سعید متهم جوانی است که به جرم سرقت با سلاح سرد بازداشت شده است. او موبایلقاپی کرده و چندین شاکی دارد. روی سر و صورت سعید چند جای چاقو و بخیه است. این پسر که تازه وارد ۲۰ سالگی شده سابقه دارد و چند سال از عمرش را در زندان بوده است. گفتوگوی اعتمادآنلاین با سعید را بخوانید.
*قبول داری با چاقو مردم را تهدید و موبایلشان را سرقت میکردی؟
قبول دارم ولی اینطور که شاکیان گفتهاند نیست. آنها یکجوری میگویند انگار من خونآشام هستم!
*خب، چطوری سرقت میکردی؟
جلو میرفتم، میگفتم موبایل را بده. نوک چاقو را هم نشان میدادم. اصلاً تهدید نمیکردم. همین که میدیدند چاقو دارم موبایل را میدادند.
*خب، همین که چاقو نشان میدادی یعنی تهدید میکردی.
نه تهدید نمیکردم. آنها خیلی زود میترسیدند.
*سابقهدار هستی؟
بله، چند سابقه دارم البته بیشتر در کانون بودم. این بار در زندان بزرگسالان هستم.
*خانواده داری؟
بله. البته پدرم و مادرم از هم جدا شدهاند. من با مادر و دو خواهرم زندگی میکنم.
*چه کسی خرج زندگیتان را میدهد؟
پدرم نفقه میداد. من هم کار میکردم. اینطوری زندگی میکردیم.
*کجا کار میکردی؟
مکانیکی کار میکردم، بعد از مدتی ادامه ندادم.
*چرا؟
خوشم نمیآمد، دوست نداشتم اینطوری پول دربیاورم.
*مگر کار در مکانیکی چه ایرادی دارد؟
ایرادش این بود که پول کم میگرفتم، من پول زیاد لازم داشتم.
*پول زیاد را برای چه میخواستی؟
برای اینکه ماشین بخرم. لباسهایی که دوست دارم بخرم و کارهایی که دوست دارم بکنم.
*خب با دزدی که نمیشود. دستگیر میشوی.
[متهم سکوت میکند.]
*چرا از پدرت کمک نگرفتی؟
پدرم خیلی به ما توجهی ندارد. همین که نفقه میدهد فکر میکند دیگر وظیفهای ندارد. او حتی به ما سر نمیزند.
*چقدر درس خواندهای؟
تا ابتدایی درس خواندم
*چرا بیشتر ادامه ندادی؟
هم پول نداشتیم هم اینکه من علاقهای نداشتم، مادرم گفت برو مکانیکی یاد بگیر هم کمکخرج میشوی هم اینکه کاری یاد میگیری.
*تا کی میخواهی به سرقت ادامه بدهی؟
حالا از اینجا خلاص شوم تا ببینم بعد چه میشود.
آخرین دیدگاه