتی هستی یکی بودن . قطعاتی که دور هم جمع میشوند و میشکنند یا بر هم میریزند و این یعنی هدف تئاتر.
همیشه مدت زیادی زمان میبرد تا یک کارگردان تفکر خود را متوقف کرده و بهجای آن بر کشف منبع انرژی بازیگر متمرکز شود؛ انگیزههای واقعی آنجاست. به این منظور ما نیاز به یک فضای خالی داریم، من میتوانم هر فضای خالی را بگیرم و آن را مرحله لخت بنامم.
شخصی در این فضای خالی قدم میزند درحالیکه شخص دیگری او را تماشا میکند و این تنها چیزی است که برای انجام یک تئاتر موردنیاز است.
تئاتر تجربی در مقایسه با تئاتر مرسوم تفاوت بنیادین ندارد، فقط تفاوتش در ارتباط عملی بین بازیگر و مخاطب است. یک ارتباط شکلی و آزمایشی.
شاید ما به دلیل سفر بروک به ایران و اجرای نمایش «اورگاست» وی با بازیگران ایرانی، تعلقخاطر ویژه به بروک داریم.
صدرالدین زاهد در قسمتی از یادداشت خود، این سفر و اجرای اورگاست را اینگونه توضیح میدهد: اورگاست پیتر بروک و کاری که گروه ایرانی با این گروه بینالمللی کردند، و نتایج و تأثیرات حاصله از این همکاری، در کار گروهی بازیگران شهر به انجام رسید. بروک تصمیم به تأسیس «مرکز پژوهشهای بینالمللی» گرفت و فکر به وجود آمدن این مرکز بود که در نمایش اورگاست تجلی پیدا کرد. (اورگاست پیتر بروک شاید پس از نسخه نهساعته «مهابهاراته» دومین اثر برتر اوست.)
برای تحقق و اجرای این نمایش با توجه به کشوری که قرار بود این اثر در آنجا به اجرا درآید، یعنی کشوری که مرکز یکی از باستانیترین تمدنهای تاریخ جهان است؛ پیتر بروک از نویسنده و شاعر بزرگ انگلیسی «تد هیوز» خواست که با الهام از قدیمیترین اسطورههای جهان از پرومته گرفته و امتدادشان در اسطورههای عهد عتیق پارسی و مذاهب زرتشتی و مانوی و مزدکی برای او متنی آماده نماید.
برای تحقق چنین امر خطیری که بتواند خط رابط شیوههای گفتاری عهد عتیق باشد، «اورگاست» به زبانی ابداعی نوشته شد؛ درعینحال از زبانهای یونانی قدیم و زبان لاتین نیز بهره جست – قسمتهائی از اورگاست با این دو زبان بازی میشد – و همچنین زبان مذهبی اوستا که شیوههای بیانی آن دیر پائی نبود که توسط ایرانشناسان بازیابی شده بود. متن ترکیبی به بازیگران امکان میداد که با تکیه بر اصوات، هجاها، فریادها و زمزمهها، و با توجه به مکانهائی که برای اجرای نمایش انتخاب شده بود، حضوری داشته باشند که گوئی از قعر تاریخ به زمان ما آمدهاند.
قسمت اول اورگاست با غروب خورشید در سکویی مستطیل وار و صاف، حفاری شده در دل کوه، در مقابل برجستگیهای کندهکاریشده برای مقبره اردشیر اجرا میشد؛ و قسمت دوم حدود ساعت دو صبح در محوطه وسیعی در مقابل کندهکاری قبور شاهان ساسانی (نقش رستم) که در چند کیلومتری خرابههای تخت جمشید واقع شده است، شروع و دقیقاً با طلوع خورشید به پایان میرسید. تماشاگرانی که شاهد قسمت اول نمایش بودند، همه بهصورت گروهی، نشسته در دو طرف سکوی مقابل مقبره اردشیر قرار داشتند؛ درحالیکه قسمت دوم نمایش در مکانهای متفاوتی به درازای صدها متر برگزار میشد، که تماشاگران، بازیگران را دنبال میکردند. از پرومته تا اودیپ، تمام قهرمانان عهد قدیم بودند که در این دو نمایش بازآفرینی شده بودند. گوئی که آنها از دل کوه، از دل شب و از دل آتش جانی دوباره یافتهاند. همهچیز پیچیده در هالهای از رمز و راز بود و باوجود این ما آن را کاملاً درک میکردیم. ما تماشاگران معاصر اساطیری بودیم که گرچه به یمن و کمک چشماندازی برتر و مکانی ویژه احضار شده بودند؛ اما این توانائیهای مردی تئاتری بود که با قدرتی شگرف، برای نخستین بار به بازسازیای پرداخته بود که در آن کوچکترین استعانت بیهودهای به دوبارهسازی تاریخی و حتی باستانی نشده بود. یادداشت کامل صدرالدین زاهدی را حتماً بخوانید؛ و بگذریم …
پیتر بروک (۱۹۲۵ -۲۰۲۲ ) امروز لباس زمینیاش را از تن به در کرد و همچون تراژدی میرایی تئاتر به پرونده پر افتخارش پایان داد.
* کارگردان و مدرس تئاتر
۵۷۵۷
آخرین دیدگاه